تحلیل جامع صنعت پتروشیمی بورس و دورنمای سودآوری
آثار ریالی نرخ خوراک گاز بر سودآوری شرکت های پتروشیمی بورس
یک تحلیلگر بازار سرمایه در گزارشی با بررسی صنعت پتروشیمی در بورس ایران ، نقش خوراک گاز بر سودآوری شرکتهای فعال در این صنعت را تحلیل کرده است.
~~به گزارش پارس ، به نقل از خبرگزاری فارس حافظ عزیزی نقش با اشاره به اینکه صنعت پتروشیمی به عنوان یکی از صنایع مادر کشور و فراهم کننده مواد اولیه سایر بخش ها صنعتی از جایگاه استراتژیک و مهمی برخوردار است، معتقد است : کشورهای مختلف در دنیا به تولید محصولات پتروشیمی می پردازند. در ابتدا کشورهای توسعه یافته ظرفیت خود را در زمینه تولید پتروشیمی بالا بردند؛ ولی به دلیل مسائل زیست محیطی اقدام به انتقال کارخانه های خود به کشورهای جهان سوم کردند.
به این ترتیب سهم کشورهای توسعه یافته کاهش خواهد یافت و در عوض سهم کشورهای جهان سوم بیشتر خواهد شد.
بر اساس این گزارش، صنعت پتروشیمی ایران حدود چهل سال قدمت دارد. البته با شروع جنگ (ایران و عراق) مدتی در توسعه این صنعت وقفه افتاد. شکل گیری تولید صنعت پتروشیمی در ایران به سال 1342 برمی گردد و مجتمع پتروشیمی شیراز به عنوان اولین مجتمع پتروشیمی کشور در سال مذکور شروع به فعالیت کرد.
پس از ایران عربستان نیز در این زمینه وارد شد و در حال حاظر از عمده تولیدکنندگان محصولات نفتی و پتروشیمی است.
در ایران صنعت پتروشیمی بعد از نفت و سایر معادن، بیشترین اهمیت را در بخش صادرات دارد. عمده سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی در دو منطقه ویژه اقتصادی بندر امام و منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس متمرکز است.
صنعت پتروشیمی در جهان
عزیزی نقش با بیان اینکه پتروشیمی ها محصولات شیمیایی هستند که از نفت و سایر منابع هیدروکربن مشتق می شوند،می گوید: در سال 2011 کل درآمد دنیا از این بخش 3.6 تریلیون دلار بود.
پتروشیمی نقش اساسی در هر دو بخش تولید و مصرف بازی می کند. بخش های کلیدی بازار که از تولیدات پتروشیمی استفاده می کنند، شامل حمل و نقل، بسته بندی، ساخت و ساز، کشاورزی، منسوجات، کالاهای مصرفی و الکترونیک است. این صنعت به شدت سرمایه بر است، اما سرمایه گذاری اولیه بالا، جریانی مداوم از منافع را در سال های بعدی در پی دارد.
وی می افزاید: بازار پتروشیمی از سال 2004 تا زمان بحران اقتصادی (در سال 2008) از رونق خوبی برخوردار بود. با آغاز بحران اقتصادی جهانی، بازار محصولات پتروشیمی نیز با رکود مواجه شد و این رکود به ابتدای سال 2009 گسترش یافت. به دلیل بحران اقتصادی منتج شده از بحران مالی و تقاضای کم مواد اولیه توسط بخش پایین دست صنعت، تولید و مصرف کاهش یافت. این جریان رکود در فصل دوم سال 2009 معکوس شد. برنامه های محرک اقتصادی در چین تقاضای این کشور را بالا برد. این موضوع تقاضا برای پتروشیمی و پلاستیک را افزایش داد.
از طرف دیگر افزایش قیمت محصولات پتروشیمی ناشی از تشدید قیمت نفت خام در نتیجه تقاضای بازار، افزایش تولید محصولات پتروشیمی را رقم زد. بعد از افت شدید در سال 2009، صنعت روند رو به بهبود را در پیش گرفت و میزان این بهبود نیز در منطقه آسیا قابل ملاحظه بود. افزون بر این، برای بالا بردن سطح موجودی انبارها تقاضای زیادی وارد بازار شد.
ورود مجدد به دوره رکود و بحران از سال 2015
مدیر مطالعات و تحلیل شرکت کارگزاری اردیبهشت ایرانیان در این گزارش آورده که : با تکرار بحران اقتصادی جهانی، بازار محصولات پتروشیمی از اوایل سال 2015 میلادی بار دیگر وارد دوره رکود شده و این وضعیت تا کنون (سپتامبر 2015) ادامه دارد.
در دوره اخیر نیز با بروز عواملی چون کاهش شدید بهای نفت، بحران مالی و تقاضای کمتر برای مواد اولیه ، مصرف مواد و محصولات پتروشیمی کاهش یافته است.
برنامه های محرک اقتصادی در چین،اتحادیه اروپا و قاره امریکا هنوز بکار بسته نشده و سطح تقاضا همچنان پایین است. از سوی دیگر، هرچند شاهد افت قیمت محصولات پتروشیمی ناشی از تشدید کاهش بهای نفت خام هستیم، ولی حاکمیت رکود و بحران های مالی در اقصی نقاط جهان، بازار مصرف محصولات پتروشیمی را تحت تأثیر قرار داده و از میزان مصرف کاسته شده است.
البته در روزهای اخیر اقدامات و سیاست های محرک اقتصادی بیشتر در چین، به افزایش امیدواری ها دایر بر بهبود نسبی اوضاع اقتصاد جهانی افزوده است. میزان واردات چین در ماه اوت بیشتر از حد انتظار کاهش یافت و این دهمین کاهش ماهیانه متوالی بود در سال جاری میلادی بود. اما صادرات این کشور کمتر از حد انتظار کاهش داشت.
تحلیلگران بین المللی گفته اند، آمارهای واردات می تواند منجر به اعمال سیاست های انبساطی بیشتر از سوی پکن در ماه های آینده شود. پیش بینی میزان عرضه و تقاضا برای محصولات پتروشیمی تا سال 2020 در شکل زیر نشان داده شده است. این شکل عدم توازن عرضه و تقاضای جهانی محصولات پتروشیمی را نشان میدهد.
روی تصویر کلیک کنید
قیمت گذاری و سوددهی
قیمت گذاری و سوددهی محصولات پتروشیمی نسبت به عرضه و تقاضا حساس است. تقاضای صنعت تحت تاثیر وضعیت اقتصادی و قابلیت جایگزینی مواد اساسی قرار دارد. بخش عرضه، تحت تاثیر سرمایه گذاری در ظرفیت های جدید یا تعطیلی برنامه های قدیمی یا پر هزینه است.
همان طور که در شکل زیر مشاهده می شود، مواد اولیه مهمترین بخش از بهای تمام شده محصولات پتروشیمی را تشکیل می دهد. نرخ مواد اولیه در نقاط مختلف دنیا متفاوت بوده و کمترین مقدار آن مربوط به خاورمیانه است. بهای مواد مستقیم در منطقه خاورمیانه 16 درصد، ولی در منطقه شمال غربی اروپا 62 درصد از بهای تمام شده محصول نهایی را تشکیل میدهد.
این موضوع قابلیت توسعه و رقابت برای کشورهای خاورمیانه در زمینه تولید انواع محصولات پتروشیمی را ایجاد می کند.
نمودار بهای تمام شده محصولات پتروشیمی در 4 نقطه جهان
بر روی تصویر کلیک کنید.
فعالیت های کشورهای منطقه خاورمیانه در زمینه پتروشیمی
بر اساس این گزارش ، محصولات پتروشیمی از نفت و گاز مشتق می شوند. خاورمیانه به دلیل داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز (مواد اولیه صنعت پتروشیمی) برای سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی بسیار جذاب است. کشورهای منطقه خاورمیانه اقداماتی جهت افزایش بهره برداری از گاز طبیعی و تولید محصولات پتروشیمی انجام داده اند. در ادامه برخی از مهم ترین موارد ذکر می شود:
الف) عربستان
تحقیق و توسعه بالا در زمینه پتروشیمی ( ایجاد مراکز تحقیق و توسعه داخلی و خارجی )، افزایش سهم بخش خصوصی در پروژه های پایین دستی صنعت پتروشیمی، ( در خلال سال های اخیر بیش از 51 درصد از مجموع سرمایه گذاری های انجام شده در این صنعت، متعلق به بخش خصوصی بوده است)، تولید محصولات جدید پتروشیمی، ایجاد امکان سرمایه گذاری مشترک با شرکت های خارجی در صنعت پتروشیمی، کاهش مالیات های سرمایه گذاری از چهل و پنج درصد به بیست درصد، عضویت در سازمان تجارت جهانی (که باعث افزایش توان فروش محصولات می شود).
ب)کویت
به دلیل محدودیت منابع گاز طبیعی در کویت، به نظر می رسید پروژه هایی چون "الفین 2" ، آخرین پروژه کویت در این صنعت باشد. اما با کشف مخزن جدید 37 تریلیون متر مربعی گاز طبیعی، چشم اندازهای جدیدی برای توسعه صنعت پتروشیمی در این کشور به وجود آمده است.
ج) قطر
با وجود رکود صنعت پتروشیمی در دنیا، قطر از رشد مناسبی در این صنعت برخوردار است.
د) ایران
دسترسی به منابع نفت و گاز، و نزدیکی به بازار مصرف کنندگان ( از جمله چین، هند و اروپا ) از مزیت های ویژه ایران در زمینه پتروشیمی است. دو نوع خوراک پتروشیمی وجود دارد:
1- گازهای همراه با نفت خام خروجی از چاه
2- نفتا که یکی از محصولات پالایشگاهی است و تابع قیمت نفت خام است ( امکان تولید نفتا در ایران محدود است).
در حال حاضر سهم ایران از تولید محصولات پتروشیمی در خاورمیانه حدود 25 درصد و در دنیا حدود4/2 درصد است. همچنین سهم محصولات پتروشیمی از تولید ناخالص ملی 2 درصد است. محصولات پتروشیمی ایران به بیش از 60 کشور جهان صادر می شود. طبق آمار موجود، 3 کشور چین، امارات و ترکیه - بزرگترین کشور های صادر کننده محصولات نهایی به ایران می باشند در طرف مقابل، بزرگترین مشتری محصولات میانی و پایه پتروشیمی ایران هستند. این کشورها محصولات پایه را از ایران خریداری نموده و محصولات نهایی را به ایران می فروشند.
اما مشکلی که همواره سود و زیان صنعت پتروشیمی را با ابهام مواجه ساخته است، تبعیت از نظام قیمت گذاری دولتی است و این موضوع باعث بروز مشکلاتی برای شرکت های پتروشیمی (به خصوص شرکت هایی که خوراک آنها مایع می باشد) شده است. در عین حال سه راهکار دولت در رفع مشکلات صنعت به ترتیب زیر می باشد:
1-کاهش بهای مواد اولیه (خوراک مایع) عرضه شده به این شرکت ها،
2- پرداخت یارانه به این شرکتها،
3- پرهیز از نظام قیمت گذاری دستوری،
هر 3 راهکار مزایا و معایب خاص خود را دارند، در راهکار اول قیمت محصولات بالا نمی رود. این موضوع برای خریداران داخلی با توجه به قدرت خرید و سطح درآمد فعلی مناسب است، اما از طرف دیگر شرکت های پتروشیمی «صادرات محور» هستند و صادرات آنها بر مبنای نرخ های جهانی انجام میشود. پایین بودن نرخ مواد اولیه منجر به حاشیه سود بالایی برای این شرکت ها بوده و این موضوع جابجایی ثروت را در پی دارد.
نکته مهم: بر اساس آخرین اخبار و تصمیمات، گویا نظام قیمت گذاری دولتی در صنعت پتروشیمی بزودی برچیده خواهد شد. در هرصورت صنعت پتروشیمی کشور باید به فکر افزایش کیفیت محصولات و در نظر گرفتن زنجیره ارزش محصولات خود ( به خصوص در انتهای طیف زنجیره ارزش ) باشد.
دلایل سقوط بهای نفت و اثرات آن بر صنعت پتروشیمی
نیگل داویس و نیل فلمینگ از کارشناسان و صاحبنظران بین المللی در صنعت نفت و پتروشیمی، طی مقالهای در باره اینکه چرا قیمت نفت سقوط کرد و نیز اثرات سقوط قیمت نفت بر صنعت پتروشیمی، نوشتهاند: در واقع روابط میان قیمت نفت، عرضه نفت و تقاضای نفت کم ارتباط و کم معنی است و تغییرات هیچ کدام نمیتواند بر اساس تغییرات اندک در دو متغیر دیگر صورت گیرد.
مسلمأ سقوط قیمت نفت برنت از محدوده 100 دلار به کمتر از 50 دلار در عرض 3 ماه، واکنشی بیش از اندازه بوده است. این دو دلایل زیر را در سقوط شدید قیمت نفت مؤثر دانسته اند.
چین: سقوط قیمتی نفت در سال جاری میلادی به کاهش شدید نرخ رشد واردات چین منجر شده است. واردات نفت چین نیز بیانگر نیمی از داستان است. در حالی که رشد واردات این کشور از سال 2014 تاکنون 8% بوده است، ICIS پیشبینی می کند که رشد واقعی تقاضا برای سال 2015 منفی2 درصد نسبت به سال 2014 باشد.
عرضه: همزمان با تضعیف طرف تقاضا، عرضه نفت به خاطر نفت شیل کانادا و آغاز رشد شدید نفت شیل آمریکا، رشد باثبات و پایداری داشته است. با رشد سریع تولیدات نفت شیل آمریکا و کانادا، واردات نفت این دو کشور تقریبا به نصف کاهش یافته است. مازاد عرضه اولین بار در سال 2012 بطور جدی دیده شد و سپس در سال 2013 تا حدی تعدیل شد. بر اساس اطلاعات IEA، در طول چهار سال اخیر ذخایر نفت جهان بطور خالص 90.4 میلیون بشکه( تقریبا معادل عرضه یک روز جهان) بوده است. از سال 2011 میزان ذخایر جهان روند نزولی به خود گرفت و از 146 میلیون بشکه در سال 2011 به 73 میلیون در سال 2012 و سپس 19.2 میلیون بشکه در سال 2013 رسید. اما در سال 2014 موجودی ذخایر نفت جهان ناگهان رشد زیادی کرد و به 240 میلیون بشکه رسید. در واقع افزایش شدید ذخایر در تابستان 2014، بازار نفت را به شدت نزولی کرد.
تقاضا: تقاضا در جهان غرب و ژاپن از زمان بحران اقتصادی سال 2009 تاکنون راکد بوده است. دلیل این رکود علاوه بر رشد یکنواخت اقتصادی، پیشرفتهای تکنولوژیک و روی آوردن به سوختهای جایگزین بخصوص برای خودروها بوده است. ضمن اینکه تداوم کاهش 10 درصدی شیب واردات نفت چین طی 4 سال اخیر، به طور مستمر دیدگاه یکنواختی و کاهش شیب رشد اقتصادی چین را تقویت کرده است.
دلایل کلان اقتصادی سقوط قیمت نفت:
عرضه و تقاضا به تنهایی نمیتواند سقوط 50 درصدی قیمت نفت را توجیه کند. لذا سایر عوامل کلان اقتصادی که در این سقوط قیمتی نقش داشتند به شرح زیر است :
1- پایان طرح های حمایتی اقتصادی امریکا و انتظار برای تقویت دلار در برابر سایر ارزها.
2- از آنجایی که نفت با دلار قیمتگذاری میشود، دلار با ارزش بالاتر منجر به قیمت پایینتر نفت میشود.
تشدید نگرانیها نسبت به عدم ثبات اقتصادی در چین.
عدم وجود تعادل میان قیمتهای نفت و گاز. معمولأ و بطور تاریخی قیمت هر بشکه نفت معادل 9 تا 12 برابر قیمت هر میلیون واحد گرمایی (mmbtu) گاز بوده است.
در حالی که از اواخر سال 2000 قیمت نفت معادل 30 تا 40 برابر قیمت گاز افزایش یافت. بنابراین از آنجا که رابطه متقابل ارزش انرژی نفت و گاز مشخص و بدون تغییر است، همواره قابل پیشبینی بود که قیمت یکی از این دو انرژی نسبت به دیگری تعدیل شود.
بدیهی است این عدم تعادل قیمتی باعث شد که چین سرمایهگذاری های سنگینی در تولید خودروهای گازسوز کند. همچنین وجود برنامههای گسترده به منظور تغییر سوخت حمل و نقل درجهان به سمت سوخت گاز طی 10 سال آینده، از عوامل تغییر سنگین وزن ارزش قیمت نفت است.
نقش بانکها: در اوایل این قرن همواره این دیدگاه میان سرمایه گذاران وجود داشت که قیمتهای نفت همواره افزایشی است.این اعتقاد باعث شده بود که بانکها همواره سرمایهگذاری خود در نفت را در حداکثر میزان ممکن حفظ کنند و قیمتهای آتی همواره بالاتر از قیمتهای نقدی بود.
از اوایل سال 2010 نیز موسسات پوشش دهنده ریسک به سمت مبادلات نفت متمایل شدند، بطوری که در اوایل سال 2014 سهم موسسات مالی در بازار نفت بسیار پررنگ شده بود. در واقع این طور میشود بیان کرد که ورود موسسات مالی و بانکها در بازار نفت، به طور مصنوعی قیمتها را بالا نگه داشته بود. چرا که این تصور وجود داشت که قیمت نفت همواره باثبات خواهد بود.
ملاحظات سیاسی: حدس و گمانهای بسیاری در خصوص نقش عوامل سیاسی در سقوط قیمت نفت وجود دارد.
الف) اوپک: یکی از دلایل توطئهآمیز مطرح شده از سوی امریکا، این است که قیمتها بخاطر تلاش عربستان در جهت به دست آوردن بازارهای از دست رفته این کشور ناشی از عرضه نفت شیل آمریکا سقوط کرده است. در واقع این دلیل منطقی نیست چراکه دلیل مبرهن، مازاد عرضه ناشی از افزایش تولید نفت شیل است و اینکه الان حداقل 5 سال برای واکنش کشورهای خاورمیانه نسبت به عرضه نفت شیل زمان زیادی گذشته است و اگر کشورهای تولیدکننده قیمتها را کاهش دادند، صرفا برای حفظ سهم خود از بازارهای رقابتی است. جلسه اخیر اوپک نیز که نتیجه ای نداشت، بیانگر همین دیدگاه است.
ب) سایر عوامل سیاسی: بطور استراتژیک، کاهش قیمت نفت آسیب جدی به اقتصاد روسیه وارد خواهد کرد و فشارهای بیرونی جهت ختم مناقشه اوکراین را تقویت می کند.از دیدگاه اعراب، اقتصادهای ایران و روسیه به عنوان دو حامی رژیم بشار اسد تضعیف خواهند شد. بدیهی است ایران نقش محوری در چشمانداز آینده منطقه ایفا می کند، چراکه قیمتهای جهانی نفت در سالهای اخیر به خاطر ریسک ایران حدود 5 تا 10دلار بالاتر بود. حال با کاهش اختلافات میان ایران و غرب برای حل مسئله هسته ای، این ریسک قیمت نفت از بین رفته است.
دیدگاه مثبت غرب از سنی های تندروی عراق و سوریه، به یکباره به سمت شیعه ایران تغییر کرده است و مصالحه با ایران در مذاکرات اخیر به وضوح قابل مشاهده است. هر چند تنشهای خاور میانه و بخصوص عراق احتمالا افزایش یابد، لیکن به نظر می رسد فشار قیمتی نفت تمام شده باشد. در این راستا، قیمتهای پایین نفت با کاهش هزینههای تولیدات صنعتی محرک اقتصادی بسیار خوبی برای اقتصادهای غیرنفتی آسیا و غرب ایجاد می کند و با کاهش تورم، دست این کشورها برای اجرای سیاستهای انبساطی را باز میگذارد.عربستان سعودی و همسایگانش نیز ممکن است اینطور حساب و کتاب کنند که رشد اقتصادی در چین، ژاپن و اروپا و بقای بازارهای صادراتی آنها در بلندمدت، بیشتر از کسری بودجه آنها در کوتاه مدت به نفع شان باشد.
هزینه نهایی تولید نفت
بحث پیرامون سطوح هزینه تولید نفت بسیار پیچیده است. هزینه تولید نفت شیل نامشخص است. کاهش احتمالی استفاده از سوختهای زیستی ناشی از غیراقتصادی شدن مصرف آنها در صورتی که نفت به کمتر از 70 دلار سقوط کند. تاریخ نشان میدهد که نقش سایر عوامل در تعطیلی شرکتهای نفتی به دلیل عدم توجیه سودآوری در کوتاه مدت بسیار پرنگتر بوده است. اکثر تحلیلگران کف قیمتی 50 دلار را محتمل ترین گزینه میدانند و بودجه اکثر کشورهای نفتی عضو اوپک با همین قیمت بسته شده است.
هر چند که از لحاظ حاشیه سودآوری، قیمتهای پایین تر نیز قابل توجیه است. البته نباید فراموش کرد که تولیدکنندگان نفت حتی با هزینههای تولید بالا، حاضر به توقف تولید نفت و از دست دادن درآمد آن حتی تا نفت 40 دلاری نیستند چرا که هزینههای سرمایهگذاری سنگین اولیه را متحمل شدهاند.
تا چه مدتی قیمتهای پایین نفت ادامه خواهد داشت؟
بر روی کاغذ هیچ مانعی برای باقی ماندن قیمت نفت در محدوده 50 دلار برای چندین سال متوالی وجود ندارد. در صورتی که مشکلات اقتصادی چین تا سال 2017 باقی بماند، غیرقابل تصور است که تقاضای نفت حتی تا سال 2020 نیز با رشد قابل توجه مواجه شود. ضمن اینکه سرمایهگذاریهای انجام شده برای توسعه مصارف گاز طبیعی ، ابداعات و نوآوریهای استفاده از سوخت جایگزین به جای نفت از این معادله نادیده انگاشته شده است که خود این عوامل موقعیت نفت به عنوان مهمترین سوخت حمل و نقل را بیشتر به چالش میکشد.
شیفت کردن به سمت گازهای مایع شده طبیعی (LNG) در میان مدت به عنوان سوخت اولیه سیستم حمل و نقل، این موقعیت را تشدید خواهد کرد، چراکه بطور بالقوه میتواند تا سال 2025 به عنوان مادر تمام مخازن سوخت نفتی تلقی شود و نیاز به سرمایهگذاری سنگین پالایش را مضاعف نماید.
به هر حال اگرچه تقاضا نمیتواند محرکی برای رشد قیمتی نفت باشد، ولی همچنان احتمال ایجاد وقفه در عرضه نفت میتواند موثر باشد. تداوم قیمتهای پایین نفت برای کشورهای خاورمیانه، شمال و غرب آفریقا و بخشی از آمریکای لاتین، میتواند شرایط بسیار سخت و غیرقابل تحملی را برای قدرتهای این مناطق ایجاد کند. البته تحولات اساسی در منطقه خلیج فارس، مشابه آنچه برای لیبی، مصر و سوریه اتفاق افتاد، میتواند برگشت قیمت نفت به بالای 60 دلار را محتمل کند.
کشورهایی مانند ایران، عراق، یمن، و حتی عربستان در معرض این تهدید قرار دارند. روسیه، آنگولا، نیجریه، ونزوئلا نیز در معرض این ریسک قرار دارند.حتی تغییر تصمیم اوپک نیز با افزایش فشار به این کشورها مجددأ محتمل است.
تاثیر کاهش بهای نفت بر صنعت پتروشیمی
قیمتهای پایین تر نفت،کاهش قیمتها در بازار جهانی پتروشیمی و بخصوص آسیا را تشدید کرده است. قیمتهای نقدی محصولات پتروشیمی در بازارهای آسیا تقریبأ به سقوط قیمت نفت واکنش فوری نشان دادند و این واکنش در مشتقات نفتی اولیه مانند نفتا سریعتر بوده است.
در حدود 55 درصد اتیلن تولیدی در جهان از نفتا و مایعات سنگینتر تولید میشود، هر چند خوراک مصرفی برای تولید اتیلن در مناطق مختلف دنیا بسیار متنوع است. تجزیه اتان، سایر میعانات گازی (NGLs) و مایعات گازی (LPG) رایجترین خوراکها هستند.
با تجزیه نفت و سایر مایعات گازی ، دامنه وسیعی از الفینها و آروماتیکها تولید میشود که در همه بخشهای صنعت استفاده میشوند و بطور مستقیم تحت تاثیر تغییرات قیمت نفت قرار میگیرند. لذا پیش بینی شده رشد تقاضای محصولات پتروشیمی در حدود 2% به کمتر از پیشبینیهای قبلی کاهش یابد. علت آن نیز چشم انداز نزولی اقتصاد جهانی است.
به دنبال سقوط قیمت نفت، اکثر خریداران دست نگه داشته اند. دادهها نشان میدهند که قیمت محصولات پتروشیمی با یک بازه زمانی تاخیر نسبت به قیمت نفت، واکنش نشان میدهند. ولی برخی محصولات مانند بنزن بلافاصله تغییر میکنند.
شاخص قیمت ICIS که شامل 12 محصول اصلی پتروشیمی است در ماه اگوست 2015 بیش از 4% کاهش نشان میدهد و بیانگر کاهش بیشتر قیمتها در ماههای بعدی بر اساس قراردادهای آتی امریکا و اروپا است. واکنش بازارهای آسیایی به سقوط قیمت نفت نیز بصورت کاهش تقاضا برای محصولات آروماتیکی و کاهش قیمتهای نفتا بوده است. تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات پتروشیمی نیز تا آخرین موجودیها را مصرف کردند و تا زمانی که ابهامات قیمت، هزینه و تقاضا مشخص شود، دست نگه داشتهاند.
خوراک و انرژی معمولا بیش از 90 درصد بهای تمام شده تولیدات خوراک مایع را تشکیل میدهد. بدیهی است با توجه به سهم بالای خوراک و انرژی در بهای تولید، قیمت این محصولات نیز تابع قیمت نفت و مشتقات آن خواهد بود.
حتی در آمریکا که اکثر محصولات از طریق تجزیه اتان تولید میشود، قیمت محصولات به شدت به قیمت نفت همبستگی دارد. هر چند که اساسأ همبستگی قابل توجهی با قیمت گاز هنری هاب دیده نشده است ولی علیرغم کاهش قیمت نفت و محصولات پتروشیمی، تولیدکنندگان محصولات پتروشیمی تولید شده از طریق تجزیه نفتا و مایعات سنگینتر (نظیر شاراک)، از کاهش قیمتها منتفع شدهاند. در مقابل حاشیه سود محصولات تولیدی از اتان( نظیر جم) با کاهش مواجه شده است.
تاثیر کاهش بهای نفت بر صنعت پتروشیمی در بورس ایران
این گزارش می افزاید: شرکت های پتروشیمی حاضر در بورس، سهمی در حدود 16 درصد ارزش بازار(در تاریخ گزارش) را دارا هستند . صنعت پتروشیمی از جمله صنایعی است که میزان ریسک سیستماتیک آن کمتر از بازار است. در طی سال های اخیر بازار سهام شاهد افزایش سرمایه های بسیاری از سوی شرکت های پتروشیمی بوده است.
با توجه به نیمه کاره بودن پروژه ها و طرحهای توسعه و همچنین نیاز به منابع و نقدینگی بالا در بسیاری از این شرکت ها، احتمال افزایش سرمایه های مکرر این شرکتها در سالجاری و سالهای آینده دور از انتظار نیست. 13 شرکت پتروشیمی ( پذیرفته شده در بورس ) در طی سال 93 بطور میانگین معادل 59.1 درصد بازدهی داشته اند که بیشترین بازدهی مربوط به شرکت پتروشیمی پردیس با 129.1 درصد و کمترین آن مربوط به پتروشیمی زاگرس با 2.8 درصد بوده است.
سطح سودآوری شرکت های پتروشیمی
با توجه به سیاست آزادسازی تدریجی و گام به گام یارانه های انرژی و افزایش نرخ خوراک و مواد اولیه، حاشیه سود شرکت های پتروشیمی به شدت کاهش یافته و کاهش بیشتری نیز در پیش است. از دیگر سو، کاهش بهای نفت و نرخ محصولات پتروشیمی (صرف نظر از اثرات مثبت افزایش نرخ ارز) ، بر کاهش سودآوری و بازدهی این شرکت ها اثرات منفی قابل توجهی بر جای گذاشته است.
میزان تحت تاثیر قرار گرفتن سود شرکت ها از کاهش قیمت فروش در بازار داخلی، وابسته به مقدار و مبلغ فروش داخلی این شرکت ها است، در حالی که فروش خارجی(صادرات) بطور میانگین 55.2 درصد از کل فروش شرکت های پتروشیمی را به خود اختصاص داده است.
شرکتهایی چون پتروشیمی خارک، زاگرس، پردیس،فن آوران، شازند،کرمانشاه، جم و غیره به دلیل وزن بالای صادرات محصولات، کمتر از بقیه شرکتها از افزایش نرخ فروش داخلی بهره می برند. ولی شرکت هایی چون پتروشیمی مارون،آبادان، فارابی و ... از افزایش نرخ فروش داخلی بیشترین تأثیر را می پذیرند، چرا که فروش داخلی حجم بالایی از کل فروش آنها را تشکیل می دهد.
اثرات بهای تمام شده کالای فروش رفته بر سودآوری: این فاکتور عاملی مهم در تعیین میزان سودآوری شرکت های پتروشیمی است. بهای تمام شده تولید نسبت به فروش برای شرکت های مختلف، متفاوت است.
به طور مثال : در حدود 96 درصد از فروش پتروشیمی فارابی، ولی کمتر از 40 درصد از مبلغ فروش پتروشیمی های پردیس، جم، خراسان،کرمانشاه، خارک را بهای تمام شده کالای فروش رفته تشکیل می دهد.
تفاوت در بهای خوراک مصرفی، تفاوت در قیمت فروش محصولات، هزینه های تبدیل،میزان صادرات،اثرات مابه التفاوت نرخ ارز (در بودجه پیش بینی شده و عملکرد واقعی) - از جمله دلایل فاصله زیاد حاشیه فروش و حاشیه سود ناخالص و خالص این شرکتها است.
نگاهی به کارنامه سال گذشته شرکتهای پتروشیمی
در سال 1393 (بالاخص از نیمه دوم سال)به دلیل افزایش کاهش شدید بهای نفت و ثبات نرخ ارز، قیمت محصولات پتروشیمی با کاهش قابل توجهی مواجه بود، امری که کاهش حاشیه سود کلیه شرکتهای پتروشیمی را به دنبال داشت.
میانگین بازدهی گروه پتروشیمی حاضر در بورس در سال 93 منفی 8.22 درصد بوده است. در این میان، پتروشیمی مارون با بازدهی مثبت 24.47 درصدی، بیشترین - و پتروشیمی شازند با بازدهی منفی 33.31 درصدی، جزو بهترین ها و بدترین های بازار بوده اند.
نگاهی به کارنامه شرکت های بزرگ پتروشیمی در جهان
شرکت پتروشیمی سابیک عربستان در گزارش مالی سال 2014 خود اعلام کرده که فروش سالانه این شرکت 0.5درصد و سود خالص آن 7.6درصد کاهش داشته که کاهش سود عملیاتی این شرکت به کاهش میانگین قیمتها نسبت داده شده است. سود سه ماهه آخر 2014 این شرکت نسبت به بازه مشابه سال گذشته آن 30درصد کاهش داشته است، زیرا اثر کاهش قیمت جهانی نفت خام بر محصولات پتروشیمی در این بازه زمانی بیشتر ظاهر شده بود. در حوزه خاورمیانه و امریکا، این مزیت که به فرآوری اتان میپردازند، کاهش یافته و به سطح مزیت تولیدکنندگان سایر فرآوردههای گاز طبیعی مایع (NGLs) رسیده است.
پیش بینی های اولیه بودجه شرکت های پتروشیمی در سال 94
پیش بینی های اولیه بودجه شرکتهای پتروشیمی در سال جاری نیز با سالهای قبل از آن به کلی متفاوت است زیرا با کاهش شدید بهای نفت، افت سنگین قیمت محصولات پتروشیمی، افزایش شدید نرخ خوراک گازی، توقف رشد نرخ ارز در بازار و افزایش نرخ ارز مبادلاتی، گسترش رکود در بدنه اقتصادی کشور، وجود رکود در بازارهای بین المللی - حاشیه سود این شرکتها به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.
بدین ترتیب پیش بینی های بودجه ای و اعلام درآمد سالجاری کلیه مجتمع های پتروشیمی حاضر در بورس اوراق بهادار ایران از شفافیت و صحت لازم برخوردار نیست.
نگاهی به آینده شرکتهای پتروشیمی در ایران
در عین حال، با توجه به شکاف ارزی موجود (تفاوت نرخ ارز مبادلاتی و بازار آزاد)، افزایش تولید، بهره برداری تدریجی از پروژه های در حال تکمیل (نظیر پروژه های پتروشیمی پردیس و شیراز و سایر شرکتها)، بهره برداری از فازهای مختلف پارس جنوبی و افزایش تولید گاز در کشور و پوشش ظرفیتهای خالی تولید در شرکتهای پتروشیمی (نظیر پتروشیمی جم)، لغو تحریمهای بین المللی بدنبال توافقات سیاسی اخیر، فاینانس خارجی و تأمین منابع لازم برای پروژه های نیمه تمام پتروشیمی با باز شدن فضای سیاسی و اقتصادی کشور بسوی سرمایه گذاران خارجی از سال 95 قابلیت افزایش قابل توجه سودآوری شرکتهای پتروشیمی در سالهای آینده دور از دسترس نیست.
جدول مقایسه بنیادی شرکت های پتروشیمی حاضر در بورس اوراق بهادار
در جداول پیوستی به بررسی و مقایسه آیتم های مختلف 13 شرکت پتروشیمی حاضر در بورس اوراق بهادار ایران پرداخته شده است. با توجه به تفاوتهای با اهمیت در معیارهای مختلف ، به نتایج ارزشمند و قابل توجهی میتوان دست یافت که مطالعه آن می تواند برای سرمایه گذاران در این صنعت و فعالان بازار سرمایه مفید باشد.
ارسال نظر