نهم آبان‌ماه سال 91 مأموران پلیس برلین کشور آلمان از حادثه وحشتناکی که در خانه یک زن ایرانی رقم خورده بود باخبر و در محل حاضر شدند. محل حادثه خانه‌ای در محله‌شون برگ بود که زن 36 ساله‌ای به نام بنفشه همراه دخترش آرمیتا در یکی از اتاق‌ها حبس شده بودند. بعد از گشودن در بود که زنی جوان در حالی که اعضای بدنش بریده شده بود و بی‌جان روی تخت افتاده بود به بیمارستان منتقل شد. دختر وی هم که به شدت وحشت کرده بود،  تحت مراقبت قرار گرفت.

 
بنفشه وقتی زبان به سخن گشود، گفت: مدتی قبل با دخترم به آلمان آمدم و تصمیم گرفتم در برلین برای خودم خانه‌ای اجاره کنم. این کار خیلی سخت بود چون به زبان آلمانی مسلط نبودم. به همین خاطر با عبدالله آشنا شدم او به زبان آلمانی خوب صحبت می‌کرد به همین خاطر برای اجاره خانه و خرید لوازم و کارهای شهرداری و همچنین دست و پا کردن یک شغل مناسب برای خودم همراهم شد تا اینکه متوجه شدم او خودش را نسبت به من و فرزندم مالک می‌داند و برای هر کاری باید با او مشورت می‌کردم. از نوع رفتارهایش فهمیدم که نباید به او خیلی نزدیک شوم و ارتباطم را قطع کنم، اما هر چه تلاش می‌کردم او دست بردار نبود.
 

روز حادثه در حالی که داشتم آرمیتا را آماده می‌کردم به مدرسه برود، متوجه شدم کسی وارد منزل شد. ناگهان عبدالله را دیدم.

 

به او گفتم برای چه وارد منزلم شدی؟ اما او با تهدید چاقو ما را ساکت کرد. بعد از آن دست و پا و دهان من و دخترم را بست و آرمیتا را در اتاقی گذاشت و صدای تلویزیون را بلند کرد تا چیزی متوجه نشود. مرا با زور در حالی که موهایم را می‌کشید وارد اتاق کرد و بعد از تهدیدهای زیاد تلاش کرد چند عضو از بدنم را ببرد، اما چاقو کند بود و نتوانست.
 
هر چه التماس کردم، قبول نکرد و گفت: من باید از تو انتقام بگیرم و بعد از این بلیت دارم تا به ایران برگردم، بهتر است ساکت باشی. به آشپزخانه رفت و چاقوی دیگری آورد و اعضای بدنم را قطع کرد. در حالی که سرتاپایش خونی شده بود،‌ تهدید کرد اگر سر و صدا کنم چشمانم را نیز بیرون می‌آورد. بعد از ساعاتی در حالی که دهانم بسته بود و آرمیتا در اتاق حبس بود، فرار کرد.

 

با توضیحات زن جوان بررسی‌های لازم برای دستگیری عبدالله 44 ساله آغاز شد. در تحقیقات مشخص شد متهم مجرم سابقه‌داری بوده که به اتهام انتشار و پخش سی‌دی‌ و عکس‌های خصوصی به پنج‌سال حبس و 74 ضربه شلاق و همچنین 10سال ممنوعیت سفر به خارج از کشور محکوم شده بود.
 
متهم بعد از محکومیت از هلند به آلمان رفته است و در آنجا بعد از ارتکاب جرم ابتدا با هواپیما به ترکیه و بعد از آن به صورت زمینی از ارومیه به تهران رفته است. سرانجام مأموران پلیس آبان‌ماه 92 توانستند متهم را در تهران دستگیر کنند. 
 
عبدالله بعد از دستگیری در جواب بازجویی‌ها اتهامش را قبول کرد و گفت: چند ماه از آشنایی من و بنفشه گذشت تا اینکه به او پیشنهاد ازدواج دادم، اما او قبول نکرد به همین دلیل برای گرفتن انتقام او را با چاقو تهدید کردم و اعضای بدنش را بریدم و بعد فرار کردم.

 

بعد از اقرارهای متهم، عبدالله به اتهام رابطه نامشروع، شروع به قتل، ایراد جرح عمدی به خاطر جدا کردن اعضای بدن، کودک‌آزاری و اختفای ادله جرم، مجرم شناخته و روانه زندان شد.
 
این پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و در مهرماه سال 93 توسط هیئت قضایی آن شعبه رسیدگی شد. در آن جلسه بنفشه و آرمیتا که از شاکیان پرونده بودند در جلسه دادگاه حاضر نشدند و وکلای آنها از حقوق شاکیان دفاع کردند. هیئت قضایی بعد از شورمتهم را به قصاص عضو و حبس محکوم کرد.
 
پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات بعد از وارد کردن چند ایراد قضایی پرونده را به شعبه ارجاع دادند. در آن جلسه بنفشه از قصاص عضو گذشت کرد؛ چراکه امکان حضور وی در ایران و معاینه توسط پزشکی قانونی وجود نداشت. متهم به دلیل اتهامات و جنبه عمومی جرم به حبس محکوم شد.

 

این حکم به دیوان عالی کشور ارسال شد، اما رأی دادگاه این بار به علت رسیدگی نکردن به اختفای ادله جرم نقض و این بار برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم روز گذشته بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
 
به دلیل حضور نداشتن شاکی پرونده، وکیل وی توضیحات لازم را ارائه داد سپس متهم در جایگاه حاضر شد و در شرح ماجرا خلاف اظهارات قبلی‌اش گفت: اتهاماتم را قبول ندارم. من با بنفشه و دخترش رفت وآمد داشتم. روز حادثه وقتی وارد خانه شدم، دیدم بنفشه با مردی که او را نمی‌شناختم در حال صحبت کردن است به همین دلیل آرمیتا را در اتاقی گذاشتم و صدای تلویزیون را بلند کردم تا چیزی متوجه نشود. وقتی از بنفشه خواستم در خصوص آن مرد توضیح بدهد با هم درگیر شدیم و من به خاطر عصبانیت مرتکب جرم شدم. 
 
او در پاسخ به این سؤال که چرا دست و دهان کودک را بستی و تلفن را قطع کردی، گفت: برای اینکه از اتاق خارج نشود و آن صحنه‌ها را نبیند!
 
در ادامه متهم در آخرین دفاعش گفت: قبول دارم جنایتی را مرتکب شده‌ام که خیلی وحشتناک بوده است، ولی من از قبل نقشه‌ای نداشتم و نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد. از خدا می‌خواهم مرا ببخشد و حاضرم دیه اعضای بریده بنفشه را پرداخت کنم.  متهم همچنین از دادگاه درخواست کرد تا با قرار وثیقه موقتاً آزاد شود، اما به خاطر بالا بودن مبلغ وثیقه منصرف شد. در آخر بعد از آخرین دفاع متهم هیئت قضایی وارد شور شد.