پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- الناز محمدی- هم نام‌شان را حالا دیگر کمتر کسی است که نشنیده باشد، هم تعدادشان و مشکلات‌شان را کمتر کسی است که نداند؛ کودکان کار، کودکان خیابان. تعدادشان را در ایران دو تا پنج‌میلیون تخمین می‌زنند و مشکلات و آسیب‌های اجتماعی را که با آنها درگیرند، چند برابر جمعیت عادی؛ مانند آماری که درباره شیوع ایدز در میان کودکان کار ایرانی وجود دارد که رقم ٤٥ برابر جمعیت عادی را نشان می‌دهد.

در چند ‌سال اخیر اما یک موضوع در صدر هشدارهای فعالان حقوق کودکان قرار گرفته؛ افزایش معنادار تعداد کودکان کار و خیابان. همین موضوع هم است که پژوهشگران اجتماعی و اقتصادی را واداشته تا درباره وضع این کودکان تحقیق کنند؛ این‌که آنها با چه مسائلی دست و پنجه نرم می‌کنند، چه عواملی آنها را برای کار به خیابان‌ها و کارگاه‌ها می‌فرستد، درآمدشان چقدر است و... . یکی از آخرین تحقیقاتی که در این‌باره انجام‌شده را «حسین راغفر» اقتصاددان، استاد دانشگاه الزهرا و پژوهشگر حوزه فقر انجام داده؛ این تحقیق درباره ٣٠‌هزار کودکی است که در مناطق ٢٢‌گانه تهران زندگی می‌کنند. پژوهشگران این تحقیق، وضع فقر غذایی، آموزش و کار کودکان در این مناطق را بررسی و نتایج آن را استخراج کرده‌اند.

در بخشی از این پژوهش که وضع کار کودکان در مناطق ٢٢گانه تهران بررسی شده، ‌درصد کار کودکان به تفکیک پسر و دختر و وضع اشتغال و تحصیلی سرپرستان کودکانی که کار می‌کنند، بررسی شده است.

بر اساس جدولی که در این پژوهش‌ درصد کودکان شاغل را به تفکیک منطقه نشان می‌دهد، منطقه ١٥ تهران، بیشترین کودک کار را دارد، به‌طوری که ٣,٤٦‌درصد کودکان کار تهران در منطقه١٥ فعالیت می‌کنند که ٧٧‌درصد آنها پسر و ٢٣‌درصد آنها دخترند. از طرف دیگر، یک‌درصد کودکانی که در منطقه یک تهران زندگی می‌کنند، شاغلند و منطقه٤، کمترین تعداد کودکان کار را در خود جای داده به‌طوری که ٢٦صدم کودکانی که در این منطقه زندگی می‌کنند، کار می‌کنند. براساس ستون دیگری از این جدول که می‌توانید آن را در پایین این گزارش ببینید، ٧.٧٣‌درصد کودکانی که در منطقه ١٣ زندگی می‌کنند، بیکار جویای کارند که ٥٨‌درصد آنها پسر و ٤٢‌درصد آنها دخترند. کمترین تعداد کودکانی هم که بیکار جویای کارند، در منطقه ٢٢ تهران زندگی می‌کنند که ١.٢٨‌درصد کودکان این منطقه را تشکیل می‌دهند. این پژوهش نشان داده است که ٨.٢٢‌درصد کودکان منطقه ١٣ تهران، شاغلانی‌اند که جویای کارند که ٦٠‌درصد آنها پسر و ٤٠‌درصد آنها دخترند. از طرف دیگر منطقه٢٢ تهران، کمترین میزان کودک شاغل جویای کار را دارد که میزان آن به ١.٦٦‌درصد می‌رسد که ٦٧‌درصد آنها پسر و ٣٣درصدشان دخترند.  در قسمت دیگری از این تحقیق که رابطه کار کودکان و وضع اشتغال سرپرستان آنها بررسی شده، نشان داده شده است که بین کار کودکان و وضع اشتغال سرپرستان‌شان، رابطه مستقیمی وجود دارد. مثلا در این تحقیق نشان داده شده است که ٩٤‌درصد کودکان ٦ تا ١٨ ساله‌ای که از آنها سوال شده و غیرشاغلند، سرپرستان شاغل دارند و در مقابل تنها سرپرستان ٦‌درصد کودکان شاغل یا جویای کار ٦ تا ١٨ ساله کار می‌کنند. از طرف دیگر، ٩٢‌درصد کودکان ٦ تا ١٨ ساله‌ای که سرپرست بیکار دارند، غیرشاغل یا جویای کارند و ٨‌درصد کودکانی که سرپرست بیکار یا جویای کار دارند، سرپرست بیکار دارند. براساس جدول کار کودکان و وضع اشتغال سرپرست خانوار این پژوهش، ٨٨‌درصد کودکانی که سرپرست محصل یا دانشجو دارند، غیرشاغل یا جویای کارند و ١٢ کودکی که سرپرست محصل یا دانشجو دارند، شاغل یا جویای کارند. این جدول نشان می‌دهد که ٩٢‌درصد کودکی ٦ تا ١٨ ساله‌ای که سرپرست‌شان خانه‌دار است، غیرشاغل یا جویای کارند و ٨‌درصد آنها شاغل یا جویای کارند.

رابطه بین کار کودکان و وضع تحصیلی سرپرست خانوارهای آنها، یکی دیگر از موضوعاتی است که در این پژوهش درباره آن تحقیق شده است. براساس جدول مربوط به این موضوع، ٨٥‌درصد کودکان ٦ تا ١٨ ساله‌ای که در این پژوهش از آنها سوال شده و سرپرست بی‌سواد دارند، غیرشاغل یا جویای کارند و ١٥‌درصد کودکانی که سرپرست بی‌سواد دارند، شاغل یا جویای کارند. از طرف دیگر ٩٠‌درصد کودکانی که وضع سواد سرپرست‌شان در حد مهدکودک و پیش‌دبستانی است، غیرشاغل یا جویای کارند و ١٠‌درصد باقیمانده، شاغلند. از طرف دیگر ٨٩‌درصد کودکان ٦ تا ١٨ ساله یعنی ١٤٦٩ نفر که سرپرست‌شان سواد خواندن و نوشتن دارد یا در حد ابتدایی ناقص است و ١١‌درصد کودکان با این سطح سواد، شاغل یا جویای کارند. براساس این جدول، در مناطق ٢٢گانه تهران، ١٩٦ کودک شاغل وجود داشته‌اند که سرپرست‌شان تا آخر مقطع ابتدایی درس خوانده‌اند، ٢٣٥ کودک ٦ تا ١٨ ساله‌ای که کار می‌کنند و سرپرست‌شان دارای مدرک دیپلم و پیش‌دانشگاهی بوده‌اند، ٩٠کودک کارگر که سرپرست‌شان مدرک کارشناسی و ٤٢ کودک که سرپرست‌شان مدرک کارشناسی داشته است.

اجبار اقتصادی و اجبار اجتماعی کار کودکان
«فرشید یزدانی»، دبير شوراي برنامه‌ريزي راهبردي سازمان تأمين اجتماعی و فعال حقوق کودکان که سال‌هاست در حوزه کودکان کار فعالیت و پژوهش می‌کند هم نتایج تحقیق چند ساله‌اش را درباره کودکان کار در ایران در اختیار ما قرار داده است. او معتقد است با وجود این‌که اغلب گفته می‌شود که کودکان کار به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده‌ها به کار گرفته می‌شوند اما در بحث ورود این کودکان به چرخه کار، اجبار اقتصادی و اجبار اجتماعی توامان وجود دارد:  «كار كودكان، بيانگر ناامني كودكان در حوزه‌هاي اقتصادي و اجتماعي است و تشديدكننده اين ناامني است.» او می‌گوید که در حوزه کودکان کار باید عوامل موثر بر عرضه و تقاضای کار کودکان را بررسی کرد: «این فرآیند عرضه و تقاضا موجب شده کودکان کار از چرخه تحصیل خارج شوند؛ فقر حال، ریسک آینده و مشکلات خانوادگی از عوامل موثر بر عرضه کار کودکان است. »  یزدانی عوامل موثر بر تقاضای کار کودکان را از طرف كارفرماي كارگاه‌هاي كوچك و غير رسمي، مازاد ارزش توليد، كاهش هزينه‌هاي مبادله و همگن‌سازي و كنترل نيروي كار می‌داند. براساس نتایج پژوهش‌های این فعال حقوق کودکان، در‌ سال تحصیلی ٨٦-٨٥ تعداد كودك در سن مدرسه، ١٥‌میلیون و ٢٤٩‌هزار و ٩٥١ نفر بوده‌اند که دو‌میلیون و ٣٦٤‌هزار و ٥١٧ نفرشان، خارج از چرخه تحصیل بوده‌اند.

براساس نتایج این پژوهش، بيشترين نسبت كودكان كار به كودكان ١٨-١٠‌سال در خراسان جنوبی است که عدد ٢١‌درصد را نشان می‌دهد و بعد از آن خراسان شمالي با ٦٦ درصد، آذربايجان شرقي با ٦٥‌درصد و سيستان و بلوچستان با 60.5 درصد قرار دارند. یزدانی درباره پیامدهای اجتماعی افزایش تعداد کودکان کار هم می‌گوید: « تاکيد ما بر اين است که براي فقرزدايي بايد از کودکان آغاز کرد اما چون کودکان کار صدا ندارند، بلندگو ندارند و در انتخابات رأي ندارند، ديده نمي‌شوند و به آنها پرداخته نمي‌شود. جامعه‌اي که به فکر آينده خود نيست کودکانش به سمت کار مي‌رو‌ند. در سال‌هاي اخير خانواده عرضه‌کننده کار کودک بوده است چرا که با فقر و آسيب دست به گريبان است، از اين‌رو مجبور است که در بين اين مشکلات کار کودک را انتخاب کند. عرضه کار کودک رشد بخش غيررسمي کودک را افزايش داده و تقاضا براي کار کودکان زياد شده است، از اين‌رو کودکان در معرض انواع آسيب‌هاي اجتماعي قرار دارند. گسترش زمينه‌هاي آسيب اجتماعي، استمرار و بسط نابرابری‌های اجتماعی و کاهش امنیت اجتماعی از دیگر پیامدهای اجتماعی کار کودکان است.»