به گزارش پارس به نقل از جام جمدر واقع افراد باهوش بیش از دیگران گرفتار مشکلات اجتماعی، کاری و حتی شخصی هستند. افراد باهوش به دلایل مختلف مرتکب خطاهایی می‌شوند که آنها را در معرض شکست قرار می‌دهد و حتی اگر خطایی نداشته باشند، باز هم مشکلاتی وجود دارد که گریبان‌شان را می‌گیرد.بسیاری از افراد باهوش در روابط اجتماعی خود دچار ضعف‌هایی هستند که از هوش بالایشان منشأ می‌گیرد و معمولا دوستان زیادی ندارند. از برخی از این خطاها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

درازگویی

افراد باهوش معمولا به موضوعات جالب فکر می‌کنند و دائم به دنبال کسب آگاهی در زمینه‌های مختلف و بررسی موضوعات تازه هستند و وقتی در جمع دیگران قرار می‌گیرند، مشتاقانه آن موضوعات را مطرح می‌کنند و گاهی این کار را در زمان‌های نامناسبی انجام می‌دهند و بدتر از همه، سخنانشان چنان طولانی می‌شود که اطرافیانشان را بشدت خسته می‌کنند و همین موضوع آنها را فراری می‌دهد.

رفتار مغرورانه

هیچ‌کس از فردی که خود را بهتر و مطلع‌تر از دیگران می‌داند، خوشش نمی‌آید و افراد باهوش گاهی اوقات این‌گونه به نظر می‌رسند. افراد باهوش معمولا طوری حرف می‌زنند که انگار سرشار از دانش و آگاهی هستند و تصور می‌کنند برای هر مشکلی راه‌حلی بهتر از دیگران دارند و روش‌های حل مشکل دیگران را به سخره می‌گیرند. آنها موقع صحبت در جمع، مدام رشته کلام را خود به دست می‌گیرند و می‌خواهند خودشان بدرخشند و اجازه صحبت کردن به دیگران نمی‌دهند. حتی اغلب دیگران را به دلیل درک نکردن موضوعاتی خاص که به نظرشان ساده می‌آید، سرزنش می‌کنند.

تصحیح دیگران

هنگام گفت‌وگو با دیگران، به محض این‌که متوجه اشتباهی می‌شوند، میان کلام آنها می‌پرند و خطاهایشان را گوشزد می‌کنند و جریان یک گفت‌وگوی خوب و شاد را از میان می‌برند. این مساله زمانی ناراحت‌کننده می‌شود که حتی موضوعات پیش پا افتاده را هم متذکر می‌شوند. البته تذکر دادن خوب است، اما نه زمانی که یکی از دوستان درخصوص موضوعی جالب، هیجان‌زده صحبت می‌کند. افراد باهوش برای این رفتار خود ممکن است دلایلی داشته باشند.

* فکر می‌کنند کارشان مفید است یا می‌توانند به این ترتیب روی دیگران اثر مثبت بگذارند، اما کاملا در اشتباه هستند و این رفتار، دیگران را از آنها دور می‌کند.

* از نظر روحی و ذهنی نمی‌توانند موضوعات غلط را تحمل کنند و احساس می‌کنند باید بلافاصله هر خطایی را تصحیح کنند وگرنه تعادل دنیا به هم می‌ریزد.

* گاهی اوقات با دیگران رقابت می‌کنند و با گوشزد کردن خطاهایشان احساس برتر بودن دارند.

جروبحث‌های بی‌فایده

وقتی کسی چیزی می‌گوید که با آن موافق نیستند، شروع به جرو‌بحث کرده‌ و بندرت عقب‌نشینی می‌کنند و حتما باید ثابت کنند آنها در اشتباه هستند. البته افراد باهوش که بسیار عقلانی فکر می‌کنند، مباحثه در مورد موضوعی برایشان تفریح محسوب می‌شود، زیرا ذهن‌شان را این‌گونه فعال نگه می‌دارند. اگر طرف مقابل حوصله این گفت‌وگوها را نداشته باشد بسرعت از او فاصله می‌گیرند.

رک‌گویی بیش از حد

افراد باهوش بیشتر مواقع گرفتار عادت بد ر‌ک‌گویی هستند و ممکن است دیگران را برنجانند. البته این عادت هنگام صحبت با افرادی که آنها نیز بسیار عقلانی فکر می‌کنند و هوشمند هستند چندان دردسرساز نیست، اما همه نمی‌توانند این رفتار را تحمل کنند و احساس می‌کنند نسبت به آنها بی‌احترامی شده است.

شک و تردید

تردید داشتن نسبت به صحت موضوعات مختلف، بخش اصلی مهارت تفکر انتقادی است و افراد هوشمند معمولا هر سخنی را بلافاصله نمی پذیرند و ابتدا آن را بررسی می کنند، اما گاهی اوقات هر حرفی را چنان زیر ذره‌بین می گیرند که به نظر دیگران خسته‌کننده می‌آید تا جایی که او را شکاک می‌دانند و معمولا به جمع خود راه نمی‌دهند.

دردسرهای محل کار

قاعده کلی این است که افراد باهوش در محل کار خود بدرخشند؛ اما همیشه اوضاع این‌گونه نیست و با خطاهایی که مرتکب می شوند، اوضاع کاریشان را به هم می‌ریزند.

مغرور به موفقیت‌های گذشته

افراد باهوش از آنجا که همیشه در کارهایشان موفق و در مرکز توجه دیگران بوده‌اند، گرفتار غرور می‌شوند و تصور می کنند این الگو همیشگی است و همین اعتماد به نفس بیش از حدشان موجب می‌شود به مشکلات موجود در کارها و طرح‌های جدید توجه نکنند و خود را در معرض شکست قرار دهند.

فراموش کردن جزئیات

بیشتر افراد باهوش در محل کارشان زود به موفقیت‌هایی می‌رسند و پیشرفت می‌کنند و همین موضع باعث می‌شود دیگر به جزئیات توجه نکنند و از طرفی به دلیل این‌که سرشان بسیار شلوغ می‌شود، متوجه ایرادهای جزئی کارشان نمی‌شوند و گاهی همین ایرادها باعث شکست‌های بزرگ می‌شود.

اهمیت ندادن به نقاط ضعف

باید با این حقیقت که «هیچ‌کس کامل نیست» روبه‌رو شد و متاسفانه این چیزی است که افراد باهوش و موفق بیشتر مواقع فراموش می‌کنند و ناخواسته خود را در معرض شکست قرار می‌دهند.

نپذیرفتن عقاید متفاوت

رد کردن عقاید مخالف، کاری است که معمولا افراد متعصب انجام می‌دهند زیرا خود و افکار خود را بالاتر از دیگران می‌دانند. اما باید اعتراف کرد گاهی اوقات افراد باهوش هم که خود را برتر از دیگران می‌دانند دچار چنین خطایی می‌شوند و به نظرات مخالف اهمیتی نمی‌دهند و این موضوع آنها را به زحمت می‌اندازد.

مشکلات‌ باهوش ها

افراد بسیار باهوش از آنجا که به مسائل نگاه انتقادی دارند و به موضوعات مختلف فکر می‌کنند، سرشان پر از ایده و افکار نوست و به دنبال کسی می‌گردند تا با آنها به گفت‌وگو بنشینند و از افکارشان سخن بگویند و مشکل از همین جا شروع می‌شود. دیگران نمی‌توانند تمام سخنان و عقایدشان را درک کنند و ارتباط کلامی‌شان بی‌نتیجه می‌ماند. متاسفانه این شرایط موجب می‌شود آنها احساس تنهایی و ناامیدی کنند.

ظاهر غلط‌انداز

افراد باهوش چون از منطق خود بهره می‌گیرند، هنگام گفت‌وگو با دیگران بسرعت متوجه خطاها یا سفسطه‌ها می‌شوند و مشکلات را گوشزد می‌کنند. هیچ‌کس دوست ندارد استدلال‌هایش نامعتبر جلوه کند یا در مباحث مختلف به دیگران ببازد و فرد باهوش را کسی می‌بیند که با غرور سعی دارد او را احمق جلوه دهد. معمولا مردم افراد باهوش را به دلیل این رفتار، به اشتباه مغرور و متکبر می‌دانند حتی اگر آنها این‌گونه نباشند.

بی‌نیاز از هر کمکی

اطرافیان یک فرد باهوش، به او همچون یک ابرانسان می‌نگرند و تصور می‌کنند او هیچ‌گاه به کمک دیگران نیازی ندارد و می‌تواند چند کار را همزمان بدون هیچ مشکلی انجام دهد. مردم فکر می‌کنند آنها می‌توانند به‌تنهایی از پس تمام مشکلات برآیند و به حمایت و راهنمایی کسی نیازی ندارند. همین موضوع بیشتر مواقع باعث می‌شود آنها در بحرانی‌ترین لحظات زندگی‌شان تنها بمانند، زیرا گاهی اوقات از کمک خواستن شرمنده می‌شوند. جالب این‌که اگر هم سعی کنند بدون کمک دیگران مشکلات‌شان را حل کنند به غرور و خودپسندی محکوم می‌شوند.

حسادت

افراد باهوش در معرض حسادت اطرافیان خود هستند. مردم از دیدن کسی که می‌تواند کارهای خود را بخوبی پیش ببرد و کارهایی فوق‌العاده انجام دهد دچار حسادت می‌شوند و در این میان آن دسته از افرادی که شخصیت سالمی ندارند به آزار دادن و ضربه زدن به آنها می‌پردازند.

به خود سخت گرفتن و افسردگی

افراد باهوش تصور می‌کنند همیشه باید کارهای بزرگ و خارق‌العاده انجام دهند و وقتی نمی‌توانند به این هدف دست پیدا کنند، خود را بی‌ارزش تصور می‌کنند. گاهی اوقات زیربار این فشار چنان خرد می‌شوند که ترجیح می‌دهند دست از همه چیز شسته و ساعت‌ها در رختخواب دراز بکشند و هیچ کاری انجام ندهند.

خودتخریبی

برخی تصور می‌کنند فرد هرقدر باهوش‌تر باشد، توانایی درک خطراتی مانند مصرف مواد مخدر در او بیشتر و کمتر گرفتار اعتیاد می‌شود، اما این موضوع گاه برعکس است. افراد باهوش به دلیل کنجکاوی بیش از حد و اعتماد به‌نفس بالایشان خطر می‌کنند. آنها بر این اعتقادند که می‌توانند کنترل اوضاع را به دست گیرند، بنابراین بدشان نمی‌آید گاهی اوقات دست به خطر بزنند و برخی مواد مخدر یا حتی الکل را امتحان کنند و در نتیجه به دام اعتیاد می‌افتند بدون این‌که بتوانند از آن خلاصی یابند. درواقع تحقیقات نشان داده است کسانی که ضریب هوشی بالاتر از 125 دارند، بیش از دیگران احتمال دارد گرفتار مواد مخدر و روانگردان‌ها شوند.