چند روز قبل پسر جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از یکی از دوستانش به اتهام مزاحمت و تخریب خودرواش شکایت کرد.

شاکی گفت: یکی از دوستانم که جابر نام دارد، مدتی است برای من و خانواده‌ام مزاحمت ایجاد می‌کند. ما چندین سال است با هم بچه یک محل و دوست هستیم.

مدتی قبل من معتاد به مواد مخدر تریاک شدم و جابر هم مدتی است معتاد شیشه است‌ و همیشه توهم دارد. جابر اصرار دارد مرا به کمپ ترک اعتیاد ببرد و آنجا بستری کند، اما من قبول نکردم. او چند بار در خیابان جلوی مرا سد کرد و حتی مرا کتک هم زد و خواست به زور مرا به کمپ ترک اعتیاد ببرد. او به خاطر مصرف شیشه توهم دارد و مزاحمت‌هایش برای ما ادامه دارد تا جایی که به ادعای سرکشی از من نیمه‌های شب به در خانه ما می‌آید و زنگ خانه‌مان را می‌زند و برای خانواده‌ام مزاحمت ایجاد می‌کند. چند روز قبل خانواده‌ام به او هشدار دادند که بیش از این مزاحم ما نشود که او امروز شیشه خودروام را داخل خیابان شکست و از محل گریخت.

 اعتراف به سرقت‌های سریالی با همدستی شاکی

با طرح این شکایت، مأموران کلانتری به دستور قاضی پرونده، جابر را بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند. پسر جوان وقتی فهمید به اتهام مزاحمت برای دوستش بازداشت شده است، خیلی شگفت‌زده شد و راز سرقت‌های سریالی با شاکی را بر ملا کرد. وی اتهام مزاحمت برای دوستش شایان و خانواده‌اش را انکار کرد و مدعی شد او و شاکی هر دو سارق هستند و شایان به خاطر اینکه سهم سرقت‌هایش را نداده‌ام از من به اتهام مزاحمت شکایت کرده است.  

جابر گفت: من و شایان هر دو ورزشکار بودیم تا اینکه معتاد شدیم.

 پس از این هر دو به خاطر پول مواد به سرقت می‌رفتیم تا اینکه در یکی از سرقت‌ها هنگام تقسیم اموال مسروقه با هم اختلاف پیدا کردیم و از هم جدا شدیم. او مدعی بود سهمش را نداده‌ام و به همین دلیل از من به اتهام مزاحمت شکایت کرد.  پس از اعتراف متهم به سرقت‌های سریالی با همدستی شاکی، مأموران پلیس شایان را بازداشت کردند. صبح دیروز دو متهم برای بازجویی مقابل قاضی نصرتی، بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه 34 قرار گرفتند. متهمان هر دو به جرم خود اقرار کردند.

گفت‌وگو با جابر قبلاً در چه رشته‌ای ورزش می‌کردی؟

چندین سال بدنسازی و پرورش اندام کار کردم و باشگاه داشتم و مربی بدنسازی بودم.

چه شد که سارق شدی؟

اعتیاد به مواد مخدر زندگی‌ام را تباه کرد. من ورزشکار بودم و برای خودم در بین بستگان و دوستانم احترام داشتم، اما وقتی معتاد به شیشه شدم همه چیز را از دست دادم. مربی بدنسازی بودم که معتاد به شیشه شدم. از طرف دیگر مادرم نیز بیمار است و برای درمانش نیاز به پول داشتم به همین دلیل با شایان که او هم معتاد است، نقشه سرقت از خانه‌ها را طراحی کردیم.

سابقه داری؟

سال 92 با چند نفر درگیر شدم که پس از شکایت به اتهام درگیری راهی زندان شدم، اما سابقه دیگری ندارم.

چند فقره با شایان سرقت کردی؟

9 فقره.

درباره سرقت‌ها توضیح بده؟

ما دو نفری با هم جلوی خانه‌ها می‌رفتیم. زنگ خانه‌هایی که چراغ آنها خاموش بود، می‌زدیم.

وقتی کسی جواب نمی‌داد از طریق بالکن وارد خانه می‌شدیم و اموال قیمتی و کوچک مثل طلا و جواهر، پول نقد، قالیچه، تابلو فرش و غیره را سرقت می‌کردیم. ما بیشتر اموال سرقتی را در حوالی میدان شوش می‌فروختیم و پول آن را تقسیم می‌کردیم.

فکر می‌کردی شایان از شما به اتهام مزاحمت شکایت کند؟

نه. چون او همدست من بود و در سرقت‌ها پای او گیر است، اما وقتی در یکی از سرقت‌ها سهمش را ندادم، او از من به اتهام مزاحمت شکایت کرد.

چرا سهمش را ندادی؟

او در همه سرقت‌ها با من نبود و همیشه انتظار داشت پول زیادی به او بدهم. شاید هم من طمع کردم.

الان چه حسی داری؟

پشیمان هستم. امیدوارم پس از بازگشت از زندان دیگر به سراغ مواد نروم.

گفت‌وگو با شایان شما در چه رشته‌ای ورزش می‌کردی؟

من فوتبالیست بودم و در این رشته به صورت حرفه‌ای فعالیت داشتم.

عضو باشگاهی هم بودی؟

بله. در تیم نونهالان و نوجوان بودم و حتی عضو یکی از تیم‌های دست اولی هم در نوجوانی بودم.

من در طول بازی‌های حرفه‌ام حتی توپ طلا هم گرفتم.

چه شد که ورزش را رها کردی و سارق شدی؟

چند سال قبل تصادف شدیدی کردم و پاهایم به شدت آسیب دید. پس از عمل جراحی یکی از پاهایم سه میل کوتاه‌تر شد. پس از این به شدت افسرده شدم تا اینکه کم‌کم به اعتیاد رو آوردم و معتاد به تریاک شدم . من ورزشکار حرفه‌ای بودم و مدرک قهرمانی دارم اما اعتیاد همه چیز را از من گرفت و آخر مرا سارق کرد.

فکر می‌کردی پس از شکایت شما، دوستت اعتراف به سرقت‌های سریالی کند؟

نه. فکر نمی‌کردم. من در سرقت‌ها داخل کوچه‌ها کشیک می‌دادم و او خودش تنهایی به سرقت می‌رفت. وقتی احساس کردم سهم مرا کامل نداده است به اتهام مزاحمت شکایت و فکر کردم برای گرفتن رضایت سهم مرا بدهد، اما او راز سرقت‌ها را بر ملا کرد.