تخریب جامعهپزشکی و ادامه موج سواری+تصاویر
انگار قرار نیست تقابل جامعه هنری و پزشکی به پایان برسد و این زخم کهنه هر روز با صف کشی هنرمندی سر باز میکند، از مهرجویی که مرگ کیارستمی را دستآویز قرار داد تا حامد بهداد و امروز هم داوودنژاد و فرزاد حسنی که سعی میکنند از این قطار جا نمانند.
«اکسیر» نام برنامهای است که دوباره پای فرزاد حسنی را به تلویزیون باز کرد؛ برنامهای که قرار بود با موضوع سلامت و مشاورههای پزشکی به روی آنتن برود، مشاورههایی از جنس اینکه چه بخوریم و چه نخوریم و همه منتظر اکسیر با رنگ و بوی سبک زندگی سالم و ایرانی و اسلامی بودیم، البته خلا موضوعات بهداشتی و آموزشهای اینچنین در جامعه کاملاً حس میشود و همین سرمایهگذاری برای تولید و ساخت برنامههایی نظیر اکسیر را دوچندان میکند، اما...
این برنامه بهمرور ریل آموزشی و بحث سلامت را تغییر داد و در مسیر درمان قرار گرفت و در این راه با شیب تندی باقدرت و البته کمدقت شروع به ساخت و تولید برنامههایی از جنس مشاورههای درمانی و نه بهداشتی کرد.
مشاورههایی که جنس کار آن در مباحث تخصصی میگنجد و نمیتوان همه مردم را مخاطب آن قرارداد و البته روی آنتن تلویزیون با چند ده میلیون مخاطب مطرح کردن این موضوعات شاید جواب عکس بدهد و باعث اخلال در نظام درمان شود.
همانطور که در یکی از برنامههایی این مجموعه با دعوت از کارشناسان که البته صاحبنام هم نیستند، به بررسی بیماری «ام اس» پرداختند و با خط کشیدن بر روی نظام ارجاع حذف پزشک خانواده و پزشکان عمومی که از اصلیترین عناصر زنجیره و نظام سلامت محسوب میشوند، مردم را به مراجعه مستقیم به متخصصان مغز و اعصاب دعوت و اعلام کردند که تشخیص بیماری ام اس فقط و فقط توسط متخصص مغز و اعصاب امکانپذیر است. البته این موضوع را میتوان بهعنوان نوعی دخالت در نظام سلامت و تشخیص و درمان نیز تلقی کرد که میتواند علاوه بر عوارض مسیر و نگرش جامعه به این موضوعات را تغییر بدهد.
با قصور پزشک به کما رفتم! با زحمات پزشک به زندگی برگشتم!
البته در جدیدترین قسمت برنامه «اکسیر»، به موضوع قصور پزشکی و به بررسی ادعاهای رضا داوود نژاد پرداخته شد. داوود نژاد با حضور در این برنامه، بیماری خود را ناشی از خطای پزشکی دانست و گفت: آنچه بر سرم آمد ناشی از اشتباهات پزشکی بود. وزن بالا و چاقی مفرط، زندگی را برایم سخت کرده بود و از این موضوع بسیار ناراحت بودم. به همین دلیل درصدد کاهش وزن برآمدم و پس از مراجعه به پزشک و با تشخیص او عمل «بای پس روده» را انجام دادم.
وی ادامه داد: روند کاهش وزنم در ابتدا بسیار خوب پیش رفت و حس میکردم به وزن طبیعی نزدیک شدهام اما این روند به یکباره تغییر کرد. بیحالیهای پیدرپی و ضعف بدنی به تدریج بر من غالب شد. بسیاری از اوقات به خواب عمیق میرفتم، اشتهای خود را به کلی از دست داده بودم و حس بیحالی دائمی داشتم، بهطوریکه سر صحنه فیلمبرداری سریال «فراموشی» که برای عید سال 91 ساخته میشد، بهکلی از حال رفتم. در این نقطه بود که احساس خطر کردم.
بازیگر سریال «پشت کنکوریها» اظهار کرد: پس از مراجعه به بیمارستان، پزشک تشخیص داد که دچار نارسایی کبد شدهام و باید ویتامینهای خاصی را با تزریق مصرف کنم اما پس از مدتی بیماری بهحدی پیش رفت که به CCU رفتم. در تمام این مدت پزشک معالج، نه با خود من و نه با خانوادهام درباره بیماری سخنی نگفت و تنها حرفی که به ما زده شد این بود که من نهایتاً 48 ساعت دیگر زنده خواهم ماند.
داوودنژاد افزود: برای عمل جراحی وارد شیراز شدم اما بهمحض ورود به این شهر به کما رفتم. آنچه من را نجات داد بیشتر شبیه یک معجزه بود. دعای خیر مردم و البته زحمات گروه پزشکی این معجزه را رقم زد.
موج سواری هنرمندان ادامه دارد
مطرح کردن این موضوع درست در زمانی که دعواها و تقابل جامعه هنری کشور با اظهارات اخیر مهرجویی و آتشبیاری بهداد با پزشکان به بیشترین حد خود رسیده است آیا کار درستی محسوب میشود یا خیر؟ و آیا میشود این ادعاها و موضوعات را میتوان نوعی موجسواری هنرمندان برای تخریب چهره جامعه هنری در اذهان مردم دانست یا این همزمانی دعوت از داوود نژاد و مطرح کردن ادعای خطای پزشکی کاملاً اتفاقی است و هیچ سیاستی در پشت پرده این جریانات را هدایت نمیکند.
اینکه سنجیده با نسنجیده هر مرگ و اتفاق و رخ دادی را به گردن قصور یا خطای پزشک بگذاریم درست است؟ اینکه بدون بررسی مراجع قضایی و ذیصلاح در یک برنامه پر مخاطب تلویزیونی مردم را نسبت به جامعه پزشکی بدبین کنیم، به نفع چه کسانی است؟ و چه کسی از این موضوع آسیب میبیند؟ آیا با پایین آمدن جایگاه اجتماعی پزشکان نسبت به هنرمندان همه مشکلات دیگر حل خواهد شد یا اشکال در جای دیگری است و ریشه این موارد را باید در آنجا جستجو کرد؟
کیارستمی تنها بهانهای برای تقابل
موج اخیر دعوای جامعه هنری و پزشکی از حاشیههای برگزاری مراسم یادبود کیارستمی آغاز شد که با توهین های داریوش مهرجویی به جامعه پزشکان کشور همراه بود و همچنان ادامه دارد. دعوایی که برخی آن را نشات گرفته از تقابل جایگاه اجتماعی هنرمندان و پزشکان میدانند و معتقدند که هنرمندان مرگ کیارستمی را تنها بهانهای برای تخریب پایگاه مردمی پزشکان قرار دادند و از این فرصت برای تسویه حسابهای کهنه استفاده کردند و البته ماجرا به همین جا ختم نشد و با موضوع اظهارات تند حامد بهداد ادامه پیدا کرد و همچنان با موضعگیریهای گاه و بیگاه برخی افراد بهنام و بینام ادامه دارد.
ارسال نظر