این سوال ما نیست؛ متولی اصلی در ماجرای محله هرندی کیست و کجاست؟
محله هرندی به شکل نهادی گرفتار مجموعه ای از آسیب های اجتماعی است. بسیاری از این آسیب ها در تاروپود این محل سازمان یافته است. حل این مشکل با تمام ابعاد آن و با این ملاحظه که آسیب باید حذف شود و نه از یک مکان به مکان دیگر انتقال یابد؛ دومین دغدغه است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- محله هرندی این روزها کانون توجهات است. مشکلات و مصائب این محل مساله امروز و دیروز نیست و سالهاست که دروازه غار تهران درگیر مجموعه آسیب های اجتماعی است. اما در این ایام محله هرندی با کمک رسانه ها در برجسته سازی تلخی ها، بیشتر مورد توجه و برسرزبانها است. از همین جهت نیز کارشناسان و مسوولین و نهادهای اجتماعی و سازمان های دولتی و غیردولتی نیز در تحلیل این آسیب ها و یا اقدام عملی برای کاهش آن حضور پررنگ تری پیدا کردند.
اما هرکس مختصر ورودی به موضوع هرندی داشته باشد، اولین سوالی که برایش مطرح می شود این است که متولی اصلی در ماجرای محله هرندی کیست و کجاست؟
در این یادداشت بنا نداریم به این سوال پاسخ دهیم. مهمتر از پاسخ، تدقیق ابعاد این پرسش است. محله هرندی را باید با تمام ابعاد آن در نظر گرفت. اما ابعاد این آسیب چیست؟
1- مهمترین مساله در رسیدگی به این معضل اجتماعی، توجه به هویت این محله است. محله هرندی قلب تهران است. شناسنامه تهران قدیم به محله هرندی ضمیمه شده است. تهرانی های اصیل فرزند همین محله اند. محله هرندی را باید با خانه های قاجاری و معماری ایرانی-اسلامی و هیات های بزرگ و اصیل و خیرین باسابقه و انبوهی از خاطرات کوچه پس کوچه های پامنار و شاپور و بازار و غیره دید. مهمترین نگرانی که باید مورد توجه قرار گیرد ویرانی این هویت چند صدساله است. برخلاف تصور رایج هویت هرندی تنها به فضاهای کالبدی آن منحصر نمی شود. صلابت و اصالت این محل در گرو حضور افرادی است که وجودشان هویت ساز است و اتفاقا حضور این افراد است که می تواند مهمترین عامل کاهش آسیب ها باشد. تخلیه این محل و تبدیل آن به انبار شهر و خانه های مجردی و پاتوق های فساد وفحشا، رشد آسیب ها را به شکل مضاعفی تسریع می بخشد. ضمن اینکه سجلی پرافتخار شهر را نیز نابود می کند. متاسفانه نبض حیات در هرندی کند می زند. جریان زندگی در این منطقه معکوس است. موجی از مهاجرت ها به سبب رشد آسیب ها از چند سال قبل شروع شده است و امروز به سبب برخی نگرانی ها درباره ارزش زمین و سرمایه، این مهاجرات اجتماعی به مهاجرت اقتصادی تبدیل و تشدید شده است. با این توضیح مولفه اول توجه به هویت این محل است.
2- ملاحظه دوم، توجه به آسیب های این محل است. محله هرندی به شکل نهادی گرفتار مجموعه ای از آسیب های اجتماعی است. بسیاری از این آسیب ها در تاروپود این محل سازمان یافته است. حل این مشکل با تمام ابعاد آن و با این ملاحظه که آسیب باید حذف شود و نه از یک مکان به مکان دیگر انتقال یابد؛ دومین دغدغه است.
3- نکته سوم مسائل انسانی در این محل است. این ایام، شبهای تهران بسیار سخت و استخوان سوز است. هر انسان دردمند و باوجدانی نمی تواند بپذیرد که در این شب های سرد و سخت عده ای در خیابان بخوابند؛ یا شب گرسنه سر بر خاک نهند. هر تصمیمی باید با رعایت این ملاحظه انسانی و نیاز فوری باشد. آسیب اجتماعی و هویت محل به جای خود؛ اما حکومت اسلامی برای رسیدگی به حال گرفتار و نیازمند، معتاد و غیر معتاد نمی شناسد. آلوده و حتا مجرم هم که باشد، انسان است و باید برای حال و روزش تدبیر کرد.
بهبود در وضعیت محله هرندی در گرو توجه توامان به این مثلث انسانی-هویتی-اجتماعی است. هر تصمیمی که این مثلث تحلیلی را مورد توجه قرار ندهد، راهگشا نخواهد بود و ممکن است به شکل کاریکاتور گونه ای معضلات این محل را بیشتر سازد. مهمتر اینکه به سبب چند وجهی بودن آسیب محله هرندی، همه سازمان ها و نهادهای مسوول باید پای کار بیایند. حضور موثر این سازمان ها با مدیریت واحد می تواند توجه تام به این ابعاد سه گانه ببخشد.
ارسال نظر