جزییات حمله مردان قمه به دست به رانندگان تاکسی قلهک
رییس کلانتری 124 قلهک از دستگیری چهار مسافربر شخصی به جرم حمله با قمه به رانندگان تاکسی در محدوده قلهک خبر داد و گفت: این متهمان در پاسخ به اعتراض رانندگان تاکسی مستقر در محدوده قلهک، با قمه به آنها حمله کردند.
به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران سرهنگ حمیدوند رییس کلانتری 124 قلهک از دستگیری چهار مسافربر شخصی به جرم حمله با قمه به رانندگان تاکسی در محدوده قلهک خبر داد و گفت:این متهمان در پاسخ به اعتراض رانندگان تاکسی مستقر در محدوده قلهک، با قمه به آنها حمله کردند.
این مقام انتظامی تصریح کرد:2 روز گذشته یک فقره درگیری از سوی شهروندان محدوده متروی قلهک به مرکز فوریت های پلیسی 110 مخابره شد که حاکی از آن بود که تعدادی راننده خودروهای شخصی و تاکسی با سلاح سرد به جان هم افتاده و این مساله باعث ایجاد ترافیک و مزاحمت برای شهروندان شده است.
وی افزود: با توجه به حساسیت موضوع بلافاصله با هماهنگی اپراتور مرکز فوریت 110، تیمی از ماموران گشت انتظامی کلانتری 124 برای رسیدگی به موضوع و بازداشت متهمان وارد عمل و به محل اعزام شدند.
سرهنگ حمیدوند عنوان داشت: با رسیدن ماموران موض.ع خاتمه پیدا کرد و در این میان چهار راننده خودروی شخصی که با سلاح سرد به رانندگان تاکسی حمله کرده بودند، بازداشت شده و به همراه چند نفر از شاکیان و مجروحان به کلانتری منتقل شدند.
رییس کلانتری 124 اظهار داشت: در بررسی های انجام شده مشخص شد که طی چند روز این چند راننده خودروهای شخصی ضمن حضور در محدوده فعالیت رانندگان تاکسی اقدام به مسافرکشی می کنند که این امر موجب اعتراض رانندگان تاکسی مستقر در محدوده متروی قلهک می شود و به درگیری لفظی منجر می شود اما پس از چند روز، این درگیری به نزاع منجر شده و رانندگان خودروهای شخصی با سلاح سرد به رانندگان تاکسی معترض حمله ور شده و اقدام به ضرب و جرح آنها می کنند.
سرهنگ حمیدوند خاطر نشان کرد: در بازجویی های انجام شده از ضاربان، هر چهار نفر به جرم خود مبنی بر حمل سلاح سرد و ایجاد درگیری و نزاع اعتراف کرده و علت این کار را پاسخ به اعتراض رانندگان تاکسی عنوان کردند و پس از تکمیل پرونده نیز هر چهار نفر به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران منتقل شدند.
مادر شهید محمدی میگفت که بهنام هر شب به خوابش میآید و میگوید «من از دوستانم جا ماندم، مرا به مسجد سلیمان ببرید»؛ به اصرار مادر شهید، ایشان را سال ۹۰ نبش قبر کردند. با اجازه علما قرار بر این شد که پیکر ایشان از محل دفن به مسجد سلیمان انتقال پیدا کند.
آیتالله جمی امام جمعه و جناب سروان دهقان با من تماس گرفتند و گفتند شما هم برای مراسم بیایید. بلیط هواپیما گرفتم و برای نبش قبرش رفتیم، من و حاج آقا کعبی جلو رفتیم مادرش سمت راست من و پدرش روبروی من قرار داشتند خاک را برداشتند و رسیدند به نزدیکی سنگی که روی جنازه ایشان بود؛ من رفتم جلو و گفتم «بیل را کنار بگذارید، چون استخوانهای این بچه قطعا در این مدت پوسیده، و اگر تکهای از این سنگ روی آنها بیافتد استخوانها از بین میرود. بگذارید من با دست خاک را کنار بزنم و استخوانهایش را سالم برداریم».
آرام آرام با دستانمان خاک را کنار زدیم و به سنگ رسیدیم، وقتی که سنگ اول را برداشتیم، با پیکر سالم شهید مواجه شدیم، من که در همان لحظه از حال رفتم، مادرش هم غش کرد؛ باور کردنی نبود، انگار که این بچه یک دقیقه پیش خوابیده است؛ بعد از ۳۱ سال هنوز زانویش خون میچکید.
مادر شهید محمدی، پیکر نوجوان شهیدش را ساعات زیادی در آغوش خود گرفته بود، و حاضر نبود او را از خود جدا کند؛ او میگفت «مردم! این بچه بوی گلاب میدهد؛ چرا میخواهید از من جدایش کنید؟ مگر نمیبینید که تمامی اعضایش سالم است؟ پس چرا میخواهید او را دفن کنید؟ مگر شما از دست بچه من سیر شدهاید»؛ واقعا صحنهی عجیبی بود.
من سال گذشته مادر بهنام را دیدم؛ به من گفت «جناب سرهنگ! عجب اشتباهی کردم؛ این بچه قبل از اینکه جایش را عوض کنیم هرشب به خوابم میآمد و با من حرف میزد، و میگفت "جایم را عوض کنید، من از دوستانم دور افتادم"، اما از وقتی که جایش را تغییر دادیم، دیگر مثل قبل به خوابم نمیآید»؛ من به ایشان گفتم «آیا شما ناراحتی که او خوشحال است»؛ گفت «خوشحالم از اینکه که او خوشحال است، اما ناراحتم که چرا هر شب نمیبینمش». ما چنین عزیزانی را داشتیم، که همه باید قدر این افراد را بدانیم."