پارس؛
جمعیت دسته سوم زیادتر میشود/ سه دسته در فضای مجازی
نه سعی در دگرگون کردن آن نحوۀ زیستنی داشته باشند که دیگری به اختیار یا اجبار برای خود برگزیده است و با آن راحت است، و نه بنا به ملاکهای شهروندی خود در این دنیای خاص او را قضاوت کنند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- فناوریهای جدید ارتباطی و اطلاعرسانی، از موبایل و اینترنت و رسانههای اجتماعی تا محصولات علوم روباتیک و هوش مصنوعی، تحولی همهجانبه در نه تنها کسبوکار و دانشاندوزی و تفریح بلکه در شیوۀ زندگی و حتی نگاه مردم به دنیا ایجاد کردهاند. این فضای جدید ارتباطی و اطلاعاتی، با متأثر کردن بسیاری از شؤون حیات انسانها، به مثابۀ دنیایی است که مردم به آن پا گذاشتهاند: یک دنیای قشنگ نو. اما همۀ شهروندان آن سرزمین، یکجور نیستند: کسانی در میانۀ راه زندگی به آنجا هجرت کردهاند، برخی که از دنیای سابق جدا نشدهاند و هرازگاهی بنا به مصلحتی به آنجا سر میزنند و جماعتی هم هستند که آنجا به دنیا آمده و بزرگ شدهاند.
کاربرانی مثل من که در آستانۀ جوانی یا میانۀ نوجوانی با فناوریهای نوین ارتباطی آشنا شدهاند، در دستۀ مهاجران به این سرزمین نو قرار میگیرند. فهمهای بنیادین ما از دنیای پیرامون، آشنایان، نزدیکی، صمیمیت و ارتباط در کودکی و جدای از این فناوریها رقم خورده و تحکیم شدهاند. ما در اعماق وجودمان، جانداری را چنانکه جان پیاژه روانشناس شهیر سوییسی توصیف کرده بود بر اساس متابولیسم تعریف میکنیم، قرابت را به معنای مجاورت فیزیکی با جانداران فهمیده و ارتباط را ضمیمهای بر قرابت محسوب میکنیم، میان نمایشگری احساسات و ابراز احساسات تفاوتهایی قائلیم که بر اهمیت احساس اصیل تأکید دارند، و حریم خصوصی برایمان به معنای دور بودن بخشهایی از زندگیمان از نظارت دیگران است.
اینها مُشتی نمونه از خروار مشخصههایی هستند که تا پیش از سیطرۀ فناوریهای نوین ارتباطی، بیش و کم نگاه همۀ انسانهای تاریخ مدوّن را به محیط پیرامون تعریف میکرد. ما بواسطۀ جذابیت یا نیاز پا به دنیای این فناوریها گذاشتیم و اجازه دادیم که روزبهروز دامنۀ حکمرانیشان بر زندگیمان گستردهتر شود؛ شاید هم به تعبیری به این دنیا پرتاب شدیم. به هر روی، ما در این مسیر به نوعی خود را با این شرایط جدید وفق دادهایم. با این حال، ممکن است هرازگاهی دل به نوستالژی دنیای پیشین، دنیایی که به گمانمان هنوز چنین عرصۀ تاخت و تاز تمامعیار این فناوریها نشده بود، بدهیم.
یک دستۀ دیگر، تاب دل کندن از آن دنیای قدیم و خو کردن به دنیای جدید را نداشتهاند. این جماعت شاید هرازگاهی حسب ضرورت یا تنوع قدمی به این دنیا بگذارند، اما همچنان پایبند آن مفاهیمیاند که روح و ذهنِ پرورشیافته در دنیای سابق برای زندگی ساخته بود. جماعتی که سن بیشتری دارند، تغییر برایشان راحت نیست، و شاید مثلاً برای رفع موقت دلتنگی از دیدن دلبندان به زحمت استفاده از فناوریهای جدید را یاد بگیرند و پیامی یا ایمیلی یا تماس تصویری اینترنتی داشته باشند، اما همیشه حس میکنند این دنیا چیز مهمی کم دارد که ارضاءشان نمیکند. اینها کسانیاند که گاه با ویزای موقت، در این سرزمین جهانگردی میکنند.
اما پژوهشها نشان میدهند آنهایی که در میانۀ این فناوریها به دنیا آمده و کنارشان بزرگ شدهاند، آنهایی که دنیای دستنخوردۀ پیش از این فناوریها را به یاد ندارند، تفاوتهای اساسی با مهاجران دارند. این بومیان دنیای قشنگ نو به گفتۀ شری تورکل استاد جامعهشناسی و انسانشناسی فناوری دانشگاه امآیتی حتی دست به بازتعریف معنای »حیات» زدهاند: جاندار و بیجان که برای نسلهای پیشین آدمیان معنایی مطلق و مبتنی بر سازوکار زیستیِ تن داشت، در نظر این جماعت مشکّک شده است چنانکه از تعبیر «زنده» یا «به قدر کافی زنده» برای روباتها یا حتی موجودات بیپیکر مانند حیوانات مجازی استفاده میکنند که میتوانند به نوعی با کاربران ارتباط برقرار کنند. قرابت در ذهن و حسشان با امکان ارتباط تعریف میشود، مرز میان نمایشگری احساسات (چنانکه یک برنامۀ هوش مصنوعی قادر به انجامش است) با آنچه انسانهای سابق «احساس اصیل» قلمداد میکردند برایشان کمرنگ شده است، و از حس اینکه دائم تحت نظارتاند آزار نمیبینند.
البته هرچه میگذرد جمعیت دستۀ سوم زیادتر میشود و دور نیست روزگاری که دیگر کسی نمانده باشد که جهان پیش از این فناوریها را به یاد نیاورد. منتهی تا آن زمان، این سه دسته شهروند ساکن سرزمین فناوریهای جدید باید تفاوتهای بنیادین میان خود را به رسمیت بشناسند: نه سعی در دگرگون کردن آن نحوۀ زیستنی داشته باشند که دیگری به اختیار یا اجبار برای خود برگزیده است و با آن راحت است، و نه بنا به ملاکهای شهروندی خود در این دنیای خاص او را قضاوت کنند.
ارسال نظر