تحلیل خواندنی رحیم پور از آخوندهای «متفاوت نما»
كسانى كه به طلبگى و تولى امر دین به عنوان یك كسب و كار نگاه می كنند، هرجایى یك حرف می زنند. تنوع در سبك نیست، در اصل بحث است. حلال و حرام خدا را تغییر می دهند، مهم نیست كه در آن مساله ، شریعت مقدس چه خواسته است، مهم این است كه چه چیز منافع آنها را تامین می كند. این همان بى دینى است در پوست دین.
به گزارشپارس به نقل از جهان ، استاد رحیم پور ازغدی در یکی از سخنان خود که پیش از این با عنوان "پژوهش، روش، پرسش، درد، هدف"از شبكه چهار در ٢٥ آذر ماه ١٣٩٢ پخش شده بود می گوشد: «پوشیدن لباس روحانیت و طلبه شدن، به لحاظ منزلت اجتماعى در طول تاریخ متفاوت است. یك زمانى كسى كه طلبه می شد مورد تحقیر قرار می گرفت. در بین بستگان و فامیل و محله تحقیر می شد تا در سطح جامعه كه از طرف حكومت سركوب می شد.
یك وقت هایى هم طلبگى یك مزیت بوده است، مزیت علمى و اجتماعى و حتى مادّى. وقتى به روحانیت به عنوان یك شغل نگاه شود، آن وقت روحانى منزلت مدار می شود و در واقع خودمدار و خودمحور، نگاه می كند كه چگونه رفتار كند یا با دین چگونه مواجه شود و به عبارت دیگر چه دینى را به جامعه عرضه كند تا منزلت اجتماعى خودش به عنوان صاحب یك شغل تامین شود.
اگر مخاطبش عوام است، او هم عوام پسند حرف می زند، اگر مخاطب بى دین است، مناسب حال او صحبت می كند، اگر مخاطبش مقدس مآب است، او هم سوپر مقدس می شود. چون هدف خدا نیست، هدف این است كه او منزلت اجتماعى داشته باشد. باید محترم باشد و دستش را ببوسند و برایش وجوهات بیاورند. خلاصه اینكه او باید آقا باشد.
یك نوع نگاه هم به رسالت طلبگى و روحانیت، نگاه انبیائى است. انبیاء به مساله مخاطب توجه می كردند، به لحاظ نظرى و عملى و بعد نتیجه می گرفتند كه وظیفه ما در قبال این مردم چیست. سطح مخاطب را حتماً لحاظ می كردند، انبیاء با همه یك جور حرف نزدند، اما با همه یك حرف زدند. اما كسانى كه به طلبگى و تولى امر دین به عنوان یك كسب و كار نگاه می كنند، هرجایى یك حرف می زنند. تنوع در سبك نیست، در اصل بحث است. حلال و حرام خدا را تغییر می دهند، مهم نیست كه در آن مساله ، شریعت مقدس چه خواسته است، مهم این است كه چه چیز منافع آنها را تامین می كند. این همان بى دینى است در پوست دین. خداوند متعال هم در قرآن كریم، صریح ترین حملات و اهانت ها را به عالم نماى دینى می كند و بزرگترین تجلیل را هم از عالم دین می كند.
دو جا در قرآن كریم ،خداوند آداب معمول را كنار می گذارد و توهین می كند و به اصطلاح فحش می دهد، كه البته توهین نیست بلكه بیان یك واقعیت است. یكجا رسماً می گوید الاغ، یكجا هم می گوید سگ، در آیه پنجم سوره مباركه جمعه و در آیه یكصدو هفتاد و ششم سوره مباركه اعراف. هر دو هم در مورد عالم نماى دینى است.
تعبیر الاغ و سگ درباره این اشخاص به كار رفته است. از آن طرف هم بزرگترین تجلیل ها از عالم وارسته می شود كه خشیت واقعى خداوند، فقط سهم علما دانسته شده، چون واژه "انّما" در آیه بكار برده شده، یعنى فقط علما حقیقتاً اهل خیشتند. عالم و غیر عالم مساوى نیستند. "هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون" و این یك سوال همیشگى و مبنایى است.»
ارسال نظر