پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی رجبی- دیشب برای درمان این آنفولانزای کوفتی برای دومین بار رفتم دکتر. نسخه‌ را -که شامل قرص سرماخوردگی و سرم سدیم کلراید و چند قرص روتین دیگر بود- از دکتر گرفتم و به سمت منزل راه افتادم. سر راه هم دنبال داروخانه‌ای شبانه‌روزی برای تهیه دارو بودم. به‌واسطه نزدیکی راه، کارم به داروخانه شبانه روزی ... در حوالی میدان حر و میدان پاستور افتاد.

زیر لب با خودم گفتم "الحمدلله گذرمان به مرکز بزرگی افتاده و سرایع دارو را می‌گیرم و می‌روم" اما خدا نصیب نکنه این همه بوروکراسی رو. به خاطر یه سرم و چند تا قرص نیم‌ساعت معطل بودیم. در حالیکه کمتر از 10 نفر مراجعه کننده در داروخانه بودند و حداقل 5 باجه تحویل دارو هم چراغ‌شان روشن بود و طبعا باز بودند.

آخر سر، وقتی از نیم ساعت معطلی راهی نوبت من شد تا راهی باجه شوم، منتظر بودم تا آقای دکتر داروساز روش استفاده از هر دارو و سرم را برای‌ام شرح بدهد؛ بالاخره "حق فنی" می‌گیرند برای همین مشاوره دادن...

اما سر آقای دکتر در تلگرام بود و گروهش را چک می‌کرد و حتی ندر رفت‌وآمدی که به صندوق داشتم و دوباره برای تحویل دارو رفتم هم سرش را بالا نیاورد تا حداقل نگاهی به مریض [مشتری] کند!

اداره جات در این کشور، کارخانه ناراضی سازی است...