خشونت مالی چیست؟/فروغ ۷۴ سالش است و دیگر نای بحثکردن با شوهرش را ندارد
به گزارش پارس به نقل از شهروند خشونت مالی یکی از انواع خشونتهایی است که میتواند علیه زنان اعمال شود اما تعریف آن هنوز برای بسیاری از زنان تعریفی تازه است که تا به حال به گوش آنها نخورده و با آن بیگانهاند. در این گزارش که بخشی از آن توسط «نیلوفر انسان» تهیه شده به روایت برخی از زنان که این نوع خشونت در محیط خانه بر آنها اعمال شده است، میپردازیم تا با مفهوم خشونت مالی بیشتر آشنا شویم:
بیشک برای زینب هم که قصد دارم با او در اینباره صحبت کنم، خشونت مالی عبارتی تازه بهنظر میآید. نگران است و مضطرب. این را میشود از جویدن ناخن و نگاهکردن مدامش به ساعت فهمید. خودش هم نمیداند که اضطراب دارد چون وقتی از او سوال میکنم که چرا مضطرب هستی میگوید که نه مضطرب نیستم. اما میتوانی خوب درکش کنی اگر بدانی که در ۲۵سال زندگی مشترکش، که تنها یک زن خانهدار بوده، لحظهای نبوده که مجبور نباشد برای چند تومانی که بیشتر خرج کرده، یکهفته به سوالهای شوهرش فکر کند و جوابهای ازپیشساختهای را تحویل او دهد تا مبادا آرامش خود و خانوادهاش از هم بپاشد.
روایت زینب حکایت نگفته پنهان در دل بسیاری از زنان است. او ۵۲سال دارد، ۲۵سال است ازدواج کرده و دو فرزند پسر و یکفرزند دختر حاصل ۲۵سال زندگی مشترک او و شوهرش است. از او درباره خشونتمالی میپرسم و اینکه منظورم از خشونتمالی چیست و او میگوید: «برای گرداندن خرج و مخارج خانه در این ۲۵سال خیلی عذاب کشیدم اما شوهرم اوایل ازدواج اینطور نبود. یک مغازه با یکی از دوستانش داشت و هیچ ملالی در زندگیمان نبود اما دوستش درست در سال سوم ازدواجمان سر شوهرم را کلاه میگذارد و او هم مجبور میشود با هزار جانکندن خودرویی بخرد و مسافرکشی کند. درست از همان سالها بود که دست ما تنگتر شد و شوهرم بدخلقتر. دیگر حتی از یک ۲۰تومانی اضافه هم که خرج میشد، چشمپوشی نمیکرد و مدام برای پول دادن به من و بچهها بدخلقی میکرد. من هم که کاری بلد نبودم تا بروم دنبال کار اما بههرحال مجبور بودم با همان مقدار خرجی که به من میدهد، هم زندگی را بچرخانم و هم پول توجیبی در حد نیاز به بچهها بدهم که مبادا جلوی دوستانشان سرافکنده باشند و از طرف دیگر هم مراقب باشم که پول اضافهای در این میان خرج نشود.»
او اینگونه به صحبتهایش ادامه میدهد: «مدام هم باید در ذهنم پاسخهایی به پرسشهای احتمالی او میساختم تا مبادا آشوبی در خانه بپا کند. از یکطرف هم وقتی پدرم فوت کرد، با وجود 4برادر، از خانهنقلی پدرم چیز چندانی به من نمیرسید تا بتوانیم با پول آن کمی خودمان را جمعوجور کنیم و همین بهانه بیشتری برای بدخلقی بهدست شوهرم داد. نمیتوانست بفهمد که من در تقسیم این ارث تقصیری ندارم و مدام سرکوفت میزد که به فکر زندگی نیستی. با گذشت هرسال و بالا رفتن تورم، وسواس او هم بیشتر شد. من هم دلم برایش میسوزد. چرخاندن
4 سر عائله کار سختی است.»
فروغ هم ۷۴ سالش است و به قول خودش دیگر نای بحثکردن با شوهرش را ندارد اما هنوز هم گاهی بر سر کوچکترین مسائل مالی با یکدیگر جروبحث دارند. او که دیگر غبار ۵۰سال زندگیمشترک بر چروکهای صورتش نمایان شده میگوید: «وقتی جوان بودم نمیفهمیدم که زندگی چطور میگذرد، گاهی که از لحاظ مالی در تنگنا قرار داشتم، بچهها را میفرستادم تا از قصابی آشنا مرغ و گوشت بخرند. هرطور بود زندگی میگذشت. نمیفهمیدم که دلهرهام برای گرداندن زندگی چطور اعصابم را تحتتأثیر قرار میدهد. بهتدریج وسواس پیدا کردم و با هر پیله شوهرم به پولهایی که کم و زیاد میشد من هم به نظافتش پیله میکردم و وسواس شدیدی به تمیزی پیدا کردم. حالا هم که در سنین پیری هستم، فشارخون بالا و استرس و اضطراب گاهی از پا میاندازدم اما دیگر بچهها رفتهاند و من هم مجبورم با حقوق اندک یک بازنشسته کنار بیایم و با غرغرهای همیشگیاش بسازم.» از او میپرسم که آیا شوهرتان هنوز هم مثل گذشته برای خرج خانه از شما سوال و جواب میکند؟ و او نفس عمیقی میکشد و میگوید: «دیگر ۸۶ سالش شده. حوصله آنطوری برایش نمانده است. شاید اینروزها دیگر من بدخلق شدهام. گاهی فکر میکنم باید انتقام روزهای جوانی را از او بگیرم اما بعد دلم برایش میسوزد.»
خشونت مالی چیست
نیاز مالی زنان به مردان و فرصتی که در حاشیه این نیاز به برخی از مردان داده میشود تا زنان را مورد آزار روانی قرار دهند، از مصادیق خشونت مالی است که در تعریف خشونت و انواع آن جای گرفته و البته خود آن نیز میتواند بخشی از خشونت روانی بهحساب بیاید. در بخشی از کتاب پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران در تعریف خشونت مالی چنین آمده است: «در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی کار بیجیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت کنند، بیآنکه امنیتاقتصادی داشته باشند. آنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و به همین دلیل تا آخر عمر کاملا وابسته به مرد خانواده یا افراد ذکور باقی میمانند.»
در ادامه تعریف خشونت مالی در این کتاب همچنین آمده است: «چنانچه مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی نشان دهند، ادامه زندگی زنان جدا بهمخاطره میافتد، گاهی دچار سوءتغذیه میشوند و گاه حتی به ابتداییترین ضروریات زندگی دسترسی ندارند، بهویژه وقتی که مرد اولویتهای دیگری خارج از قلمرو منزل و خانواده برای خود قایل است. همه این موارد را میتوان تحتعنوان خشونت مالی تعریف کرد.»
اما زهرا اعتباری، روانشناس درباره خشونت مالی و تأثیر آن بر روان فرد میگوید: «متاسفانه در ایران بهدلیل عدمآگاهی زنان که گویا خود از ملزومات حفظ ساختار سنتی جامعه است، این خشونتها که از انواع خشونتهای روانی هستند، پنهان میمانند و زنان در طول سالهای زندگی مشترک نمیدانند که چه ضربهای از لحاظ روانی به آنها وارد میشود و تنها در سنین میانسالی و کهنسالی است که انواع وسواسها و اضطرابها و نگرانیها بهسراغ آنها آمده و اعتماد به نفس و اتکا به خود را از آنها سلب میکند.» او در ادامه چنین اضافه میکند: «متاسفانه در ایران خشونت تنها ضربه سخت جسمانی و فیزیکی به بدن در نظر گرفته میشود اما چهبسا که حتی خشونت روانی به میزانی مضاعف بر زنان اعمال شود.»
اما آیا مردان خودشان نیز قربانی خشونتاند؟ جهانگیر ادریسی، جامعهشناس دراینباره چنین میگوید: «هیچ چرخه خشونتی بیدلیل تکرار نمیشود مگر آنکه خشونتکننده خود نیز خشونت دیده باشد.
مردانی که به زنان خود خشونت میورزند، خواه از هرنوعی باشد، چه جسمی و چه روانی، ممکن است در دوران کودکی شاهد خشونت اعمال شده پدرانشان علیه مادرانشان بوده یا مورد هرگونه کودکآزاری قرار گرفته یا درمورد خشونت مالی، خود آنها هم بهنوعی تحتخشونت مالی قرار داشته باشند. مواردی مثل دستمزد بسیار اندک، عدم پرداخت بهموقع دستمزد و ساعات کاری بالا بدون هرگونه پاداش یا مزایا، همگی میتوانند در اعمال فشار روانی به مردان تاثیرگذار باشند.» ادریسی در ادامه اضافه میکند: «مردان هم متاسفانه این انواع خشونتی را که از آن در رنجند در خانه علیه زنان اعمال میکنند و زنان هم گاهی علیه کودکان و این چرخه مدام ادامه مییابد. در هر دو مورد هم عامل قدرت و دوگانه قوی/ ضعیف به شخصی که به هر نحوی قدرت را در دست دارد این اجازه را میدهد که به شخصی که حالا یا از لحاظ جنسیتی ضعیف انگاشته شده یا از لحاظ قرار گرفتن در قشربندی اجتماعی جایگاه ضعیف را به خود اختصاص داده است، خشونت اعمال کند. بههرحال صحبت با یک روانشناس یا روانکاو برای چنین افرادی لازم است.»
ادریسی همچنین به این موضوع اشاره میکند که فقط زنان شوهردار نیستند که تحت خشونت مالی قرار دارند. او بهعنوان نمونه به زنان سرپرست خانوار اشاره کرده و میگوید: «مثلا خانوادههایی که زنان در آن سرپرست خانواده هستند، برای ادامه زندگی به حمایت جدی نیاز دارند. نداشتن تمکن مالی و نداشتن سرپناه مناسب ازجمله مشکلاتی است که در صورت بیتوجهی میتواند سرمنشأ بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی شود. بیشتر این زنان به دلایل گوناگون نظیر فوت همسرانشان یا طلاق بهاجبار تنها معیشت میکنند. نداشتن شغل مناسب نیز مهمترین مشکل آنهاست و نداشتن تأمین مالی و شغل مناسب بهعنوان سرپرست خانواده علاوهبر بالا بودن ضریب آسیبپذیری فرهنگی و اجتماعی موجب بروز فشارهای روانی در زنان سرپرست خانوار نیز میشود.»
بهای خشونت مالی علیه زنان
یکی از بزرگترین و مهمترین پژوهشها درباره خشونت علیه زنان در ایران، طرحی ملی است که در سالهای 83 و 84 اجرا شد. پژوهشی که تعدادی از جامعهشناسان ایرانی ازجمله محمود قاضیطباطبایی، علیرضا محسنیتبریزی و سیدهادی مرجایی مجری آن بودند. صدها پژوهشگر و پرسشگر درقالب این طرح در ۲۸ استان کشور به بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان پرداختند: پژوهشی که انجام فاز مطالعاتی آن، تهیه پرسشنامهها، اجرای مرحله میدانی، جمعآوری اطلاعات و تنظیم گزارش نهاییاش بیش از 3سال زمان گرفت. گزارش نهایی این طرح که شامل یافتههای تکاندهندهای درباره خشونت خانگی علیه زنان در شهرهای مختلف ایران بود، بالاخره در اواسط سال ۱۳۸۳ آماده شد. در نتایج حاصل از این تحقیق که درباره انواع خشونتها بود درباره خشونت مالی در ایران چنین آمده است: «تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار میدهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف میکنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقههای مالی ایجاد میکنند. اگرچه زنان زاهدانی و بوشهری از اول زندگی مشترکشان تاکنون بیشترین خشونتهای اقتصادی و مالی را تجربه کردهاند، اما درمیان زنانی که قربانی این نوع خشونت هستند، زنان اصفهانی در طول یکسال به دفعات بیشتری تحت این خشونت همسران قرار گرفتهاند البته چنانچه در این تحقیق نشان داده شده است زنان سمنان و یاسوج کمتر از سوی شوهران خود تحت مضیقههای مالی و اقتصادی قرار میگیرند.»
خشونت مالی نیز همچون سایر انواع خشونتها زندگی زنان را به شکلهای مختلفی تحتالشعاع قرار میدهد. افراد ذکور خانواده گاهی حتی زنان را از درآمد یا ارث خود محروم میکنند. برخی نیز بهخاطر بعضی مسائل فرهنگی پس از ازدواج اجازه اشتغال از جانب همسر خود ندارند. درصورتیکه زنان سواد مناسب یا تجربه سرمایهگذاری نداشته باشند، محرومیت اینچنینی آنها ابزاری میشود برای تشدید وابستگیشان به مردی که با او زندگی میکنند و اغلب نیز قربانی خواستههای فزاینده همان مرد میشوند. همانطور که گفته شد، خشونت مالی به شکلهای مختلفی زندگی زنان را تحتتأثیر قرار میدهد که از آن جمله میتوان به محرومیت زنان از سواد و حرفهآموزی، عدم دسترسی به فرصتهای برابر از حیث حرفهآموزی، موانع قانونی ناظر بر ارث بری زنان، شریک نبودن زن در اموال بهدست آمده پس از ازدواج در صورت بروز طلاق، دستمزد کمتر زنان در محیط کار، منع اشتغال زنان توسط شوهر، بخشیدن تنها حق مالی و قانونی زنان یعنی مهریه در صورت تمایل به جدایی و موارد دیگری اشاره کرد.
ارسال نظر