درباره علاقه دختران نوجوان به ستاره ها/ اگر دختر نوجوانمان به یک سلبیریتی علاقمند شد
مثلا یکیشون عاشق یک خواننده بود و هر شب براش نامه می نوشت! منم نامردی نکردم و دو سه بار از طرف اون خواننده براش جواب نوشتم!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آذر صدارت - سال های ابتدایی نوجوانی من، هم زمان بود با پخش جُنگ «ساعت خوش» و اغلب زنگ تفریح ها، یک دعوای درست و حسابی بین عاشقان سینه چاک رضاعطاران و نصرا... رادش به راه بود. بازیگران شاد و بانمکی که برای دختربچه هایی که ما بودیم، جذاب ترین جوان های دنیا به حساب می آمدند. کمی بعد، جک، ستاره فیلم پر سر و صدای «تایتانیک» با آن نگاه و لبخند و فرم متفاوت مو، تبدیل شد به پسر مورد علاقه بعضی از دخترمدرسه ای ها. با دیدن عکس و پوسترش جیغ می کشیدند و برای داشتن کیف و ساعتی با چهره و لبخندش، قلب شان تالاپ تالاپ می تپید. بعدتر، سرِ بازی های جام جهانی 1998، یک شبه خیلی ها عاشق باتیستوتا، بازیکن تیم آرژانتین که خوش تیپ ترین فوتبالیست جام بود شدند. فکر کنم بعضی از ما تا وقتی دیپلم گرفتیم، چند ده بار عاشق و فارغ شدیم. رضاشاهرودی، پائولومالدینی، یکی دو تا خواننده، بازیگران سریال هایی مثل «در پناه تو»، «روزگار جوانی» و... آدم هایی بودند که هر کدام در دوره ای، توفانی در قلب دختران نوجوان و احساسی به پا کردند و پوسترهایشان به در و دیوار اتاق و عکس هایشان توی دفتر خاطرات جا خوش کرد. این تازه حال و هوای بچه های معمولی تر بود؛ بعضی های دیگر که کلا به هذیان و تخیل افتاده بودند و مثلا عابدزاده، همسایه مادربزرگشان بود و دو تا جمعه قبل تر هم پارسا پیروزفر را در مهمانی دخترخاله شان دیده بودند و اتفاقا خشایار اعتمادی هم بهشان ابراز علاقه کرده بود! الان با به یاد آوردنش یک دل سیر می خندیم و می پرسیم: عقلمان کجا رفته بود؟ و با حیرت اعتراف می کنیم: چقدر ساده بودیم! البته بودند دخترهای نوجوان زیادی که اصلا دچار چنین احساساتی نمی شدند یا اگر می شدند بروز نمی دادند و تبدیل به نقطه ضعفی در زندگی شان نمی شد. طبیعی است که با نگاه و تفکر و تجربه امروز، آن همه محبت و علاقه به ستاره ها، الکی و بی ارزش است ولی آن موقع اگر بزرگترها چنین حرفی می زدند، به نظر عجیب و غیرمنطقی می آمد. کما این که این روزها هم اگر گشتی در فضای مجازی بزنید، با انبوه فن پیج های آدم معروف هایی مواجه می شوید که توسط دختران نوجوانِ علاقمند و متعصب، مدیریت می شود. انگار این علاقه های بی اساس و بی نتیجه، مثل تمام تغییرات دوره بلوغ و نوجوانی، خاصیت این دوره، به ویژه برای بعضی از دختر خانم هاست که محدود به ستاره ها هم نمی شود و گاهی به شکل زود گذر اما ظاهراً عمیق شامل پسرخاله و بوتیکی سرکوچه و... هم می شود. امروز قرار است درباره همین موضوع حرف بزنیم: عشق های دوره نوجوانی دختران به خصوص عشق به ستاره ها! این که خانواده ها برای پیشگیری از این احساسات عجیب چه کنند و در صورت بروزش چه واکنشی داشته باشند و...
مهم ترین ویژگی نوجوان، خیال پردازی است
سال های بلوغ، سال های رشد همه جانبه است. نه فقط رشد جسمی و جنسی، بلکه رشد روحی، روانی، عاطفی، هیجانی، شناختی، اجتماعی و از همه مهم تر، عقلانی! در دختران، معمولا از 10 یا 12 سالگی و در پسران، از 13 سالگی بلوغ شروع می شود و گاهی تا 18 یا 20 سالگی ادامه دارد. همیشه خوانده و شنیده ایم که سال های بلوغ و نوجوانی، سال های حساسی است که باید با دقت و توجه نوجوان و والدین سپری شود تا آسیب های خاص این سن مثل علاقه افراطی به ستاره ها و چهره های مشهور که گاهی عاقبت تلخی دارد، کمرنگ شود. برای به دست آوردن شناخت عمیق از سنین نوجوانی، علاقه نوجوان به سلبریتی ها و راه های پیشگیری و کنترل اینجور علاقه ها، با سرکار خانم سمانه علویان، مشاور امور خانواده که کارنامه پرباری از تعامل با نوجوانان دارد، به گفت و گو نشستیم. در ادامه، نظرات و تجربیات ایشان در این زمینه را می خوانید:
بلوغ، دوره تحولات اساسی
در سن بلوغ و سنین نوجوانی، کل وجود شخص متحول می شود و در تمام زمینه های فیزیولوژیک و روحی، فرد دچار تغییرات بنیادین می شود. البته این تغییرات یک شبه و با هم اتفاق نمی افتد و در آدم های مختلف به شکل های گوناگون بروز می کند. اولین نشانه های بلوغ، جسمی و ظاهری است اما بیشتر تغییرات در ذهن نوجوان شکل می گیرد. البته که منشاء اغلب این تغییرات، ترشح هورمون های شیمیایی است که خودش را در جسم یا رفتار نشان می دهد. تحریک پذیری و حساس شدن، احساس بزرگسال بودن، نیاز به تنهایی و استقلال، جست وجوی هویت، بررسی فلسفه وجود، بازبینی اعتقادات مذهبی، خلاقیت و خودشکوفایی و... همه از جمله تغییرات بلوغ است.
نیازهای جدید و عمیق یک نوجوان
در سنین نوجوانی، یک سری نیازهای جدید در فرد شکل می گیرد. یا اگر جدید هم نیست و از کودکی وجود داشته، حداقل با جنس و عمق تازه بروز می کند؛ مثلا نیاز به دیده شدن، مورد توجه بودن، محبت دیدن و محبت کردن، مورد قدردانی قرار گرفتن، نوازش شدن، کلمات محبت آمیز و امیدوار کننده شنیدن، مورد قبول واقع شدن، احساس تعلق کردن و... که ممکن است از بدو تولد در وجود فرد بوده، اما در نوجوانی با شدت و سمت و سوی متفاوتی دیده می شود که اتفاقا همین کمبود و عطش، در صورتی که در خانواده و توسط محارم سیراب نشود، نقطه شروع دوستی های خیابانی یا عشق و علاقه های خیالی و یک طرفه به ستاره هاست.
سرگردانی و خیال پردازی
مهم ترین ویژگی نوجوان، خیال پردازی است. خیال پردازی به نوجوان کمک می کند هر آنچه را که در واقعیت وجود ندارد در خیال تجربه کند. نوجوانی، مرز میان کودکی و بزرگسالی است. جسم، شبیه آدم بزرگ هاست ولی روحیه و عقل در عوالم کودکی سیر می کند. بزرگ ترها به دلیل رشد جسمی از نوجوان توقعات و انتظاراتی دارند اما نوجوان هنوز برای مسئولیت پذیری آماده نیست. نوجوان دلش می خواهد مورد توجه جمع باشد اما هیچکس قبولش ندارد. خلاصه همه چیز کمی مبهم است. اینجاست که خیال پردازی به کمک نوجوان می آید. نوجوانی که دوست دارد مورد توجه جنس مخالف باشد، نوجوانی که دوست دارد مشهور و محبوب باشد، دوست دارد زیبا و خوش تیپ و ایده آل باشد و خود را مرکز دنیای محدودش می داند، در خیال، خودش را به جای ستاره های موفق یا همسر و دختر سلبریتی ها تصور می کند. تخیل، محدودیت و چارچوب های دنیای واقعی را محو می کند و فرصت تجربه هر آنچه را که نمی توان در دنیای واقعی تجربه کرد فراهم می کند. نوجوان به تخیلاتش پر و بال می دهد و متاسفانه گاهی در این تخیلات غرق می شود.
شبکه های پر دردسر
این روزها دسترسی ساده، سریع و بی واسطه به ستاره ها در فضای مجازی، به دنبال کنندگان و طرفدارانشان توهم ارتباط، تعامل و صمیمیت می دهد و به علاقه های افراطی نوجوانان به سلبریتی ها دامن می زند. اگر نوجوان نسل قبل، در صورت علاقه به چهره های مشهور، راه و کانالی برای ابراز این علاقه نداشت و بالطبع امیدی هم به ملاقات، ارتباط و وصال نبود، صفحه های شخصی هنرمندان در شبکه های اجتماعی به نوجوان امروز، فرصت ارتباط بی واسطه و بی پروا با ستاره را می دهد و اینطوری هاست که من به عنوان یک مشاور فعال در حوزه نوجوانان، سالانه با تعداد زیادی نوجوانِ عاشق رو به رو هستم که از شدت علاقه و محبت به یک بازیگر، خواننده یا بازیکن فوتبال، به شرایط خاص و وخیمی رسیده اند.
علاقه یک طرفه، عشق نیست!
همان طور که می دانیم عشق به معنی یک پیوند دوطرفه است با سه ضلع تعهد و صمیمیت که با تعقل کامل می شود. مهم ترین و اصلی ترین راه پیشگیری از بسیاری از آسیب های نوجوانی، دقت و توجه والدین در دوره کودکی بچه هاست، این که بچه، دوره کودکیِ خوب و شیرینی را تجربه کند. کودکی خوب و شیرین، نه با پول و امکانات که بیش از همه چیز، با محبت و حوصله و وقت گذاشتنِ پدر و مادر برای بچه رقم می خورد. همانطور که می دانیم، کودکی دو دوره است. دوره اول که از تولد تا هفت سالگی است و دوره دوم از هفت تا حدود زمان بلوغ. در دوره اول، بهترین روش برخورد با کودک، بازی است و در دوره دوم، بهترین راهِ ارتباط با بچه، کارهای مشارکتی است. ضمن این که از همان کودکی باید حواسمان به رفتار و گفتارمان که مهم ترین الگوی بچه است، باشد. بچه ها هر آنچه را که در کودکی ضبط کردند در نوجوانی بروز می دهند و آن موقع دیگر برای اصلاح و تربیت خودمان یا آن ها دیر است.
نوجوانت را بشناس
قدم بعدی، به دست آوردن شناختِ عمومی و اختصاصی از نوجوان است. این که والدین و بزرگ ترها به شکل کلی، اطلاعات کافی درباره خصوصیات و ویژگی های دوره بلوغ و نوجوانی داشته باشند و به شکل خاص، نوجوانِ خودشان را بشناسند، از جزئیات رفتاری نوجوانشان مطلع باشند و سطح توقع و انتظارشان از فرد، واقع بینانه باشد تا هم خودشان حرص نخورند، هم عزت نفس و اعتماد به نفس نوجوان پایین نیاید. باید ذهن نوجوان را با برنامه های فکری مشغول نگه داشت و با ایجاد برنامه های ورزشی، انرژیِ نوجوان را تخلیه کرد و با سپردن مسئولیت های کوچک، به نوجوان فرصتِ ابراز وجود داد.
حفظ رابطه صمیمانه
باور کنیم که نوجوان از کنترل شدن و سوال و جواب و امر و نهی گریزان است و تجسس والدین، به پنهانکاری و شیطنتِ بیشتر نوجوانان دامن می زند. مهم ترین نیاز نوجوان، صمیمیت با والدین است. این که احساس امنیت بکند و بتواند اعتماد کند و حرف دلش را راحت و بدون ترس به پدر و مادر بزند و بابت حرف و عملش، حتی اگر احمقانه و کودکانه باشد، مورد سرزنش و تمسخر و بی تفاوتی قرار نگیرد. نوجوان بیش از هر چیز به یک دوست صمیمی نیاز دارد. پدرها می توانند به بهترین شکل این نقش را برای دختران ایفا کنند و بسیاری از نیازها و کمبودهای دخترشان به محبتِ جنس مخالف را با محبت و توجه پدرانه، تامین کنند. برای یک دختر نوجوان، هیچ چیز دلگرم کننده تر از حمایت و پشتیبانی همه جانبه پدر نیست. متاسفانه در ایران، دختران نوجوان بیشترین فاصله را با پدرانشان دارند و پدرها به اشتباه، به محض این که احساس می کنند دخترشان کمی بزرگ شده، دور می شوند و این زمینه ساز نزدیکی دخترخانم به مردانِ دیگر است.
اگر دختر نوجوانمان...
بدانیم علاقه به ستاره ها در سنین نوجوانی، مورد نادر و عجیبی نیست. همه مان، چه زن، چه مرد یک جورهایی تجربه اش کرده ایم و با گذشت زمان حل شده و از آن جز خاطره خنده داری باقی نمانده است. پس اگر متوجه علاقه نوجوانمان به یک سلبریتی شدیم، قبل از هر چیز درک کنیم، بفهمیم و موضوع را بزرگ نکنیم. همراهی نکنیم اما در فضایی امن و آرام به گفت و گو بنشینیم و درباره ابعاد مختلف این علاقه حرف بزنیم. از تجربه های شخصی بگوییم و ضمن احترام به این احساس، واقع بینی را در نوجوان تقویت کنیم. چشم نوجوان را باز کنیم و جهانِ تخیلی و رنگارنگ نوجوان را با بیان واقعیات، ترمیم کنیم. عزت نفس را در نوجوان پررنگ کنیم و یادآوری کنیم راهِ درازی برای رشد و پیشرفت و تجربه یک عشق واقعی و چشیدن طعم شیرین زندگی در پیش دارد.
پدرها به دختران شان محبت کنند
دکتر مجید ابهری(آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری)- عشق و علاقه های سنین نوجوانی، بیش از این که بر مبنای منطق و احساس باشد، بر اساس تحولات فیزیکی و هورمونی است. و این به معنای دروغین یا کم ارزش بودنش نیست، بلکه صرفا باید هوشیار بود. علاقه دختران نوجوان به جنس مخالف، علاوه بر تمام تحولات دوران بلوغ، یک دلیل بسیار مهم دارد و آن، دوری دختران از پدرانشان و کمبود حضور یک مردِ مهربانِ قابل اعتماد در زندگی آن هاست. به عنوانِ یک آسیب شناس، به تازگی با پدیده اجتماعیِ جدیدی رو به رو هستم و آن عشق و محبت و رابطه دختران جوان با مردان مسن است. وقتی از دخترخانم می پرسی چرا؟ می گوید: این آدم، هم جای دوست پسرم است و هم جای خالی پدر را برایم پر می کند! پس قبل از هر چیز، پدرها به عنوان اولین و مهم ترین مرد زندگی یک دختر، برای در امان ماندن فرزندشان از آسیب های دوره نوجوانی، همیشه و به ویژه در این دوره حساس، حسابی هوای دخترخانمشان را داشته باشند. وقت بگذارند، حوصله به خرج بدهند، محبت کنند، حرف بزنند، بیرون بروند و خلاصه نوجوان را به لحاظ محبت و توجه، سیراب کنند. ولی به شکل خاص، علاقه دختران نوجوان به ستاره ها و سلبریتی ها، دو وجه دارد. یکی عملکرد خودِ ستاره ها که معمولا جوان هایی هستند که پیش از رسیدن به جنبه و ظرفیتِ لازم، به شهرت و ثروت و محبوبیت رسیده اند و گاهی به شکل های مختلف، دست به سوءاستفاده از این امکانات می زنند. مثلا به تازگی شنیدم برخی چهره ها با گرفتنِ مبلغی پول، به عنوانِ سورپرایز در مهمانی های تولد و جشن های عروسیِ طرفدارانشان ظاهر می شوند. بُعد دیگر ماجرا، خیال پردازی نوجوان است که دنیای ستاره ها را بیش از چیزی که هست، جذاب و رنگارنگ و زیبا می بیند و متوجه واقعیت های تلخ و تکان دهنده ای که دور و بر این ستاره ها در جریان است، نیست. مثلا نوجوان هیچ وقت به این فکر نمی کند که بودن و ازدواج با آدمی که تقریبا کل یک کشور به او علاقه مند هستند و به شیوه های مختلف سعی در نزدیک شدن به او و ابراز محبت دارند، چقدر می تواند سخت باشد. شاید در چنین شرایطی، بهترین کار این باشد که والدین، به خصوص پدرها، با محبت و توجه، ابعاد پنهانِ چنین علاقه هایی را برای نوجوانِ بی تجربه شان باز و بیان کنند و نوجوان را دعوت به صبر و تلاش برای رشد شخصیتی، علمی، معنوی و اجتماعی کنند.
با نوجوانان دیروز و امروز درباره علاقه به سلبریتی ها
تغییرات فیزیکی و هورمونی، تغییرات شناختی، جست و جوی هویت، کنجکاوی و بی پروایی، تاثیرپذیری عمیق از گروه همسالان، میل به زیبایی و... همه از ویژگی های دوران بلوغ و نوجوانی دختر خانم هاست. دوره ای خاص و استثنایی که یک جورهایی تعیین کننده بقیه مسیر زندگی و آینده شخص است. یکی از ویژگی های مهم و اساسی دختران نوجوان در این دوره، رقیق بودن احساسات و نیاز به محبت دیدن و محبت کردن است. اینطوری هاست که معمولا این قشر، رابطه ای صمیمی و عمیق با دوستان و همکلاسی های خود دارند، به یکی از معلم هایشان بیش از بقیه علاقه مند می شوند و با نامه و تلفن ارتباط برقرار می کنند، یا این که خیلی ساده و راحت به ستاره ها و سلبریتی ها دل می بازند و بی تعارف علاقه شان را ابراز می کنند. شاید بهترین راهِ بررسی و تحلیل این موضوع، حرف زدن با نوجوانان امروز و مشاهده مسئله از زاویه دید آن هاست. از آنجا که دختران نوجوان، برای بیان این جور حرف ها، کمی سخت به مخاطب اعتماد می کنند، گزارشم را در یکی از تالارهای گفتمان مجازی که پاتوق خانم های جوان و دختران نوجوانِ زیادی با نام های کاربری و روحیات گوناگون است مطرح می کنم. می خواهم برایم بگویند به کدام ستاره ها علاقه داشتند، دلیل آن همه عشق و رویابافی و وقت تلف کردن را چه می دانند و نگاه و تحلیل امروزشان درباره آن سال ها چیست؟
* فرانک، 18 ساله، دانشجوی عکاسی، اولین کسی است که پاسخ می دهد: «من عاشق صدای یه گوینده رادیو شدم به اسم حسن اسماعیل پور. بهش می گفتن بمب رادیو جوان. هنوز هم گاهی که اتفاقی صداش رو از رادیو می شنوم، لبخند می زنم! این اقتضای سن بلوغه که همه عاشق یه چیزی می شن. حتما سلبریتی یا جنس مخالف هم نیست. یکی عاشق کاکتوس اتاقش می شه و باهاش درددل می کنه، یکی عاشق عروسکش، یکی هم به پتوی خاصش دلبسته و وابسته می شه. تو این سن هرکسی یه علاقه هایی داره و هرکی انکار کنه، باید به آدم بودن و قلب داشتنش شک کرد.»
* رفیعه، 19 ساله می نویسد: «همه دوستان من عاشق فرهاد مجیدی بودن و منم که پرسپولیسی بودم، تظاهر می کردم علی کریمی رو دوست دارم. شاید دلیل تظاهرم این بود که نمی خواستم جلوی بقیه کم بیارم و دلم می خواست تو شور و هیجان بقیه شریک باشم. همیشه کلی پول می دادم برای خرید روزنامه های ورزشی که هیچ وقت هم نمی خوندمشون.»
* سارا که 17 سال دارد و تجربی خوانده می گوید: یه دوستی هم دارم که عاشق یه بازیگر کره ایه و هی خیالبافی می کنه و از اهداف مهمش اینه که بره کره ببینش. همین چندوقت پیش فهمید یارو قراره ازدواج کنه و کلی گریه و زاری کرد. نمی دونم دلیل و ریشه این علاقه ها چیه، شاید چون این شخصیت ها حداقل از دور جذاب و دوست داشتنی اند و یک جورهایی تبلور تمام آرزوها و ایده آل های ما.»
* آیدی حقیقت می نویسد: «یه دختره تو خوابگاهمون بود که از خانواده جدا شده بود، اومده بود تهران کار پیدا کنه صرفا واسه اینکه نزدیک به شخصیت تلویزیونی محبوبش باشه. خیلی افسرده بود. تصور کنید یه دختر جوون از یه خانواده مولتی میلیاردر واسه عشق ِ یه طرفه و تخیلی به یه ستاره، از شهرش دل بکنه و با یه حقوق خیلی کم، تو خوابگاه درب و داغون یه شهر غریب زندگی کنه.»
* سحر، 25 ساله، دانش آموخته ادبیات انگلیسی می نویسد: «آخه عاشق بازیگر شدن یعنی چی؟ اسمش روشه: بازیگر! یعنی داره بازی می کنه. من که تو زندگیم عاشق هیچ بازیگر، خواننده، جهنده و خزنده و پرنده ای نشدم ولی یکی از بهترین سوژه های اذیت کردنم، همین عشق های تخیلی دوستام بود. مثلا یکیشون عاشق یک خواننده بود و هر شب براش نامه می نوشت! منم نامردی نکردم و دو سه بار از طرف اون خواننده براش جواب نوشتم!»
*و نهایتا آیدی شمیسا، سی ساله می نویسد: «مستند زندگی حرفه ای جاستین بیبر رو دیدین که دخترهای آمریکایی و اروپایی چطور به خاطرش اشک می ریزن و جیغ می کشن؟ این نشون می ده عشق به سلبریتی ها منحصر به مملکت ما نیست و همه جا، دختران نوجوان تو این ویژگی به هم شبیهند. اما انسان های بزرگ به دنبال ایده ها هستند و آدم های کوچک، به دنبال شخصیت ها!»
در میان تعداد زیادی از دختران نوجوان که به شکل های گوناگون، عشق و علاقه های دوران نوجوانی به اطرافیان یا افراد معروف را تجربه کرده اند، دخترانی هم هستند که به شکلی ساده و منطقی، این موضوع را برای خودشان حل کرده اند و درگیرش نشده اند.
* ساناز، 18 ساله می گوید: «یه بار شنیدم چندهزار دخترخانم برای دیدن یه مجری تلویزیون، پشت در محل برگزاری مراسم، ساعت ها وقت تلف کردن و منتظر موندن. به نظر من علت این رفتارها غلبه احساسات بر عقلانیته و البته ویژگی یه سن خاصه و بعد از مدتی که شخص وارد فضا و شرایط تازه ای مثل دانشگاه شد از بین می ره.»
* سیما، 22 ساله، دانشجوی مهندسی عمران می گوید: «با وجود ابراز احساسات داغ دوستان و همکلاسی هایم به چهره های جذاب، راستش من به چند دلیل ساده هیچ وقت قاطی این مسایل نشدم. اول اینکه با خودم فکر می کنم دل بستن و علاقه مند شدن به کسی که از وجودت هم با خبر نیست، خیلی مضحک و بچگانه است. ثانیا با توجه به حواشی و خبرهای زردی که همیشه اطراف این ستاره ها وجود دارد، فهمیدن اینکه شخصیتِ این آدم ها، جلو و پشت دوربین تا چه حد متفاوت است، نیاز به نبوغ چندانی ندارد. سوم هم اینکه ذاتِ ستاره شدن و ستاره بودن، با خودشیفتگی و اعتماد به نفسِ بیش از حد گره خورده است و من کلا با آدم های خودشیفته میانه خوبی ندارم».
* مژده، 17 ساله که این روزها منتظر نتایج انتخاب رشته دانشگاهش هست هم می گوید: «من یک مشاور دارم و گاهی که کم می آورم، با مشاورم که خانمِ جوان فهمیده ای است، حرف می زنم. یک بار مشاورم حرف خوبی زد. گفت: عشق نوجوانی مثل یک میوه کال است که هنوز رنگ و طعم و بویی ندارد و اگر زودتر از موعد چیده شود، لطفی ندارد و از طرفی، دیگر به سرِ شاخه هم برنمی گردد. باید صبر کرد تا به وقتش رسیده و خوشبو و شیرین شود تا تاثیر واقعی اش را در زندگی بگذارد. عشق، تجربه فوق العاده ای است که نباید با عجله و خامی از دست برود. پختگی، عقل، آگاهی و... مکمل عشق هستند که فقط با گذشت زمان و بالاتر رفتن سن و مطالعه و تحصیل و تجربه به دست می آید».
مثلا من خودم عاشق محمد موسوی ام
نفس
عشق در وجود همه هست اما نمیدونم چرا وقتی اسم عشق به فرد مشهوری میرسه همه فردی رو که درگیر این احساس شده سرزنش میکنن چرا مگه اونا انسان نیستن یا این که روی این کره ی خاکی زندگی نمیکنن یا این که رنگ خونشون متفاوت هست این تفکر رو اشتباه میدونم چرا که هر انسانی نسبت به باور هاش زندگیشو میسازه انسان های بزرگ افکار بزرگ دارن شنیدیدن که میگن سخته ولی ممکنه توی این دنیا هیچ غیر ممکنی وجود نداره خیلی ها رو دیدم که از کسی خوششون میومد همش عکس ازش جمع اوری میکردن طرفدار بودن اما عشق متفاوت هست که به شما قول میدم توی این همه فردی که چنین احساساتی دارن فقط تعداد انگشت شماری چیزی به اسم عشق حقیقی رو در دل دارن من شخصی رو میسناسسم که از دورانی که فقط یک کودک بوده احساسی بزرگ به یک فرد مشهور پیدا کرده من هنوز هم با اون شخص در ارتباط هستم بعد از گزشت سال های سال هنوز هم به همون اندازه به اون فرد علاقه داره و باور داره که عشق حقیقی در دنیا کم نظیر هست و تعداد بسیار کمی روی این کره ی خاکی باقی موندن که به قول خودش بعد از مرگش هم عاشق میمونه از همین جاهاس که ماها خودمون رو دسته کم میگیریم و توی هر چیز دیگه هم میدان پیشرفت رو برای بقیه خالی میزاریم ایرانی ها خودشون رو به درستی باور ندارن یه مثال میزنم میدونستید که تنها کسی که شرکت اپل رو ایجاد کرد فقط استیو جابز نبوده بلکه اقایی ایرانی هم شریک و همکارش بوده بهتر بگم تاسیس کننده اصلی اپل اون بوده و حالا دیگه فقط اسم استیو جابز روی زبون هاس یا این که میدونستید در یک زمانی رییس کل مخابراط امریکا بانویی ایرانی بوده پس چرا عشق به یک فرد معروف رو در قسمت غیر ممکن های زندگی تون قرار میدید بهتر از همین امروز مرزهای غیر ممکن زندگیتون رو بشکنید تا شاهید پیشرفت چشم گیری باشید و هر چیزی رو محال و غیر ممکن حساب نکنید
من کاملا باشما موافقم هیچ چیزی نشد نداره مگه آدم های معروف چه فرقی باما دارند کافیه عشق حقیقی و واقعی باشه و خود شخص باور داشته باشه که میتونه به عشقش برسه و براش تلاش کنه
سلام ، دوستان دقت کردین چه حسی بدی داره که یه کاراکتر رو دوس دارید اونوقت حتی جرأت ندارید راجع بهش تو خونه ( واااای ) حرف بزنید ؟ تا میای یه چیزی بگی هی میزنن تو سرت و سرزنش میشنوی ؟؟ تو خونه ما که اینجوریه ؛ مثلا من یه مجری رو خیلیییی دیوانه وار دوس دارم ، بهش وابستگی فراوونی دارم اما تو خونه حتی نمیتونم اسمشو بگم ، از رو اسمم تشخیص بدید اونیکه دوسش دارم کیه دیگه ... کاش خونواده ها اینو درک میکردن ، کاش میدونستن که اینا تو این سنی که داریم الگوی مان و دست از سرمون بردارن ، خواهشا نظرمو بذارید
هیچ چیزی غیر ممکن نیست ایشالله هممون به ارزوهامون برسیم
اره منم حساب عشقهای نوجوونیم از دستم در رفته.
سلام من تاحالا عاشق بازیگرا نشدم اما چن مدتیه که به یکی از دوستام علاقه مندم یه جورایی عاشقشم همش میخوام ببینمش باهم حرف بزنیم لطفا درباره اینا هم بگید
من عاشق راجات توكاس هستم در موردش برام بذاريد لطفا
واااااااااای من فرزاد فرزین رو خییییلییییییییییییییییی دوست دارم.اخه خیلی خوشگل و خوش تیپه.چند بار خواستم ازش دل بکنم نشد.دیگه اخر سر همه ی اهنگاش رو پاک کردم.حدود صد و خورده ای اهنگ بود.نمی دونم باز می تونم فراموشش کنم یا نه.خیلی داره اذیتم می کنه.
درکتون میکنم منم هنوز فراموشش نکردم همش توذهنمه به خدا دوسش دارم بچه ها ولی دارم کمتر بهش دل می بندم
سلام به دوستای عزیزی که فکر میکنن احساساتشون منطقشونو قورت داده..!
من کاملا شمارو درک میکنم چون تجربش کردم..عشقی که اصلا دلیل منطقی واسش نداری..اگه اسم طرف بیاد قلبت تند تند میزنه..اگه بخوای فراموشش کنی بعد یهو توی تلوزیون ببینیش یا یه خبری تو اینترنت ازش بشنوی قلبت بازم تند میزنه...میخوای دلیلشو بگم؟میخوای بدونی چرا ازون خوشت اومده و بنظرت یه وابستگیه احمقانه بهش داری؟؟
ممکنه تو فرد مشهوری رو مدت طولانی بشناسی ولی بعد توی یه برنامه یا حالا هرچی حس کنی جذابه و یه جورایی ذهنتو لمس میکنه..انگار جادو شدی!
حتما توییکه یه همچین حسی داری میفهمی چی میگم.شب میخوای بخوابی قیافه اونو تصور میکنی..بااستفاده از تخیلات خودت یه ارتباط رو شروع میکنی..با هم دعوا میکنید..مسافرت میرید..خوش میگذرونید..اون بتو حرفای عاشقانه میزنه و مغز تو باور میکنه که اون شخص عاشقته!!!شاید الان بگی:(اوه نه اینطور نیست!احمق که نیستم میدونم همش خیال و توهمه!)
ولی خبر اینکه ذهن تو چندان غرق در خیال میشه و تو هرچی مدت بیشتری تو ذهنت باهاش رابطه برقرار کنی بیشتر باورش میکنه دوست من!...حتما تصور میکنی که باهاش عروسی میکنی و اون از ظاهرت تعریف میکنه...این چیزاییه که یه دختر نوجوون تشنشه..یا یه پسر فکر میکنه معشوقشو تو اغوش گرفته و ازش حمایت میکنه!!
بچه ها به این تخیلات پروبال ندین..یه روش بهت میدم که میدونم عمل میکنه...بدون شک تو باهاش خیلی خیالپردازی کردی.پس این میشه اخرین خیالپردازیت..
تصور کن که باهم توی یه مکانی تنهایین..توی چشماش نگاه میکنی و اون بهت میگه ازت متنفره و یکی دیگه رو دوست داره!باهاش یه دعوای حسابی راه بنداز..بهش بگو که اون برات هیچ اهمیتی نداره و تو باارزش تر از این حرفایی..بهش بگو بره بمیره چون تو احتیاجی به همچین ادمایی نداری و اینکه تصمیم داری زندگیتو صرف امور باارزش تری بکنی...بهش بگو ارتباط بااون چه ناراحتی هایی رو برات به همراه داشته و اینکه میخوای این رابطه رو واسه همیشه تموم کنی..بهش بگو ازش متنفری واینقدر این کارو بکن تا باور کنی ازش خسته شدی..همو کتک بزنین و اخر سر بشیوه ی خودتون بکشیدش(یادتون باشه گفتم این فقط یه تخیله...یه رابطه تخیلی با یه پایان تخیلی)بعد اونجارو ترک کن و محلی روکه باهم بودین اتیش بزن و ببین که داره میسوزه...و باخودت بگو من باارزشتر از این حرفام..
خب این یه مدت زمان میبره...سعی کن هرجا اسمشو شنیدی بگی:(اها این یارو..این از نظر من مرده...تمام.)
باور کن که اون دوست نداره به هرروشی به خودت بقبولون که اون اگه یه روز تورو ببینه بی اهمیت از کنارت رد میشه..و تو اصلا براش مهم نیستی اون ادم الکی رو که ازش تو ذهنت ساختی بیرون بیار..این اون ادمی که تو ازش تو ذهنت ساختی نیست...سعی کن وقتی باورت شد احساساتت پوچه بهشون بخندی...به مسخره بودن فکرات از ته دل بخند..بلللللند بخند...
خب ولی باید واسش یه فکر جایگزین پیدا کنی...ببین تو بعنوان یه انسان حتما به کاری علاقه داری..به نوعی ورزش،شاخه هایی از هنر،علم یا هر چیز دیگه...به اون فکر کن..شاید قراره به مسافرتی برید یا با دوستات بری بیرون به اون فکر کن..به شادیهاییکه الان داری...به خدا توکل کن و نماز بخون...
خوندن کتاب(توصیه میکنم به هیچ عنوان...به هییییییچ عنوان رمانهای عاشقانه نخونید..اگر هم دارید یا بندازید سطل اشغال یا اونو هدیه بدید)یا دیدن فیلم(که اونم نباید عاشقانه باشه مثلا هندی یا کره ای که فیلمای شرقی که سرشار از احساسات هستند رو نبینید) ورزش یا رقصیدن فعالیت خوبیه یا با دوستانیکه میدونید روحیتونو عوض میکنن هم صحبت بشید...
همش به خودتون بگید چقدر ناراحتید که اون احساس وجود داشته و حس پوچی میکردید ولی الان که از شر فکرش خلاص شدید احساس ازادی میکنید و از شرایطتون لذت ببرید.
شک نداشته باشید روزی فردی رو میبینید که ارزش شما رو درک مینه و اون نیمه ی گمشده ی شماست..همون کسی که خدا از بدو تولد اونو برای شما افریده و یه عشق الهی و پاک منتظر شماست.خودتونو باارزش بدونید. به هرکسی لقب عشق رو ندید.عشق...یه نیرروی الهیه..یه هدیه از طرف خدا...بدونید شما دختر عزیز شما پسر عزیز بسیار باارزشتر از اونی هستی که به کسیکه وجود شما براش اهمیتی نداره بها بدی و احساسات پاکتو خرجش کنی...
بدون خدا تورو بینهایت باارزش افریده و از اینکار ناراحت میشه...
از امروز شروع کن....
خودتو تغییر بده و یه اینده ی عالی بساز که فقط و فقط تو نقش اصلی اونی...یادت باشه که تو عزیز دلم.....منحصر به فرد،کافی و عالی هستی...تو بینظیری :)
خب نمی خوام باهاش تموم کنم خیلی دوسش دارم
عزیزم منظورتو می فهمم.ولی قبول کن که ادم هر چقدرهم که سر گرم باشه بازم توانایی فکر کردن رو داره من هر چقدر هم که از این فکر ها بکنم بازم نمی تونم فراموشش بکنم اخه من اگه به اون فکر نکنم احساس می کنم هنوز یه کاری رو انجام ندادم.از خودم بدم میاد واقعا برای خودم متاسفم که ماهی حتی وقت نمی کنم یک خط قران بخونم ولی روزی 5ساعت شاید هم بیشتر می شینم اهنگای اونو گوش می کنم.اینقدر گوش کردم که دیگه خسته شدم خودم می خوام گوش ندم و بهش فکر نکنم اما این حس لعنتی نمیذاره تابحال چند بار خواستم فراموشش کنم چند بارهم اقدام کردم ولی باور کنین نمیتونم هر چقدر هم از اون شخصیت منفی تو ذهنم بسازم باز هم دوستش دارم و نمی تونم فراموشش کنم چون می دونم اون این طوری نیست ساعت های زیادی از عمرمو تلف کردم واقعا پشیمونم ولی چیکار کنم نمییییییییییییییییییییی تونم نمیییییییییییییییییی تونم.خواهش می کنم کمکم کنید.مهتاب عاشق فرزاد فرزین و شاهرخ استخری
همم ! مامان باباي منم اصن درك نميكنن كه من وان دايركشن و دوست دارم و من اصن اينجوري نيستم كه واسشون بميرم و واي همه دنيام هستن و اينا ...ولي واقعا دوسشون دارم شايد يكم زيادي قبول دارم اما واقعا بهم كمك كردن ، هروقت ناراحتم باعث خوشحاليم ميشن ، انگيزه ميدن ، شادم ميكنن ، و واقعا وقتي بزرگترين مشكلا واسم پيش مياد با وان دي اروم ميشم و شايد از نظرشما به خصوص مامان بابا ها ( مخصوصا مامان من -.- ) عجيب و مسخره بياد ، ولي هميني ه كه هست و خوشحالم كه طرفدار اونام و ميدونم بزرگتر شم اينطوري نيس ديگه و لعنتيا ميدونم يه احساس گذاراس ولي |الان| اينطورين و |الان| اين چيزيه كه شادم ميكنه پس لطفا بهش احترام بزاريد ، مجبور نميكنم درك كنيد ولي مسخوه نكنيد و واسم محدودشون نكنيد. مامانم ميگه از اين چيزاي خيالي بيا بيرون و اينا اصن درك نميكنهههههههه اصن نميتوتم باهاش درمورد احساساتم حرف بزنم، چون خودش همچين موقعيتي و نداشته فكر ميكنه مسخرس و فكر ميكنه چون اونارو دوس دارم تو شرايط بحرانيم :| بابا به خدا عاديييييه بهتر نيسسي دركم كنيييييي ؟؟؟ اخه به خدا اصن وان دي و نميشناسه واقعا پسراي خوبين اينو جدا از اين كه طرفدارشونم ميگم، كنسرتاشون شبيه مهد كودك ميمونه بعد مامانم ميگه ميخواي براي پيش يه مشت مست چي كار ؟ :||| واقعا از اين موضوع متنفرم كه مامانم به علايقم احترام نميزاره و كل خانوادم همش دنبال مسخره كردن اين جور چيزان .... خوبه منم عقيده ها و علايقتونو مسخره كنم ؟ يكم درك كنيد وجدانا اصن نه وضعيتمون وخيمه نه بحراني نه هيچي كه به يه ستاره علاقع داريم فقط اين چيزيه كه سرگرممون ميكنه و واقعا ديدن اونا و رفتن به كنسرتشون مثل يه رويا ميمونه ؛همين؛ رويايي كه با درك مامان بابا خيلي بهترش ميكنه . وان دي به من خيلي چيزاي خوب ياد داده كثل اين كه قوي باشم، خودم باشم ، خيلي ازوستامو از طريق وان دي پيدا كردم و كلي چييز ديگه !!! لطفا علايق همو به ويژه نوجوانارو مسخره نكنيد !!!!!
آخ گفتی ، حرف دله منه این
بخشید من عاشق بک بازیگر یاخوانند کره ای شدم درسن دوازده سالگی قبل از ایکه عاشق وشکست قلبی بخورم به خاطر اینکه عکس اون بازیگر در وضعیت خیلی بدی با یک دختر دیدم یک ادم پر شور بودم پر حرف بودم اما الان سرد شدم خشک شدم خیلی کم حرف شدم به قول دوستام من یه یخمک واقعی هستم چیکار کنم هر وقت می خوام حرف بزنم بعدا ز دوسال هنوز یاد اون می یفتم قبلا قهوه هام رو شیرین میخوردم اما الان عاشق قهوه ی تلخم قبلم لباس های رنگ روشن می پوشیدم الان حاضر نیستم مشکی رو از تنم بکنم خلاصه سرتونو درد نیارم باید چه کار کنم
با عرض سلام من عاشق خانوم سارا منش که در شبکه منوتو کار میکنه شدم ولی این افراد رو هزاران هزار نفر دوست دارن اخرش که چی یک سلفی با یک امضا فوق فوقش یک ساعت باهامون حرف بزنن ولی من به اینستاگرامش سر زدم که هیچ جوابی به من ندادن یعنی اصلا برایشون مهم نبود سرتون درد نیارم بای
با سلام مطمئن باشید خیلی ها به اینستاگرام افراد مشهور سر میزنند و تو دایرکت براشون پیام میزارن . اونا هم حق دارن به کسی که نمی شناسن اعتماد نکنن . یه لخظه خودتون رو جای اونا بزارین
سلام وقتی دوازده سالم بود عاشق و دیوونه علیرضا جهانبخش شدم اولش فکر میکردم که یه هوس زود گذره که از بین میره اما الان چهار سال گذشته و من با یاد اون زندگی میکنم و وقتی توی گوگل دیدم که مادرش میخواد براش زن بگیره و اون میپیچونه خیلی ناراحت شدم الان فقط توکلم به خداست که بهش برسم وقتی سر سمنو دعا کردم وقتی فال میگیرم همش در میاد که با سعی تلاش میرسی الان فقط توکلمو دادم به خدا و براش ارزوی بهترینا رو دارم و اگر ازدواج کنه نابود میشم این عشق توی سینمه و هیچکس نمیدونه و اگر ازدواج کنه براش ارزوی خوشبختی میکنم و با یادش تا اخر عمر زندگی میکنم (لطفا نظر بدید)
منم خیلی دوستش دارم نمی دونن چه کار کنم
سلام بچه ها ، من تو خونه خیلی دلمو میشکونن ؛ ننه ام باهام قهر میکنه ( بدون دلیل ) بهم شک داره ، اما راجع به علاقه به ستاره ها ، بچه ها ببینید من به طرز وحشتناکی یه مجری تلوزیون رو خیلی دوسش دارم ، تا حد مرگ ..... باربد رو که میشناسین ؟ مجری شبکوک رو میگم ، بچه ها اون خیلی عالیه ، بهش وابستگی شدید روحی ای دارم ؛ اون اخلاقش محشره ، خیلیییی مهربون و بیغرور و صمیمی رفتار میکنه با هواداراش ، اوناییکه هوادارشن حتما اینا رو میدونن . خب حالا یه ماجرایی پیش اومده ببینید خونواده من این موضوع رو نمیدونن ، اینا خیلی خشک اند اما من مثل عمه ام اینام یعنی راحت ترم ، یه شب پشت صفحه گوشی من عکس ایشون بود ، نمیدونم چرا ننه ام یهو قلبش وایساد که این کیه پشت صفحه گوشی تو و لاب لاب لاب .... از اون موقع تا الآن باهام قهر کرده به پدری که .... هم گفته ، حالا داشتیم نهار میخوردیم ازش تشکر میکنم جوابمو نمیده ، انگار ... شده . کاش یکم شعور اینو داشتن که سن ما همینه ، اما اونا نمیدونن که من باربد با کل دنیا هم عوض نمیکنم ، بچه ها بخدا اگه اون نباشه زندگیم نابوده . میمیرم بدون اون .... بچه ها من اونو بخاطر اخلاقش دوس دارم سوا از ویژگی های عالی دیگه اش ..شنیدین که میگن وقتی یکیو از ته قلبت دوس داری اخلاقیاتت مث اون میشه ؟ این قاعده از من مستثنی نیس . به خودشم تو اینستاگرام گفتم .. بچه ها میترسم ، چون ننه ام میگفت دیگه نمیذاره برنامشونو دنبال کنم ، اما من از تو اینترنت دنبال خواهم کرد ... با احساساتم بازی شد ... اما میخوام بگم که ستاره محبوبمو تو هیچ شرایطی ول نمیکنم و ۱ تار موشو با کل دنیا حتی خونواده ام عوض نمیکنم ،... ترو هرکی میپرستی نظرمو بذار آدمین جان مطمئنم نظر خیلیا همینه ...
سلام دوستِ عزیزم،که مطمئنم دختری نهایتاً ۱۶،۱۷ ساله ای.من هررررگز به یک شخصی،در حد شما علاقه نداشتم و همیییشششه خانواده ام برام اولویته.همیشه.چون عقیده دارم،زندگی خیلی شیرینتره وقتی با کسایی باشی که دوست دارن و تو هم عاشقشونی و باهاشون مهربون باشی.کارت بسیار غلط بوده که عکس یک نامحرم رو گذاشتی صفحه زمینه گوشی ات.و رفتارهای اون مجری به احتمال زیاد جهت جذب طرفدار هست.من هم شبکوک رو دوست دارم ولی اصلا به مجریش یا داورها حسی ندارم.در حالی که میبینم بقیه براشون میمیرن.این یه حس بچگانه است و نمی ارزه اعتماد خونوادت و محبتشون و معاشرت باهاشون رو فدای یک نامحرم کنی.نباید رفتاری داشته باشی که خدا راضی نباشه.کمبودهات رو بشناس و ریشه ای حل کن.تا دیگه سراغ طرفداری و عشقایِ بچگانه و...نری.آقای بابایی ازدواج کردن مدتهاست و فرزند دوقلو دارن و فکر کردن به ایشون اساساً غلطه.باباجان فقط با فکر تفریح فیلم و سریال و برنامه ببینین و موسیقی گوش بدین،چیه آخه همش عاشق میشین
خانم ممنون از نظرتون اما من مخالفم، اول اینکه تو مسایل شخصی ایشون دخالت نکنین ، آقای بابایی خودشون با طرفداراشون مشکلی ندارن و ما هوادارا هم واسمون اصلا و ابدا فرقی نداره که ایشون مجرد باشن یا متاهل ، چون ایشون مثل داداش بزرگتر ما هستند و کلا این خیلی زشته که این موضوع اینقد واستون مهمه . والا شاه میبخشه شاه غلام نمیبخشه ؛ خود آقا باربد مشکلی با طرفداراش نداره اونوقت شما ... . پس لطفا انقد اساسا اساسا نکنین ، در ضمن داشتن یه الگوی خوب که انسانیت و مهربانی و بی غرور بودن توش موج بزنه و هر روز با نکات مثبت اخلاقیش بیشتر رو طرفداراش اثر بذاره و اونا رو هم متحول کنه بد نیست ، صد برابر خوب هم هست ... و این دید کوتاه شمارو نشون میده که حس میکنین رفتار بچه گانه ایه . من نمیدونم تصور شما از طرفدار بودن چیه اما هرچی هست بسیار غلطه ومعلومه شخص آماتوری هستید ، هرکسی هم ویژگی شخصیتی خودشو داره و در این سن اینجور مسائل خیلی برای نوجونا عادیه ، قرار نیست همه مثل شما باشن ، اما خونواده ؛ من واسه خونوادم میمیرم ، جونمم میدم و نمیدونم چرا شما یکهو یکطرفه به قاضی رفتین که من دوسشون ندارم . اما این چیزی که گفته بودم یه نقد بیشتر نبود و خیلیا غیر از من درگیر اینجور مسایل تو خونه شون هستند ، یعنی نظر اینهمه نوجوون غلط بوده ؟ در ضمن لطفا از این خشک بازیا در نیارین نامحرمو و نمیدونم فلان و ... ، چرا نمیفهمین که ما آقا باربدو مث داداشمون دوسش داریم نه چیز دیگه مضحکی ... . معلومه آدم جونشو واسه داداشش میده در هر حال موفق باشید ، با آرزوی گسترش دادن دید و ذهنیت برای شما ،
عاشق امیر تتلوووویممممم
عخی ... تتلو
خانم Minoj یه اخلاق درجه یک با یه فطرت زیبا مطمئنا به این سرعت بدست نمیاد که شما رفتار زیبای یه مجری درجه یک رو زیر سوال میبرین و ادعا دارین که جهت جذب طرفداره ، ایشون انقد طرفدار دارن که اصلا نیازی به جذب طرفدار ندارن و این خصلت های زیباشون قطعا از یه منبع بزرگ آب میخوره که این پشتوانه قوی قطعا نیروی خدایی هست که بالا سره ، خدا بهتر از من و شما بنده هاشو میشناسه و یه حجم بشدت زیاد از محبوبیت با یه شو آف قطعا بدست نیومده ، اصلا از این نظرتون مشخصه که متاسفانه سواد اجتماعی ندارین و نمیدونین دور و برتون چی میگذره و نتیجه میگیریم صلاحیت نظر دادن راجع به داداش باربد مارو ندارین و باید برین ظرفاتونو بشورین فعلا ، و من الله توفیق
سلام من فقط دوازده سالمه و هر روز توی این سایت های مختلف پرسه میزنم و خیلی وقتا هم تو چیزایه خیلی بدی میرم حتی هکر هم چند باری منو هک کرده هر چه قدر هم که میخوام درباره ی این چیزا فکر نکنم نمیتونم
وووووییی .... 🙊🙊دوست گلم یه الگوی مناسب از بین شخصیت های مختلف برا خودت انتخاب کن ، اما تو چون هنوز بچه ای خیییلی حواستو جمع کن که کی رو انتخاب میکنی چون دیگه درگیر اون شخص میشی و خلق و خوی اونو میگیری به خودت ، اگه الگوی خوبی باشه باعث پیشرفتت میشه و روز به روز میکِشَتت بالا و بالا تر و با نکاتی که بهت یاد میده باعث میشه دیگه سراغ این چیزای بیخود نری و جلوتو میگیره ، یه راه دیگه هم اینکه به اطرافیان موفق دور و برت نگاه کن ✓ بعد با خودت فکر کن اینا که از من بزرگترن دنبال این چیزا نرفتن ، اونوقت من که سنی ندارم فکر و ذکرم این چرت و پرتاس ، به زشتی اون موضوعات فکر کن ... مطمئنم دیگه راه ات رو پیدا میکنی 😉 موفق باشی
خدایاااا خودت صدامو بشنو من یک مدت شدم عاشق این خواننده عربی سعد المجرد نمیدونم چی شد که همش فکرم در گیرشه اصلا تمرکز رو ازم گرفته امسال سال سرنوشت سازی هست نهمی هستم ولی خب نمیدونم چکار کنم من آدمی نبودم که انقدر زود شل بشم همش میاد تو ذهنم نمیتونم درس بخونم برا همین امتحان امروز رو خراب کردم در حد لالیگا من خیلی خوشگل نیستم به نظر خودم همش با خدا درگیری دارم که چرا من رو خیلی خوشگل نکردی تا بتونم به عشقم برسم میدونم سعد یک خواننده هست با چند میلیون طرفدار و من شاید حتی به چشم یک طرفدار معمولی هم نیام ولی نمیدونم چکار کنم هر وقت موزیک ویدیو هاش رو میبینم دلم ضعف میره خدایا خودت کمکم کن
من عاشق امیر حسین آرمانم
جمع کنید بابا،دلتون خوشه ها...
چهار روز دیگه مشکلات هوار میشه رو سرتون عشق و عاشقی از سرتون می پره
حال الانو ببرین
خانومی که هاشق باربدی من الان 4 ماه میشه از عشق شدیدم به امیرم عشقم تمام وجودم هستی زندیگم امیرحسین آرمانم میگذره تو شهریور 3 هفته کامل براش گریه کردم با خودم گفتم میام مدرسه اگه از یادم نرفت چی کنم الانم از یادم نرفته من کنکوریم ولی به عشق اون دارم میخونم که زودتر بهش برسم هرکی دوست داره بخنده ولی من حتما بهش میرسم شکی ندارم خیلیییییییییی عاشقشم هیچکسو بعد پدرو مادرم انقد دوست نداشتم یه فایل 1000تایی عکس و فیلم از دارم من بچه نیستم که بگم فراموش میشه تا لب مرگم میرم تا بهش برسم امیر قشنگم امیر عزیزم آرمان من خوشگل من خیلییییییییییی دوستتتتتتتت دارم
به نظر من كارت خيلي خيلي احمقانه است خانم!
به نظر من كار احمقانه اي ميكني خانم!
طولانیه اما ارزش خوندن داره
آخرین نظر بر میگرده به تقریبا یکی دو هفته پیش، نمیدونم کسی حرفامو میخونه یا نه اما گفتم شاید بتونم با حرفام به کسی کمک کنم. خب من نظر هر دو گروه رو قبول دارم هم کسایی که اعتقاد دارن این علاقه ها واقعا دیوونگیه و هم کسایی که باور دارن میشه روی این علاقه ها حساب باز کرد.
اکثر آدما دچار این علاقه های افراطی میشن، شب و روزشون تو گریه و دلتنگی خلاصه میشه، خیلی زود میشکنن، حساس میشن، بی اختیار بغض می کنن و... خب طبیعتا اگه کنترل نشه زندگی فرد رو نابود میکنه . زمانی که میتونه صرف کار های مفیدی مثل مطالعه و تحقیق بشه صرف گریه های بی خود و کار های پوچی میشه در واقع قربانی اصلی این علاقه ها زمان انسانه که از دست میره . شاید گام اول اینه که نذاریم علاقه به حدی افزایش پیدا کنه که دیگه امکان خنثی کردن آثار منفی اون رو نداشته باشیم، اما خیلی وقتا نوجونا قربانی ندونستن میشن، با تصور این که عشق فوق العاده زیباست تا عمیق ترین لایه های احساس پیش میرن و اونجاست که یهو به خودشون میان و، دیگه خیلی دیره... از هر کی کمک مشورت میگیرن و کمک میخوان در جواب فقط می شنوند «فراموشش کن!» «علاقت رو کمتر کن» « دیوونه این بچه بازیا چیه خجالت بکش» « اصن میدونه داری اینجوری واسش خود کشی میکنی» « تمومش کن»« متاسفم برات، دلم میسوزه دوستم داره اینجوری پر پر میشه»و... اما یه بار نشد یکی بگه « میفهممت، من تو رو درک میکنم» نوجون فقط میخواد فهمیده شه، یکی نیس بگه بابا اومدم ازت کمک بگیرم «کمکم کن » بسه سرزنش بسه خورد کردن احساس بسه حرفای پوچ و الکی که یه دل داغونو بیشتر به آتیش می کشه . اینجاست که میفهمی هیچ کس جز خودت نیس که کمکت کنه
اگه ادم منطقی باشی راحت تر میتونی به خودت کمک کنی اما وقتی احساسی باشی ...
حرف نوجوون اینه« میدونم دوسم نداره، میدونم منو نمیشناسه، میدونم هرگز بهش نمی رسم، میدونم به قران میدونم اما ایهاالناس دوسش دارم»
طرف صحبتم اونایی که حرفشون حرف بالاس، می خوام بگم بسپارید به خدا ،هیچ چیز تو این دنیا شانسی و اتفاقی نیس حتما پشت هر اتفاقی یه حکمتی هست ، اگه جایی کم آوردید فقط بگید خدایا این قلب من دست تو، می دونی چقدر شکسته و داغونه میدونی چقدر بهت احتیاج داره ، خدایا خودت آرومش کن، من کم آوردم هر چی خودت صلاح میدونی، خدایا اگه قرار نیس بهش برسم ، همونجوری که یهو اومد توی قلبم همونجور ببرش بیرون ، خدایا تو تنها پناه منه تنهایی خودت کمکم کن
و خواهید دید چقدر سریع همه چیز آروم میشه، وجودتون پر از آرامشی میشه که تا حالا نذیرشو ندیدین، خیلی وقتتونو نمیگیره فقط چند لحظه باهاش صحبت کنید و واسه یه بارم شده به حکمتش تن بدید
منم یکی مثه بقیه، خیلی درد کشیدم و پرپر زدم اما تمام اون سختی ها بهم کمک کرد بزرگ شم، یادبگیرم و تجربه کنم ، باعث شد طبع شعرم برگرده باعث شد نویسنده شم و در کل باعث پیشرفتم شد و مهم تر از همه باعث شد شدیدا به حکمت خدا ایمان بیارم و به این باور برسم که «هر اتفاقی که در زندگی انسان ها میوفته، حتی اگه تلخ ترین و سخت ترین اتفاق زندگی شخص باشه در واقع بهترین اتفاقیه که میتونسته برای شخص بیوفته؛ خدا هیچ وقت بی دلیل کاری رو انجام نمیده»
می دونم سخت گذشتن از کسی که همه ی دنیاته، و میدونم چقدر غیر قابل درکه واسه آدمای منطقی که به چیزی به نام عشق اعتقادی ندارن ، دوستان اگه میخواید واقعا به کسی کمک کنید اول با کفش اون راه برید بعد شیوه راه رفتن رو بهش بیاموزید، شاید اون خیلی بهتر از شما راه میره اما قربانی کفش ها تنگی شده که دردی عمیق دراو ایجاد میکنه
فقط یه جمله میتونه حال یه عاشق افسرده رو سر جاش بیاره اونم اینه « بیخیال رفیق، اون بالایی هواتو داره، بسپار به خودش»
ببخشید طولانی شد امیدوارم بهتون کمک کنه
من عاشق بابک جهانبخشم همه زندیگم شده ینی اگه الان بهم بگم بین زندگی خودت و لبخند بابک یکیو انتخاب کن دومی رو انتخاب میکنم حاضرم بمیرم و بابک شاد باشه من طراحی نمیکردم اما الان طراحی چهره بابکو میکنم بدون حتیکلاس رفتن و کسی باورش نمیشه ک من کشیدمش من شعر نمیگفتم اما الان شعر میگم براش ک باز همه دهنشون باز میمونه همه ی ذهنم درگیرشه هر ثانیه ام لبریزه از فکر کردن به بابک نمیدونم چیکار کنم واسه آروم شدنم درضمن 18سالمه و فک میکنم سنم از نوجوون گذشته باشه الانم چند ساله ک عاشقشم و حاضرم همه ی عمرمو بدم فقط یه لحظه ببینمش و باهاش حرف بزنم بعدش بمیرم هم راضیم دوستان نظر؟
کاملا درک می کنم چون بچه های کلاسمون هم اینجوریند چون یکیشون گفت حاضر تموم خوشیحاشو بده ولی یه بار ارشاد رو ببینه
کاملا موافقم کامل خخخخخخخخخخخخ
منم عاشق گروه تی ام بکس مخصوصا علیبی بودم ولی از وقتی که دیدم نامزد کرده هر روزم شده گریه و نگاه کردن به عکساش حتی انقد اشکام ریخته روی موبایلم که اب رفت توش و تاچش دیگه کار نمی کنه.خیلی بده که عاشق یه نفر بشی که نمی شناستت اصن نمی دونه کسی به این اسم وجود داره...
من حاضرم تموم خوشبختی هامو بدم ولی جای اون دختره باشم.ولی من یه دوست خوب دارم به اسم کیانا که همش به من میگه خدا هیچ وقت بندشو به خاطر نرسیدن به یه بنده ی دیگش عذاب نمی ده...
اون با این حرفاش ارومم می کنه...
خیلی دوسش دارم...
یادم رفت که بگم مامانم از این موضوع دوست داشتنم خبر نداره..
سلام، حالم بدجور گرفته ،الآن طوریم که بزرگترین آرزوم اینه که امشب که خوابیدم صبح پا نشم،من آدم خیلی شادی بودم اما بلاهایی سرم اومد که زندگی برام جهنم شد، بچه ها درد داره یه بغض غریب همیشه تو گلوت باشه و هی از تو نابودت کنه، درد داره عالم و آدم دست به دست هم بدن که اونیکه دلیل زنده بودنته رو ازت جدا کنن😭😭درد داره تو این دنیای پر از گرگ ، همه حتی نزدیکترینا تلاش کنن عزیزتو ازت جدا کنن و تنهات کنن😭😭به قرآن بریدم... خستم از قضاوت و تهمت... خستم از دلتنگی های ممتد... . بچه ها درکتون میکنم ،همتونو، برام دعا کنین ... .آهای بنده خدایی که نفسم به نفست بنده ، التماست میکنم نروو ،من فقط تورو دارم نرووو😭😭خودت گفتی در هر شرایطی هوای منو بقیه هواداراتو داری و هیچوقت تنهامون نمیذاری و همیشه هستی ... . ایندفعه هم مثل هردفعه مثل کوه پشتم وایسا قربونت برم... . من تا ابد ، تا وقتی جونی توی تن دارم و تا وقتی نفس میکشم پات وایمیستم حتی اگه کل دنیا خردم کنن برام مهم نیست . فقط تو هوامو داشته باش ، ... همین 😭😭😭🌹🌹🌹❤❤❤
سلام من عاشق یه سلبریتی کره ای شدم اسمش مین یونگیه و لقبش شوگاس توی گروه BTS رپره خیلی گروه معروفی دارن حتی توی بیلبورد آمریکا هم دارن اول میشن با نزدیک دویست میلیون رای! اونموقع بهش فکر کنین من میتونم بهش برسم؟ خیلیاتون میگین نه یا شایدم چون کره ایه سریع ازش بگذرین و بخندین ولی این فاصله ما باعث نمیشه که من ازش دست بکشم من خیلی نامیدم اما بازم دارم تلاش میکنم خیلی طرفدار داره هر دفعه میگم نمیتونی اون عاشق یکی دیگه میشه اما بازم بذمیگردم به عقب سر جای اولم درسته شاید خیلیاتون بگین که این عشق نوجونیه اره من نوجوونم اما من حتی خانوادمم عشقاشون همیشگی بوده مادر بزرگم ۱۵ سالش که بوده عاشق یکی از پسرای شاعر و معروف توی مدرسشون میشه که خیلی از دخترا دوستش داشتن با این که بهش نرسیده اما هنوزم عاشقشه بعد ۵۰ سال اونم دیوونه وار. سخته خیلی سخته مطمئنا خیلیاتون حرف منو بفهمین اگه واقعا میخواین طرفو بدونین که هزار نفر دیگم میخوانش پس باید تلاش کنین تو رو خدا دعا کنین من بهش برسم به طوری عاشقشم که حتی اگه فلجم بشه یا یه مریضی لاعلاج بگیره بازم عاشقش میمونم من مثل خیلیا عاشق سیکس پک و قیافه و اینا نشدم عاشق اخلاق و روحیاتش شدم اونم خیلی زیاد. کاش هممون به عشقمون برسیم ممنون میشم برام دعا کنین...
آخ گفتی منم بدجور عاشق جین یانگ گات سونم اونم 5 سال ولی هیشکی باورم نداره.. همه مسخرم میکنن...همچین نوجونم نیستم 25 سالمه ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم عشقمو کاریش کنم....فقط خواستم بگم دوست عزیز کامل درکت میکنم خیلییییی سخته
منم عاشق يک هنر پيشه هستم چون دوسش دارم باهاش تصور وخيالات دارم نميتونم ازش بگذرم چون دوسش دارم شب روز م شده اميره چون بهش فکر مى کنم همىشه نميشه از عشقش گذشت نميتونم چون دوسش دارم چى کار کنم خدايا شيش ماه پيش اومد عکسمو ديد من حس کردم دوسم داره نمى تونم ازش بگذرم آدم خوبو مهربونى هستش در ضمن من 24سالمه
یه سوال عشق چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام من خودم درگیر این عشق بودم اما الان یه ساله فراموشش کردم چون عشق یه طرفه. پایان خوبی نداره خوانوادم با ارزش تر از علیرضا جهانبخشه شما هم سعی کنید با سوزوندن خاطره هاش فراموشش کنید
چجوري فراموشش كردي؟؟؟
من عاشق یه ورزشکار خانم هستم که ۵سال ازم بزرگتره
باید یکم بزرگتر شم تا بتونم بهش ابراز علاقه کنم ولی میترسم از دستم بپره
سلام متن عالی بود خیلی بهم کمک کرد من ۱۶ سالمه و چند سالیه که شدیدا از مرتضی پاشایی خوشم میاد حتی الان هم که فوت کرده،علاقه مند بودن به اون خیلی زجر آوره چون دیگه نیست که آهنگ بخونه و صدای قشنگشو بشنویم،گاعی اوقات از شدت ناراحتی توی مدرسه گریه میکنم.عکس هاش رو پرینت گرفتم و به همه جای اتاقم چسبوندم،شب ها بدون آهنگ هاش خوابم نمیبره😢
من خودم عاشق سردار ازمون شده بودم اما یه روز از نزدیک دیدمش و بهش گفتم من خیلی دوستتون دارم اون گفت مرسی و یه لبخند زد و برای همیشه رفت حتی از فکرم من جواب دوست داشتنمو با یه مرسی گرفتم البته این موضوع مال 3سال پیشه سردار یک رویا بود رویایی که حتی دلم می خواست یکبارم که شده از دور ببینمش فقط یکبار نگام کنه به ارزوم رسیدم تصویرم یکبار کنارش نقاشی شد بی دلیل فراموش کردم چون اون روز واقعا احساس کردم سهم من از سردار واقا فقط یک حسرت نه چیز بیش تر درسته زیبا ترین روز زندگیم بود اما بدترینش هم بود چون فراموش کردنش بی نهایت سخت بود امیدوارم دیگه همچین روزایی برام تکرار نشه...
درکت می کنم من رونادو رو دوس دارم 😢😢😢
دوستان من خودم یه بازیگره ایرانی دوست داشتم اما دیدم بهش علاقه مند شدم تو اینستاگرام عکساشو گذاشتم دوسش داشتم اما بعد از یه ماه منو بلاکم کرد دیدم براش ارزشی نداشتم تا اینکه غید شو زدم الانم یک هنرپیشه خارجی رو دوس دارم که خیلی معروفه الان به اون علاقه دارم ولی نمیخوام فراموشش کنم واقعا معرکه است من خیلی دوسش دارم
سلام اگه میشه نظر قبل منو با نام مین یونگی نذارید ممنون
امید وارم همتون به آرزو هاتون برسید.
منم عاشق فرزاد فرزینم اگه یه روز بهش فک نکنم میمیرم خیلی دوستش دارم بیشتراز همه تو دنیا و تنها کسی که برام تو این دنیا مهمه فقط فرزاده
نم يك خواننده ي كرد رو خيلي خيلي دوست دارم
سلام بچه ها منم عاشق یک ورزشکارم .
هر شب به او فکر می کنم و می خوابم .
اصلا فکر نمی کردم روزی این جوری بشم .
هر چه قدر خواستم فراموشش کنم و فکر می کردم آدم خوبی نیست ولی نمی تونستم اونو فراموش کنم اصلا.
هی با خودم می گم این خیلی از من بزرگ تره 14 و همش اینا یک خیال بچه گانست چند سال دیگه بزرگ می شم و به این چیزا می خندم . ولی بازم فایده نداره .
بعد دختر عموم اینو می دونه و من بعضی وقتا با اون چت می کنم و خیال پردازی ها مو می نویسم و اونم با من همراهی می کنه که اون مثلا من با او می رم بیرون . ولی خدایی اون لحظه که با دخت عموم حرف می زنم درباره ی این چیزا خیلی خوبه قشنگ حس می کنم واقعا این اتفاق برام افتاده .
منم هنوز هم دوتا عشقامو نتونستم فراموششون کنم با اینکه ۲۵سالمه هنوز هروز رو هرشب تو فکرشونم عشقه دیگه چی بگم آدم تو رویاش باشه تصور کنه خوبه سنم که بره بالا دیگه میپره اینا از سرم ولی نمی تونم فراموششون کنم😞
عاشق جرد لتوئی؟
من 14 سالم که بود عاشق یه خواننده شدم ... اولا فکر میکردم فقط خودمم تو دنیا همچین حسی رو دارم اما خب با همین فکرا علاقه ام بهش شدت گرفت تا الان که 3 سال گذشته علاقه ام بهش بیشتر شد اما کمتر ؟ نه !! ... خیلی روزای سختی رو گذروندم افسردگی شدید گرفتم ، هر روز گریه میکردم حتی یه بار از گریه از حال رفتم ، از همه فاصله گرفتم و با همین سن کمم لرزش دست گرفتم و مریضیای ک خودم میدونم از فشار عصبی بود و تو خیابونم که میرفتم همه رو شبیهش میدیدم یا بعضیارم خودش میدیدم ! هر جا که میرفت من از دلشوره میمردم ، حتی به خاطرش به هیچ جنس مذکری نگاهم نمینداختم !و ... تا این روزا که میخوام به زندگیم برسم و دست از اینکارام بردارم و برای کنکور بخونم خیلی سختمه دل کندن ازش و از این حس اما مجبورم چون زندگیمو نابود کرد . در آخر خدا کمکمون کنه تا برگردیم به زندگی عادی ...
من چندین ساله عاشق فرزاد حسنی هستم حتی بهش زنگ هم زدم اما همه مسخرم میکنن چیکار کنم فراموشش کنم؟ خیلی بدههههههه
اوهوم خیلی(jay)
😞😞😞
من درئوره ی نوجوانی هستم و عاشق یه بازیگری که به تازگی معروف شده شدم بخاطر این موضوع حتی میخوام تجربی نخونم و نمایش بخونم تا به این فرد نزدیک بشم
عاشقان حقیقی شهیدان زنده هستند و بعد از مرگ مقام بزرگی نزد خداوند دارند عشق اونها رو دست کم نگیرید حدیث قدسی از پیامبر هست که می گه عاشق نا کام شهید می میره
منم عاشق فرزاد فرزینم نمیدونم چجوری فراموشش کنم....۲۰سال هم.باهاش اختلاف سن دارم..همین اختلاف سن لعنتی منو بیشتر از دوریش عذاب میده
دوستان عزیز نسخه قرآن و اسلام برای این عشق و عاشقی های مکرر و شکنجه گر غض بصر است یعنی کوتاه نمودن نگاه و حفظ حریم و عفت شما می بینید که قریب به اتفاق این عشق ها برای کسانی هست که مدام تو نت هستن ودنبال عکسهای این و آن خوب طبیعی هست آدم عاشق یکیش میشه اما این عشق های زودگذر تو افراد خود دار و با عفت خیلیکمترهنه اینکه نباشه بعضی وقتها هم این عشق ها وسیله امتحان الهی هستتا آدم به گناه آلوده نشهمثلعشق یوسف و زلیخا...حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد. امامعلی می فرمایند کسی کهنگاهش راکنترل کند قلبش راحت می شود...ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کندیاد..توصیه بنده به همه و خودم اینه که این نسخه راهم در نظر بگیریم هرچه خویشتنداری و عفت داشته باشیم این عشق های لعنتی و وقت تلف کن کمتر اذیتمون می کنه آروزی تندرستی و دلخوشی برایهمتون دارم از آقا امام رضاعکمک بخاین که طبیب مرض های روحی و جسمی هستند
من واقعا کریستیانو رونالدو رو دوس دارم مخصوصا که من 3 بار اسپانیا رفتم و ایشونو دیدم علاقم بیشتر شده از وقتی دیدمش اون خیلیییی خوبهه
دوستان بهتره برید دنبال علایقتون خب منم اینجوری شدم ولی گذاشتمش کنار تا 80 درصد
یه رفیق پیدا کنید و حرف بزیند باش بازیگران خوانندع ها میلیون ها نفر عاشقشونن که حتی از شما ها بهترن البته من بیشتر حس شهرت طلبی دارم ولی خب اینا رو هم تجربه کردم دنیاست دیگه یکی مشهور میشه یکی بد بخت دنیا به شانسه
موفق باشید
عشق اگه عشق باشه نمیایید جاربزنید بنظره من عشق اونه که راز بمونه❤
اگر بگم عاشق کی شدم خیلی میخندین عاشق بازیگر بچه انیمیشن کتاب جنگل منتهی اونیکه تو سال 2016 ساخته شده (جدیده) اسمشم Neel sethi هست سرچ کنین میاد و 14 سالشه. دارم دیوونه میشم واقعا خییییلی دوسش دارم، نمیدونم چیکار کنم...
وااایییی من بدجور دیوونه فرزاد فرزینم...زندگیم فقط به خوشحالی اون بنده...فرزاد خیلی خوبه عالیههههه،خوشتیپ و خوش هیکل،خوشگل و خنده رو،مهربون و خاکی اصن فوق العادس این بشر،همش دارم آهنگاشو گوش میدم اگه یه روز صداشو نشونم میمیرم...حدودا یه ساله عاشقشم ولی هنوزم فراموشش نکردم...باهم اختلاف سنی زیادی هم داریم،فراموشش نکردم تو رو خدا کمکم کنین
واقعا كسايي رو كه درگير اين عشقا ميشن درك ميكنم چون خودم تجربه كردم ولي نه در حدي كه عاشقشون باشم و هيچوقت با اين شدت كه بعضيا ميگن بهشون ابرازه علاقه نكردم. به نظرم بيشتر اين علاقه ها عاديه و بايد دركتون كنن نه اينكه سرزنش كنن يا بخوان شمارو منصرف كنن چون مطمعنا خودتون بعد يه مدتي چه چند ماه چه چند سال بعد ازشون دل ميكنين و شايد حسرت وقتايي كه صرفشون كردين و بخوريد ولي الان متوجهش نيستيد, من واقعا دوست ندارم بعدا به حال و روز الانم بخندم و با خودم فكر كنم كه خيلي بچه و بي فكر بودم واسه همين سعي ميكنم علاقه مو كنترل كنم با اينكه گروه كره اي كه دوسش دارم بدجور با روحيه ام ميخونه و انگار براي من ساختنش. در ضمن من دخترم و 15 سالمه :)
خیلی این علاقه های کاذب خطرناکه ممکنه تا آخر عمر بمونه و تو زندگی مشترک به مشکل برخورن چون همه نمیتونن به آیدال مورد نظرشون برسن و مجبورن با یکی دیگه ازدواج کنن که عاشقش نیستن یا ممکنه تا ابد ازدواج نکنن بخاطر عشق به خواننده یا بازیگر یا ورزشکار مورد علاقشون! و اگر اون شخص مشهور ازدواج کنه بهم میریزن
من الان در پایان 19 سالگی به سر میبرم ازهمون بچگی تو ابتدایی عاشق باربی و وینکس و اینا بودم و تو نوجوونی هم عاشق بازیگرای هالیوودی شدم جانی دپ و برد پیت و شخصیت های معروف داستانیشون حتی عاشق دختراهم بودم مث کریستن استوارت یا دیوید بکهام وهرکدومم زیاد میدیم اون میرفت تو اولویت اولم و میگفتم بیشتر عاشق اونم حتی یه مدت همش به خدا میگفتم من چرا شبیه اما واتسون نیستم اخه چراااااااا تا این حد میمردم براشون تا اینکه تو دبیرستان عاشق جانگ گیون سوک و لی مین هو شدم یعنی میمردم براشون هالیوودیا با اینکه یادم نرفتن ولی کم رنگ شدن درمقابل اینا یه دوسال عاشق این دوتا بودم تا اینکه با سریال های بازیگرای دیگه هم اشنا شدم والان فک کنم عاشق 20 30 تا بازیگر زن و مرد کره ای ام که فعلا اولویتم یا سوزی و جی چانگ ووکه دقیقا سوزی کسیه که ازش متنفربودم چون نامزد مین هو بود یه وقتی خخخخخخ خلاصه الان چهارساله عاشق کره ایام و ارزومه مهاجرت کنم کره ولی الان احساس میکنم همه اینا پوچه نمیدونم چرا به پوچی مطلق رسیدم منی که فقط کافیبود یکی درمورد اینا یه چیز بد بگه تا با تمام وجودم ازش دفاع کنم فن پیج ساخته بودم ویه عالمه براشون وقت میذاشتم الن یه حس عجیبی دارم نه اینکه نخوامشون هنوزم دوسشون دارم وقلبم میتپه ولی دیگه میخوام که نخوامشون میخوام ول کنم این احساسا رو که زندگیمو تحت تاثیر قرادادن مخصوصا انتخابامو امیدوارم بتونم برام دعا کنین
سلام من خیلی شاهرخ خان رو دوست دارم آخی لامصب ۴۰ سال از خودمم بزرگتره