به گزارش پارس به نقل از فارس؛ « محمد حسین جعفریان» از شاعران و نویسندگان مشهور بعد از انقلاب است که توجه اش به مقوله های انقلابی در شعر قابل اعتناست این مستند ساز و روزنامه نگار فعال در قالب های مثنوی، سپید، رباعی و دیگر قوالب شعری کارهای ماندگاری از خود به یادگار گذاشته است. مثنوی معروف:

« دیشب از چشمم بسیجی می چکید

از تمام شب دوعیجی می چکید

باز باران شهیدان بود و من

باز شب های مریوان بود و من

دست هایم باز تا آهنج رفت

تا غروب کربلای پنج رفت… »

از اوست؛

جعفریان در حوزه فیلم های مستند نیز کارهای قابل تحصینی ارائه داده است؛ « شیر دره پنجشیر از حماسه ناتمام» مستندی است که در آن به « زندگی احمد شاه مسعود» پرداخته است. این روزها یادداشت های جعفریان در نشریات -که از سر درد و دلسوزی نگاشته می شود- بیشتر به چشم اهل هنر و فرهنگ می آید. چند سالی است که وی دفتر شعری منتشر نکرده است.

اول اردیبهشت روز تولد « محمد حسین جعفریان» است، به همین مناسبت با « مجید نظافت» که یکی از دوستان اوست در مورد شعر و شخصیت او به گفت وگو نشسته ایم. مصاحبه مفصل فارس با نظافت به مناسبت روز تولد « جعفریان» را بخوانید؛

فارس: از اولین دیدارتان با محمدحسین جعفریان بگویید.

اولین دیدار با او به سالها قبل برمی گردد. فکر می کنم در حوزه هنری مشهد اتفاق افتاد. نزدیک به بیست سال است از آشنایی من با آقای جعفریان می گذرد.

* جعفریان یک پدیده است

فارس: آقای جعفریان در حوزه « شعر سپید» کارهای قابل توجهی دارند. از آن جا که خود شما هم در این حوزه صاحب نظر هستید می خواستم نظر شما را راجع به اشعار سپید ایشان بدانم.

قبل از آن باید بگویم جعفریان در سه ژانر کار کرده که در هر سه موفق بوده است. یک: در حوزه شعر، دو: در کارهای مستند و سه: به عنوان روزنامه نگار و نویسنده. جعفریان یک پدیده است. در حوزه شعر ایشان هم شعر سپید و هم شعر کلاسیک کار کرده که هر دو با یک نگاه و منظر نو متفاوت ظاهر شده است. شعر سپید جعفریان شعر دارای شناسنامه است و از او می توان به عنوان یک شاعر صاحب سبک نام برد.

او شاعری انقلابی و متعهد است و در شعر به دنبال بیان معناست و حتی گاهی با شعرهای بلند در تصویرسازی و بیان دغدغه هایش کاملا هنرمندانه است. او شاعری موضع مند است. او همواره در شعرهایش حرف های خود را می زند. چون انسانی است جهان گشته و دارای دستگاه فکری منسجم که با دیدگاه انقلابی خود به بیان پدیده ها می پردازد.

فارس: در حوزه شعر سپید ایشان کارهای بسیار زیبایی دارند؛ مثل شعر « عاشقانه های یک کلمن» که اشاراتی در فضای اعتراض دارد. در همین جا اشاره می کنم به یکی از محتواهای اشعار جعفریان که ژانر اعتراض است؛ مثلاً در جایی می گوید: « ما را چه شده است! ؟ این یک معمای پیچیده است/ همه در آرزوی کسب چیزی هستند که من با آن جنگیده ام / و جالب این که باید خدمت کارتان باشم در حالی که دست و پا ندارم / گاهی چشم، زبان و به گمان آن ها حتی شعور/ من بی دست، بی پا، زبان، گاهی چشم و الی آخر… »

تا آنجا که به این نکته تمام می شود: من اما هر صبح آماده می روم برای شکنجه ای تازه / در آخرین اتاق بداخلاق ترین بیمارستان/ در باغ وحشی به نام کلینیک درد/ تا مواد اولیه شکنجه ای تازه باشم/ برای جانم، تنم، وطنم/ باز خود را از تن یک متر و شصت سانتی ام به خاک می اندازم اما نمیرم/ درد این ستون فقرات کج و فراق له ام کند/ اما هم چنان شهیدی زنده باقی بمانم.

این توجه جعفریان به فضای اعتراض همیشگی است.

او به طور کلی یک شاعر معترض است و فضای اعتراض و حماسه از سالهای دور در شعرش بوده و هست و خوشبختانه می توان گفت شعر زمان جنگ و شعر بعد جنگ او شعر اعتراض است. در سالهایی که خیلی از شاعران، حتی شاعران انقلابی به سمت شعر معتدل و کم کم شعر ملایم و عاشقانه پیش رفتند، جعفریان معترض بود و خواهد ماند. این هم بدین خاطر است که او در ذات آدم معترضی است. همین شعری که شما فرمودید شعر خوبی است، به خاطر دارم در یکی از جلسات ماه مبارک که شعرا به خدمت مقام معظم رهبری می رسند جعفریان این شعر را خواند و آقا فرمود: « این شعر باید به خط خوش نوشته شود و به دست مسئولان بنیاد شهید و بنیاد جانبازان برسد و آن ها را با دردهای یک جانباز آشنا کند. »

پس این نشان می دهد که جعفریان از روی هوا اعتراض نمی کند و با دلیل و درد حرف خود را می زند؛ دردی که معرف یک نسل است و بلندگوی آن محمد حسین جعفریان است.

* در این شعر جعفریان بلندگوی جانبازانی است که با دردها و بی مهری های زیادی مواجه اند

در این شعر جعفریان بلندگوی جانبازانی است که با دردها و بی مهری های زیادی مواجه اند و او وظیفه خود دیده که این دردها را به گوش بی خبران برساند و این که او این شعر را در محضر رهبر می خواند از روحیه عاصی و سرکش او نشئت می گیرد، این حرف به این معنی نیست که از این دست شعرها در حضور رهبر خوانده نمی شود، نه، اما او هم می تواند مثل سایر شاعران دیگر یک شعر ملایم و ساختارمند یا طنز بخواند ولی دیدگان و نظر او بر این امر استوار است که این حرف ها باید زده شود و کمتر به شعرهایی که درد و دریغ و اسف ندارند می پردازد.

فارس: یک مثنوی معروفی از آقای جعفریان هست که بیش از دویست بیت است؛

دیشب از چشمم بسیجی می چکید

از تمام شب « دوعیجی» می چکید

در مورد این شعر هم اگر حرفی دارید بفرمایید.

این شعر حال و هوای خوبی است که از کردستان تا جنوب را مرور می کند. دغدغه های بچه های بسیجی و جانبازان همه در این شعر هست، بی مهری هایی که به این بچه ها شده و کمبودهایی که بچه ها از نظر دارو و درمان و امثالهم دارند. این شعر از دل برآمده و بر دل می نشیند. چند بیتی از آن هم در تیتراژ فیلم « اخراجی های ده نمکی» خوانده شد و اگر مردم جعفریان را با شعر « دیشب از چشمم بسیجی می چکید» می شناسند و به نوعی این شعر با اسم محمد حسین جعفریان مترادف شده و جعفریان هم مترادف شده با این مثنوی پر از درد، قصد آن تلنگر زدن به مسئولین و کسانی است که در انجام وظیفه کوتاهی کردند!

* من کسی هستم که در تمام جنگ های دهه اخیر، یا در لحظه جنگ یا در لحظه های پایانی حضور داشته ام

فارس: آقای جعفریان مستندهای جالبی ساخته اند؛ « بوی جوی مولیان» ، « سفر رهبر انقلاب به سیستان و بلوچستان» ، « شیر دره پنج شیر» یا « حماسه ناتمام، زندگی احمد شاه مسعود» ، « نسل گمشده» ، « لعل بدخشان» ، « سفر به جمهوری طالبان» ، « شاه همدان» ، « چرا می جنگیم» ، « افغانستان سلام» … شما این مستندها را دیده اید؟

بعضی را دیده ام و بعضی را نه، اما با حال و هوای مستندهای او آشنا هستم. گاهی تعریف کردن های خودش از مراحل ساخت و مشکلات کار را از زبان خودش شنیده ام. خود جعفریان می گفت: « من کسی هستم که در تمام جنگ های دهه اخیر یا در لحظه جنگ یا در لحظه های پایانی حضور داشته ام» از جنگ خودمان تا از درگیری های افغانستان و کوزوو و جنگ هایی از این دست.

فارس: که واقعا خطرکردن می خواهد.

بله، عرض کردم که او یک انسان عاصی صاحب دستگاه فکر است و کسی است که اجازه نمی دهد رسانه ها چارچوب فکری او را بسازند و خود او در صحنه ها حضور می یابد و با دیدگاه خود اتفاقات را تحلیل می کند و در مورد آن مستند می سازد. با مستندی که در مورد « احمد شاه مسعود» کار کرد، از معدود خبرنگارانی در سراسر جهان است که مستقیماً با احمدشاه مسعود مصاحبه کرده و بیشتر از همه با او محشور و مأنوس بوده است. در جلسات متعددی با او گپ و گفت کرده به طوری که « احمد شاه مسعود» جایگاه ویژه ای برای او قائل شده و در هر زمانی او را پذیرفته است. جعفریان با حلقه یاران نزدیک به « احمد شاه مسعود» هم سفره می شد و یک ارتباط تنگاتنگی با او داشت. خود او تعریف می کرد: « در جلساتی که در مورد فرهنگ و ادب فارسی در افغانستان و حفظ آن از سیطره زبان های دیگر بحث می شد « احمد شاه مسعود» معتقد به جمله « فارسی شکر است» بود و به طور کلی دغدغه های فرهنگی هم داشت. چریکی که درگیر جنگ و صاحب نظر در امور جنگ لقب گرفته در حوزه فرهنگ نیز صاحب اندیشه و نظر بود. »

* مستند سازی که از رسانه ها و اینترنت مطلب بگیر نیست و اهل خطر است

فارس: به این ترتیب شما به روابط عمومی بالای جعفریان اشاره می کنید که در کنار کار مستند نظر افرادی مثل « احمد شاه مسعود» را نیز به خود جلب می کند.

به خاطر این که اهل خطر است. هم راه شدن با گروه های نظامی و قشون « احمد شاه مسعود» در افغانستان دل شیر می خواهد، اما او این کار را کرد و حاصل آن ارتباط صمیمی او با « احمد شاه مسعود» بود. او مستند سازی است که از منابع مختلف و رسانه ها و اینترنت مطلب بگیر نیست؛ خطر را به جان می خرد و با تحمل سختی ها خود را در دل حادثه حاضر می کند. او آنقدر با افغانی ها محشور بود که در لباس افغان و زبان افغانی، خود افغانی ها سراغ ولایتشان را از او می گرفتند. وقتی که یک نفر این همه وقت برای کارش می گذارد نتیجه اش را هم می گیرد. جعفریان دو بار در افغانستان مجروح می شود که یک بار به هنگام انتقال او به عقب، ماشین مهمات چپ می شود و خوشبختانه هیچ کدام عمل نمی کند و جعفریان را از لا به لای کوهی از مهمات بیرون می آورند. در آن جا پا و لگن او از چند جا می شکند. بعد او را با الاغ و قاطر طی پانزده روز به ایران می رسانند که چندین ماه بستری بود. او با جان سختی خاصی که دارد بالاخره موفق می شود مستند خود را به پایان برساند. بیشترین گفت و گو ها و تصاویر از « احمد شاه مسعود» در سراسر جهان را جعفریان تهیه کرد که بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های جهان آن ها را از جعفریان خریدند یا با فیلم های دیگر مبادله کردند.

فارس: حوزه دیگر کار او بحث روزنامه نگاری است؛ یادداشت های روزانه او در روزنامه « جوان» ، همشهری جوان و تهران امروز را می بینیم و…

ت روزنامه قدس، روزنامه خراسان و نشریات متعدد دیگری هم هستند که جعفریان در آن ها فعال است. او روزنامه نگاری شش دانگ و تمام عیار است که به هیچ گاه تحت تأثیر جو قرار نمی گیرد و با دیدگاه انقلابی و ایمانی که دارد، ریزبینانه به دنبال بیان مشکلات و رفع آن ها بر می آید. گاهی مشکلاتی را بیان می کند که یا دیده نمی شوند و یا اگر دیده می شوند کسی جسارت بیان آن را ندارد. آدم جسوری است و به دنبال خوشایند دیگران نیست. حتی اگر به یک جریان فکری نزدیک باشد، اگر نکته یا انحرافی ببیند اهل مصالحه و چشم پوشی از بیان آن نیست.

فارس: خلاصه این که این انقلابی بودن آقای جعفریان صفتی است که همواره با اوست.

بله، از ویژگی های بارز او در روزنامه نگاری نثر سهل و ممتنع و بدون پیچیدگی اوست که سهل و روان می نویسد و مطالب را بسیار شفاف و روشن بیان می کند و به دنبال لفاظی نیست. قلم او در بیان کج تابی ها و دردها در عین پختگی و سلامت از پیچیدگی به دور است.

فارس: اگر بخواهید برای آقای جعفریان صنعتی به کار ببرید چه می گویید؟

تنهای عاصی

فارس: نکته دیگری هست که بخواهید راجع به ایشان بگویید؟

او در مجموع صاحب سبک و یک پدیده است و باید قدر او را دانست و اگر کسی کارهای شاخص او را دنبال کند حتماً با من هم عقیده خواهد شد که پدیده ای هم چون جعفریان غنیمتی است.