به گزارش پارس به نقل از فارس، شاید برای خیلی از علاقمندان به موسیقی فاخر کشورمان، حضور ناشران این هنر در نمایشگاه پرمخاطب کتاب تهران خبری نه تنها خوش بلکه دلگرم کننده محسوب می شد؛ آن هم در روز هایی که به دلیل مشکلات اقتصادی کشور، آثار هنری یک به یک از سبد خانوار حذف می شوند.

این روز ها، تهیه کنندگان فیلم های سینمایی از فروش پایین فیلم های شان می نالند و ناشران موسیقی هم از فروش تعداد کم نسخ اثر هنری شان گله دارند. با این وضعیت، طبیعی است که سرمایه گذار ترجیح می دهد، سرمایه خود را به سمت دیگری برده و به جای تهیه یک فیلم یا آلبوم موسیقی با آن تجارت کند. چه کسی است که نداند امروز سود فروش مصالح ساختمانی از یک آلبوم موسیقی بیشتر است؟ ! اما در همین شرایط هم هستند کسانی که به هنر و فرهنگ عشق می ورزند و ترجیح می دهند به جای قدم برداشتن در جاده تحصیل ثروت، فرهنگ را بیارایند.

بنابراین باید تاکید کرد، امروز یکی از وظایف مهم (و یا حتی مهمترین وظیفه) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد بستر مناسب برای عرضه محصولات فرهنگی و هنری مناسب به « عموم» مردم است. از این رو می توان اقدام این وزارت خانه در گشایش سالن « هنر» نمایشگاه کتاب را برای عرضه محصولات فاخر ناشران موسیقی حرکتی مثبت، رو به جلو و همگام با تغییرات تکنولوژیکی صنعت نشر قلمداد کرد. اما آیا تنها ایجاد یک بستر، انتهای راه است؟

تقریبا دیگر به پایان راه بیست و ششمین جشنواره بین المللی کتاب تهران رسیده ایم، اما ای کاش مسئولان نمایشگاه قدمی در محوطه مصلی می زدند، جلوی بازدیدکنندگان را می گرفتند و به عنوان یک بازدیدکننده عادی نشانی از سالن « هنر» می گرفتند. آن وقت می دیدند که در اکثر مواقع به جای گرفتن آدرس، با چهره ای مانند علامت سوال روبرو می شوند! حق هم دارند، بازدیدکننده گرامی که مدام از بلندگوی نمایشگاه صدا زده می شود، در میان آن همه غرفه رنگارنگ، آن همه ساندویچی و بستنی فروشی و آن همه تراکت پخش کن و… از کجا باید بداند که سالن « هنر» در چند صد متر آن طرف تر از « شبستان» در بالای سربالایی نمایشگاه قرار دارد!

اما این پایان ماجرا نیست. داستان در « سالن هنر» کمی تامل برانگیزتر است؛ جایی که هزینه ها برای « ناشران» موسیقی سرسام آور است. درست که می گویند این روز ها پول دیگر خیلی ارزشی ندارد اما هنوز هم ۲۰ میلیون تومان برای یک « غرفه» آن هم در یک « چادر» ، بالای سربالایی نمایشگاه و خیلی دورتر از « شبستان» که محل اصلی تجمع بازدیدکنندگان است، خیلی زیاد است.

جدای از این مسائل، خیلی از غرفه های سالن « هنر» هم خالی مانده است. پیگیری های خبرنگار خبرگزاری فارس درباره علت خالی بودن اکثر غرفه ها به این نتیجه رسید که برخی از ناشران موسیقی به دلیل هزینه نسبتا زیاد تهیه غرفه و البته جای نامناسب سالنِ درنظرگرفته شده و ترس از دیده نشدن توسط بازدیدکنندگان ترجیح داده اند، پول شان را در جیب شان بگذارند و آن را در جای دیگری هزینه کنند. تنها در میان سالن دو غرفه بزرگ « آوای باربد» و « سروش» و چند غرفه کوچک در کنار دیده می شوند. شنیده می شود که هزینه غرفه های ۳۰-۴۰ متری این سالن تا ۲۰ میلیون تومان و هزینه غرفه های کوچک دو سه میلیون تومان بوده است.

این جا هوا بس ناجوانمردانه گرم است؛ « چادر-سالن هنر» تهویه و وسایل خنک کننده ندارد. تصور کنید که غرفه فُلان انتشارات موسیقی مهمان آقا یا خانم هنرمند است که با هزار سلام و صلوات به نمایشگاه کتاب آمده تا در خوشحالی اینکه « هنر» در نمایشگاهی پربازدید صاحب سالن شده است، سهیم شود. بنده خدا در عرض چند دقیقه قبل از آنکه بازدیدکنندگان پرشمار (! ) سالن، عرق شرم بر پیشانی اش بنشانند، گرما کلافه اش می کند!

ضمن آنکه ذکر دو نکته دیگر هم لازم است: اول آنکه هر مخاطب احتمالا با دیدن سالنی که عنوان « هنر» بر سر در آن نقش بسته است، فکر می کند با مجموعه از ناشران هنرهای مختلف سر و کار دارد اما این تصور با تاکید مسئولان نمایشگاه بر حضور فقط ناشران موسیقی در این رویداد فرهنگی مغایرت دارد. شاید حضور مجموعه ناشران هنرهای مختلف از جمله موسیقی و سینما می توانست بازدیدکنندگان زیادی را به سمت آن سالن روانه کند و یا حتی تغییر عنوان سالن « هنر» به « ناشران موسیقی» می توانست مخاطب را برای بازدید از آن بیشتر ترغیب کند.

اما نکته دوم هم اینست که اساسا در همه جای دنیا، مدیران (و البته مردم عادی) معتقدند که هر فعالیت نوپایی باید از سوی جریان دولتی حاکم بر نظام بروکراسی حمایت شود تا بتواند در طول زمان روی پای خود بایستد و در بخش خصوصی فعالیت کند.

وزارت ارشاد اکنون با کمبود شدید اعتبار برای طیف وسیع فعالیت هایش روبروست و طبیعی است که نتواند آنطور که باید از فعالیت های نوپایی مانند ناشران موسیقی حمایت کند، اما حداقل می توانست با برنامه ریزی درست، بستر بهتری را برای بیشتر دیده شدن ناشران موسیقی (و در کل ناشران هنری) فراهم آورد.

در کل، قصد نگارش این گزارش، زیر سوال بردن زحمات تمام کسانی نیست که روز و شب برای برپایی هرچه بهتر نمایشگاه تلاش کردند یا نمی خواهیم بگوییم کاش سالن « هنر» به این شکل اصلا برپا نمی شد. ما نیز مانند بسیاری از غرفه داران این سالن، تلاش ها و رایزنی های مکرر حمید شاه آبادی – معاون هنری وزیر ارشاد را ارج می نهیم و برپایی سالن « هنر» را مقدمه ای برای بهتر دیده شدن ناشران الکترونیک « همه» شاخه های هنری – و نه فقط موسیقی – می دانیم اما ای کاش مسئولان نمایشگاه، کمی بیشتر به جزئیات دقت می کردند، بیشتر برنامه ریزی می کردند و شرایط بهتری را فراهم می کردند که در این وانفسای گرانی کاغذ و چاپ، ناشران الکترونیک بهتر بتوانند دهان باز مانده ی بازدیدکنندگان مبهوت از قیمت های پنج شش رقمی پشت جلد کتاب ها را مرهمی بخشند!

مطمئنا در آن صورت، این ناشران « هنر» و بازدیدکنندگان بودند که گشایش چنین سالنی را به کارنامه مدیران وزارت ارشاد و نمایشگاه بیست و شش ساله ی کتاب اضافه می کردند، نه مدیران که گزارش عملکرد های پاک نویس شده ی مملو از خط های خوش اما غلط های ناخوش دارند!