پسر جوان وقتی با شرط پرداخت شیربهای 12میلیونی تومانی پدر دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد در یک باغ تصمیم به خودکشی گرفت. درحالی که به نظر می‌رسید او به زندگی‌اش پایان داده است، نگهبان باغ گریخت و کارآگاهان با معمای پیچیده‌ای روبه‌رو شدند.متهم اصلی پرونده پس ازنقض حکم تبرئه‌اش دردیوانعالی کشور، در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در این جلسه پدر مقتول اظهارات تازه‌ای مطرح کرد و گفت: «پسرم را به خاطر گنج کشته‌اند. ضمن اینکه مطمئنم همه سناریوهای آنها برای خودکشی جلوه دادن پسرم توسط خودشان طراحی شده است....»
پرونده این ماجرا از 22 خرداد سال 92 و به‌دنبال کشف جسد حلق آویز پسر جوانی به نام حمید دردستور کار قرارگرفت.
شوهرخاله حمید که جسد را پیدا کرده وآن را از درخت پایین کشیده بود به مأموران گفت: «از سر کار برگشته بودم که تلفن همراه همسرم زنگ خورد. شماره ناشناس بود برای همین من صحبت کردم. پشت خط، صدای نورالله، نگهبان یکی از باغ‌های ملارد را شنیدم. او گفت حمید به باغ آمده اما حالش بد شده و غش کرده است.
سریع خودم را به آنجا رساندم اما اثری از نورالله نبود. ضمن اینکه ناگهان جسد حلق آویز حمید را بالای یک درخت دیدم.»خاله حمید نیز به مأموران گفت: «حمید با کسی خصومت نداشت و می‌خواست ازدواج کند. نامزدش را خیلی دوست داشت اما پدر دختر گفته بود باید 12 میلیون تومان بابت شیربها پرداخت کند. حمید فقط چهار میلیون تومان داشت .برای همین وقتی از تأمین مبلغ درخواستی ناامید شد، گفت می‌خواهد خودکشی کند.»

مرگ حمید به خودکشی شبیه بود اما فرارناگهانی نگهبان همه معادلات را به هم ریخت.

بنابراین کیفرخواست پرونده برای متهم صادر شد و چندی بعد پرونده برای دومین بار در دستور رسیدگی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در نخستین جلسه دادگاه، نورالله که به افغانستان گریخته بود حضور نداشت. قضات نیز پس از بررسی اظهارات اولیای‌ دم، مرگ حمید را خودکشی دانسته و حکم برائت متهم را صادر کردند.
اما این رأی در شعبه هفتم دیوان‌عالی کشور بررسی شد و قضات با نقض حکم دادگاه، دستور رسیدگی بیشتر به اظهارات چند نفر دیگر از آشنایان حمید را صادر کردند.
صبح دیروز دومین جلسه دادگاه در شعبه چهارم به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد. در آغاز جلسه پدر و مادر حمید که هنوز خودکشی پسر جوانشان را باور نکرده وداغدار بودند از قضات خواستار مجازات قاتل فرزندشان شدند.پدر حمید گفت: پسرم را به خاطر کشف گنج کشته‌اند وبه هیچ عنوان قبول ندارم که پسرم خودکشی کرده باشد.

آنگاه نگهبان باغ پای میز محاکمه ایستاد و گفت من اتهام‌ام را قبول ندارم اگر فرار کردم به خاطر این بود که ترسیده بودم. اگر من این جنایت را مرتکب شده بودم چرا خودم با بستگان حمید تماس گرفتم. پس از پایان اظهارات متهم وبا توجه به اظهارات تازه اولیای دم، قضات وارد شور شدند تا دراین باره تصمیم‌گیری کنند.