زنان بیوه افغانستانی در سراشیبی آسیبهای اجتماعی
فعال حقوق زنان افغانستانی گفت: سرنوشت بیوهزنان و فرزندانشان در افغانستان نه تنها به دست دیگران میافتد بلکه آنها دیگر حق تصمیمگیری هم ندارند و از اکثر حقوق اولیه خود نیز برخوردار نیستند.
به گزارش پارس،به نقل از فارس«منیره یوسفزاده» فعال حقوق زنان و سخنگوی سازمانهای محلی افغانستان در گفتوگو با خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، با بیان عوامل بیوهشدن زنان، مصیبتهایی که پس از بین رفتن مردان برای زنان به وجود میآید را برشمرد و گفت: سرنوشت بیوهزنان به دست دیگران است و علاوه بر اینکه حق تصمیمگیری ندارند از اکثر حقوق اولیه خود نیز برخوردار نیستند.
یوسفزاده جنگ، فقر و وجود بیماریهای متعدد مردان را عوامل بیوهشدن زنان دانست و گفت: از بین رفتن مردان سبب شده تا دستکم حدود 5 تا 10 درصد جمعیت زنان نسبت به مردان بیشتر شود.
یوسفزاده ضمن اشاره به سرنوشت کودکان زنان بیوه، فعالیت سازمانهای حقوق بشری و حقوق زنان را بررسی و موفقیتها و ناکامیهایی این کار را برشمرد.
وی از سیاست دولت کابل در قبال زنان مبنی بر افزایش وزرای زن استقبال کرد اما از اینکه زنان در تصمیمگیریهای بزرگ سیاسی در افغانستان نقشی ندارند، انتقاد و آنرا ناکامی دولت کابل برشمرد.
این فعال حقوق زنان در افغانستان با بیان اینکه اکنون دولت و ملت افغانستان با فقر شدید و نبود بودجه کافی دستوپنجه نرم میکنند، گفت: اکثر بیوهزنان حقوق کافی از دولت دریافت نمیکنند البته حقوقی را که میگیرند به صورت منظم پرداخت نمیشود.
سخنگوی سازمانهای محلی افغانستان دلیل نپذیرفته شدن یک بیوه از سوی خانواده پدر را فقر اقتصادی و فقر فرهنگی برشمرد و گفت: فقر اقتصادی به این معنا است که خانواده بیوه زنان نمیخواهند یک نانخور به آنان اضافه شود و فقر فرهنگی نیز این است که وجود یک زن بیوه در خانه خود را ننگ و عار میدانند.
این فعال زنان معتقد است متأسفانه اکثر زنان بیوه اجازه تصمیمگیری برای فرزندان خود را ندارند چه آنانی که در خانه شوهر باقی بماند چه آنانی که به خانه پدر خود برود، سرنوشت فرزندان آنان به دست دیگران خواهد افتاد.
به باور منیره یوسفزاده فقر و ناامنی سبب شده تا دولت افغانستان نتواند آماری از بیوهها داشته باشد.
وی در این گفتوگو تاکید کرد: روند بیوه شدن زنان به دلیل کاهش ناامنی و جنگ نسبت به سالهای پیش از زمامداری «حامد کرزی» در حال کاهش است.
***متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است***
فارس: با توجه به افزایش آمار بیوهزنان در افغانستان، چه عواملی را در بیوهشدن زنان افغانستان مؤثر میبینید؟
یوسفزاده: عوامل متعددی سبب بیسرپرست شدن زنان در افغانستان میشود. کشور ما در حال جنگ است و از نگاه اقتصادی نیز وضعیت مطلوبی نداریم. به همین دلایل مردان جامعه مجبور به انجام اعمال شاقه میشوند که این کارها زمینه مرگ مردان را فراهم میکند، ضمن اینکه وجود بیماریهای متعدد در جامعه بسیار خطرناک است که مردان را بیشتر از زنان در خطر انداخته و مشکلات زیادی را به آنان تحمیل کرده است.
فارس: با توجه به اینکه اکثر زنان افغانستان همسران خود را در جنگ از دست دادهاند، به نظر شما آمار بیوه زنان در افغانستان نسبت به کشورهایی که امنیت و ثبات دارند، چند درصد بالاتر است؟
یوسفزاده: آمار دقیق زنان بیوه کشورمان را نمیدانم و شاید اکثر مقامات مسئول به دلیل نبود سرشماری دقیق اطلاعات کافی در این خصوص نداشته باشند، اما با توجه به اینکه در افغانستان جنگ است، جمعیت زنان حدود 5 تا 10 درصد بیشتر از مردان است.
فارس: زنان بیوه زمانی که همسران خود را از دست میدهند، به چه سرنوشتی مواجه میشوند؟
یوسفزاده: این موضوع بستگی به این دارد که زنان جزء گروههای آموزشدیده، با انگیزه و با سواد باشند یا بیسواد و محدود شده.
برای زنان با سواد و آموزشدیده که انگیزهای برای تغییر نداشته باشند، نمیتوانیم فرق زیادی در سرنوشت آنان با بیوهزنان خانهنشین قائل باشیم، زیرا آنان میکوشند مخارج خود و خانواده خود را تأمین کنند و امکان دارد که به کارهای پایینرتبه دولتی و آموزگاری در یک مدرسه اکتفا کنند.
در اینجا زنان بیوه بیسواد، فوت همسران خود را سرنوشت خود دانسته و هیچ مبارزهای برای بهبود زندگی انجام نمیدهند و به همین دلیل تحت تأثیر خانواده شوهر خود قرار میگیرند، اما در این میان زنان تحصیل کرده با انگیزه نهتنها تغییراتی در زندگی خود به وجود آورده و برای فرزندان خود هم پدر میشوند و هم مادر، بلکه میخواهند در جامعه نیز تغییراتی را به وجود آورند.
در کُل مشکلات بیوهزنان بیسرپرست یا بد سرپرست که سواد کافی ندارند، متعدد است، نخست دیدگاه جامعه به آنان متفاوت است و آنان را در مضیقه میدانند و این زنان به اکثر خواستههای جامعه نیز تن میدهند.
به این صورت برخی زنان بیوه بیسرپرست به سمت انحرافات اخلاقی میروند یا به مشاغل مطرود جامعه همچون تکدیگری رو میآورند. زمانی که یک زن شوهر خود را از دست میدهد با اذیت و آزار خانواده شوهر نیز روبه رو میشود در حالیکه خانواده پدری آن زن نیز آنرا نمیپذیرند.
دلیل نپذیرفته شدن یک بیوه از سوی خانواده پدر آنان نیز به 2 دلیل فقر اقتصادی و فقر فرهنگی برمیگردد. فقر اقتصادی به این معنا است که خانواده بیوه زنان نمیخواهند یک نانخور به آنان اضافه شود و فقر فرهنگی نیز این است که وجود یک زن بیوه در خانه خود را ننگ و عار میدانند.
در برخی موارد ما شاهد بودیم که سرنوشت یک زن بیوه به دست خانواده پدری تعیین میشود، در برخی موارد که زنان پس از بیوه شدن از سوی خانواده پدر پذیرفته میشوند، مجبور به ازدواج اجباری با فرد دیگری میشوند.
متأسفانه موضوع یا مشکل دیگر بیوهزنان باسواد که انگیزهای برای تغییر دارند، دیدگاه منفی جامعه است. اکثر مردم فکر میکنند این زنان برای خودفروشی، شهرت و رسیدن به مقام دست به فعالیت میزنند، در حالی که این زنان خواستار ایجاد تغییر در جامعه هستند.
یکی دیگر از مشکلات بیوهزنان نداشتن استقلال مادی است. اکثر زنان به دلیل نداشتن درآمد از سوی خانوادههای شوهر یا پدر مورد اذیت و آزار قرار میگیرند همچنین بیوهزنان شاغلی که استقلال مادی دارند بسیار محدود هستند.
فارس: تفاوت در سرنوشت بیوهزنان روستایی و شهری چیست؟ آیا فکر میکنید برخورد خانواده و جامعه روستایی و شهر با یک زن بیوه، متفاوت است؟
یوسفزاده: در افغانستان ما به معنای واقعی شهر نداریم. همین کابل هم روستاهای به هم وصل شده است که در آن اکثر مردم با مسوولیتهای شهروندی و زندگی مدرن آشنا نشدهاند که بین آنان با روستانشینان تفکیک زیادی نمیتوانیم قائل شویم.
وضعیت زنان مناطق دوردست شهر کابل با وضعیت زنان ولایتهای شرقی، جنوبی و شمالی تفاوت زیادی ندارد، اما بازهم تاکنون چند تفاوت مهم را مشاهده کردهایم.
زنان بیوه شهری دسترسی به سازمانهای قضایی دارند. سازمانهای قضایی هم توسط مردانی با تفکرات سنتی اداره میشود، چندان تغییری در زندگی بیوه زنان ایجاد نکرده اما بازهم وجود این دستگاهها نسبت به عدم وجود آنها بهتر است.
بیوه زنان شهری بیشتر از بیوهزنان روستایی فرصتها و زمینههای اشتغال دارند و از سوی دیگر فرهنگ نامطلوب حاکم در اکثر روستاها که کار یک زن در آنجا ننگ پنداشته میشود سدی برای اشتغال بیوهزنان روستایی ایجاد کرده است.
عدم آگاهی از حقوق در روستاها نیز یکی از تفاوتهای بارز میان بیوهزنان شهری و روستایی است. بیوهزنان شهری از حقوق خود اطلاعات بیشتری دارند و به همین دلیل فریاد عدالتخواهانه خود را هرازگاهی بلند میکنند.
از سوی دیگر وجود رسانهها و امنیت بیشتر کلانشهرها برای بیوهزنان شهری سبب شده تا فریادهای عدالتخواهانه زنان بیوه در شهرها بلند شود که این امر در روستاها امکان پذیر نیست.
فارس: اکثر خانوادههای افغانستان با فقر دست و پنجه نرم میکنند، آیا تمام بیوه زنان از ناحیه نزدیکان و وابستگان خود حمایت مالی میشوند؟
یوسفزاده: فقر حاکم بر اکثر خانوادههای افغانستان است اما بازهم اکثر بیوهزنان از سوی خانوادههای خود حمایت مالی میشوند. حمایت مالی به این معنا که به آنان نان و آب داده میشود، اما اینکه در داخل خانه با چه برخوردهایی مواجه هستند بحثی جدا است.
در اکثر خانوادهها کار زنان برای خانوادهشان ننگ است به همین دلیل اکثراً زنان از سوی خانوادههای خود با اینکه با فقر و تنگدستی دستوپنجه نرم میکنند مورد حمایت مالی قرار میگیرند اگر کار زنان بیوه در بیرون از خانه در این خانوادهها ننگ نبود، بدون شک شاهد آن بودیم که اکثر خانوادهها به بیوهزنان کمک نمیکردند.
فارس: کودکان بیوه زنان به چه سرنوشتی دچار می شوند؟ آیا بیوه زنان میتوانند جای پدر فرزندان یتیم خود را پُر کنند؟
یوسفزاده: متأسفانه اکثر زنان بیوه اجازه تصمیمگیری برای فرزندان خود را ندارند چه آنانی که در خانه شوهر باقی بماند چه آنانی که به خانه پدر خود برود، سرنوشت فرزندان آنان به دست دیگران خواهد افتاد. در مواردی هم شاهد بودیم که خانواده کودکان بیوهزنان را گرفته و آنان را از خانه بیرون کردهاند.
در برخی موارد بیوهزنان حتی اجازه دیدار با فرزندان خود را نداشته و زمانی که از خانه بیرون میشوند دیگر حق ورود به آن خانه را ندارند. در اکثر موارد زنانی که حتی شوهرهای آنان زنده هستند، حق تصمیمگیری برای تحصیل کودکان خود را ندارند و تنها مردان تصمیمگیران اصلی آن خانوادهها هستند.
فارس: اقدامات 14 ساله سازمانهای حمایت از حقوق بشر و حقوق زن در 14 سال گذشته برای بیوه زنان چگونه بوده و آیا توانسته تغییری در زندگی برخی بیوه زنان به وجود آورند؟
یوسفزاده: در این مورد نباید غیرمنصفانه قضاوت شود. زمانی که سازمانهای حقوق بشری و حقوق زنان در افغانستان فعالیت خود را شروع کردند، اکثر مردم تعریف تعیین شدهای برای زنان که همان تعریف سنتی و غیرقابل تغییر بود، داشتند.
در آن زمان اکثر مردم حقوق زن، دموکراسی و آزادی برای زنان را مبارزه با دین اسلام، سنتهای مسلمانان و فرهنگ جامعه میدانستند، اما اکنون تغییرات زیادی در افکار عمومی به وجود آمده و اکثر مردم به زنان خود احترام میگذارند. اما در اینجا با اینکه کار ویژه قابل توجهی برای بیوهزنان از سوی نهادهای حقوق بشری و حقوق زنان صورت نگرفته اما در کُل با ایجاد تغییر در زندگی تمام زنان، این تغییرات شامل بیوهزنان نیز میشود.
از سوی دیگر طی سالهای گذشته جنایاتی علیه زنان صورت گرفت و نشان داد که هنوز هم زنان و بیوهزنان در وضعیت مناسبی قرار نداشته و از طرف دیگر تمرکز محض سازمانهای حقوق بشری و حقوق زن در کلانشهرها نیز جای انتقاد دارد، زیرا با تأمین امنیت چالشهای جامعه کاهش مییابد و به این صورت خشونت علیه زنان در کلانشهرها با توجه به آمار ساکنان آن نسبت به روستاها پایینتر است.
فارس: اقدامات مهم دولت برای بیوه زنان در 14 سال گذشته و تغییر سیاستهای دولت با روی کار آمدن دولت وحدت ملی در قبال بیوهزنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
یوسفزاده: طی 14 سال گذشته شاهد تغییرات بزرگی در کل جامعه افغانستان بودیم و در این میان با بیوهزنان به صورت غیر مستقیم همکاریهای خوبی صورت گرفته و اکثر زنان در ادارات دولتی، رسانهها و سایر سازمانهای دولتی و غیردولتی جذب کار شدهاند که این امر پیشزمینه اشتغال بیوهزنان نیز شمرده میشود.
سیاستهای دولت در قبال زنان طی 14 سال گذشته نسبت به سالهای پیش تا حدی بهتر بوده اما اینکه زنان هنوز نتوانستند در سطوح تصمیمگیری کشور راه یابند یکی از ناکامیهای دولت برشمرده میشود.
با روی کار آمدن دولت وحدت ملی حضور 4 وزیر در کابینه ستودنی است، اما آنان در سطوح تصمیمات حیاتی برای کشور نیستند، هر چه آمار زنان در ادارات دولتی افزایش یابند به همان اندازه هم احتمال حمایت شدن بیوهزنان نیز به وجود میآید.
فارس: حقوقی که بیوه زنان (بیوههای عادی و بیوههای نظامیان افغانستان) از دولت دریافت میکنند، به نظر شما کفاف زندگی آنان را میدهد؟
یوسفزاده: با توجه به اینکه دولت افغانستان یک دولت فقیر است و بودجه زیادی در اختیار نداشته و از سوی دیگر دستکم 37 درصد شهروندان آن زیر خط فقر هستند، حقوق بیوهزنان عادی و بیوهزنان نظامیان افغانستان کفاف زندگی آنها را نمیدهد.
ما نیز چنین انتظاری از دولت نداریم که تمام امکانات زندگی بیوهزنان را فراهم کند، اما در کُل در صورتی که دولت توانایی داشته باشد خواستار افزایش حقوق بیوهزنان شده و خواهیم شد.
فارس: گفته میشود بیوهزنان حقوق منظمی از سوی دولت دریافت نمیکنند، دلیل این کار دولت چیست؟
یوسفزاده: این ارتباطی مستقیم با فقر دولت و ملت دارد. زمانی که دولت پول کافی در اختیار نداشته باشد، قادر به برنامهریزی منظم نیست و به این صورت تغییراتی در تاریخ پرداخت حقوق بیوهزنان به وجود میآید.
فارس: حدود 800 هزار زن بیوه در دولت به ثبت رسیده، به نظر شما این چند درصد از مجموع بیوه زنان افغانستان است؟
یوسفزاده: اکثر بیوهزنان به دلایلی همچون ناامنی و فرهنگ ضعیف خانوادهها در دولت ثبت نشدند و اطلاعات کافی در این مورد نداریم چون نه سرشماری صورت گرفته و نه سازمانهای حقوق بشری به ما اطلاعی دادهاند.
فارس: با اینکه فرصتهای خوبی برای سرشماری و ثبت بیوه زنان طی 14 سال گذشته برای دولت کابل مهیا بود، به نظر شما چرا هیچ اقدامی در این راستا از سوی دولت انجام نشد؟
یوسفزاده: اولین مشکل فرا روی عدم سرشماری بیوهزنان نبود بودجه کافی دولت است و در گام دوم ناامنیهای گسترده در برخی مناطق نیز مانع سرشماری شده است.
فارس: به نظر شما آمار (بیوه شدن زنان) در حال افزایش است یا کاهش و دلیل آن چیست؟
یوسفزاده: با توجه به کاهش جنگ و ناامنی نسبت به سالهای زمامداری طالبان و پیش از آن، آمار زنان بیوه در حال کاهش است، زیرا جنگ و درگیری رابطه مستقیمی با شهادت مردان دارد.
در کُل در افغانستان با افزایش جنگ بیوهزنان افزایش مییابد و با کاهش جنگ آمار بیوهزنان کاهش مییابد.
ارسال نظر