از صفحه اجتماعي عمار ذابحی
آقا فتح الله
کنج اتاقي كوچك، روي تختي كنار ديوار آرام خوابيده است؛ صحبت از يك روز و دو روز هم نيست، 29 سال است كه همينجا توي همين اتاق خوابيده است. به تنهايي توان حركت ندارد؛ دست و پاهايش كوچك و لاغر شدهاند، ولي چشمهايش هنوز حرف ميزنند.
وقتي خواهرش قرآن را جلوي صورتش ميگذارد و او با زبان آن را ورق ميزند و با چشمهايش كلمات خدا را دنبال ميكند، آنجاست كه ميفهمي «آقا فتحالله»، اين جانباز قطع نخاعي سالهاي توپ و تانك حرفهاي زيادي توي سينهاش دارد كه زبانش براي بيان آن حرفها او را ياري نميكند. گاهي قطره اشكي كه از گوشه چشماش روان ميشود، همه ناگفتههاي هشتساله جنگ را براي تو بيان ميكند.
شفای تمام جانبازان و آقا فتح االله بناری
ارسال نظر