پايگاه خبري تحليلي «پارس»- الهام يوسفي- ماه دوم بهار را از آن روي که بهشت را به ياد مي آورد اردي بهشت (مانند بهشت) نام نهاده اند. ماهي که طبيعت تمام نيروي خود را به کار مي گيرد تا زيبايي و دلاويزي خود را به رخ آدميان بکشد. اردي بهشت، ماه گل و باران است. انگار طبيعت مي خواهد با باران و گل، گلاب بپاشد بر رخسار جهان. اما براي ما که شهرنشيناني تشنه، اما دور از طبيعتيم اين زيبايي تنها در پارک ها و گل کاري هاي فضاهاي سبز شهري به نمايش در مي آيد، اما برخي از مناطق ايران زمين در اين فصل به راستي بهشت را مي مانند. بايد در ميانه اردي بهشت، به کاشان رفت تا در مراسم عطرآگين گلابگيري، اين سنت چند صد ساله، بهشت بودن اردي بهشت را دريافت.

 گيري1

زيستن در ميان رايحه‌اي بهشتي
شهرهاي گل و گلاب کاشان در ماه هاي بهار لبريز از عطر گل محمدي است. قمصر، نياسر، بُرزک و برخي روستاهاي کوچک و بزرگ، در اين ماه ها در شور و شوق گل چيني و گلاب گيري است؛ مراسمي با هفتصد سال قدمت. اگر چه گل سرخ را قدمتي ديرين تر است، نشانه هايي از وجود آن در اين منطقه در سفالينه هاي سيلک کاشان- از تمدن هاي کهن ايران- و در سفرنامه هاي اروپايي ها به خوبي نمودار است. اما اکنون اين مراسم سنتي به يک جشنواره بين المللي تبديل شده است که هر ساله مردم بسياري را از سراسر جهان به اين نقطه مي کشاند تا نظاره گر مراحل سنتي گلابگيري باشند، مراسمي که تنها در اين گوشه جهان برگزار مي شود. مراسمي که همه اعضاي کوچک و بزرگ خانواده هاي بومي منطقه در برگزاري آن شريکند.

گلستان در دامن گل چين ها
کاشت گل محمدي از اواخر بهمن تا اواسط فروردين انجام مي گيرد و گل چيني و گلابگيري از اواسط ارديبهشت تا پايان خرداد ادامه دارد.

دختران(گل چين ها) چينندگان اصلي گل هاي محمدي، قبل از طلوع خورشيد مهيا مي شوند و از ميان رديف گل هاي عطرآگين در گلستان ها مي گذرند و گل هاي صورتي را در دامن خود مي ريزند.

در گذشته زنان و دختران چادر شبي را به گردن و کمر مي بستند که به آن چاچب مي گفتند آن گاه در ميان کوچه باغ هاي گل محمدي مي گشتند و گل ها را اصطلاحا کوتاه دُم در چادر شب مي ريختند.

کوتاه دُم مي زدند تا باز براي گل دادن فرصت دوباره اي براي بوته مهيا باشد. گل چيني معمولا تا طلوع خورشيد ادامه دارد و بهتر است پيش از برآمدن خورشيد دست از چيدن گل بردارند، چرا که به باور محليان تابش آفتاب عطر گل را مي پراند.

 گيري3

گلابگيرهاي قديمي و باورهايشان
اين روزها اگر چه کارخانه هاي بزرگ و مکانيزه در ساختن گلاب نقش بسيار دارند، اما هنوز در قمصر همان ديگ هاي سنتي برپاست. در گذشته هاي دور، پس از مراسم صبحگاهي گل چيني، گل ها را براي ريختن درون ديگ هاي سفالي و مسي آماده مي کردند. رسم بر اين بوده است که يک نفر همراه سيني منقل آتش و ظرف اسپند کنار ديگ حاضر شود و اسپندها را روي آتش بريزد و دورتادور محوطه گلابگيري بچرخد و با صلوات بر محمد(ص) مراسم را آغاز کند و بر چشم بد و حسود و ناپاک هم نفرين و لعن نثار کند و آن گاه بسم اللهي بگويند و آتش زير گل هاي صورتي رنگ محمدي را برافروزند. در طول کار صداي صلوات به گوش مي رسد. محلي ها اعتقادات خاصي دارند، مي گويند آدم ناپاک نبايد سر ديگ بيايد و چشمش به ديگ بيفتد، حتي قديمي ترها مي گويند آدم ناپاک سر جاده اي که به محل گلاب گيري مي رسد هم نبايد بيايد. مي گويند سبک و سنگين بودن قدم آدم ها هم مهم است. کسي بايد آتش زير ديگ را بيفروزد که قدمش سبک باشد. اعتقاد دارند که اگر کسي سر ديگ گلاب را با نيت خالص ببندد حاجت روا مي شود.

پيام برانِ صلوات بر پيامبر
گل محمدي با آن عطر پيامبرانه اش که استشمام بوي آن ناخواسته تداعي گر صلوات بر حضرت محمد (ص) و آل اوست، تنها براي گلاب به کار نمي آيد. مردمان اين منطقه که زيستن در ميان عطرهاي بهشتي نصيب شان شده است گل هاي محمدي را خشک مي کنند تا گلبرگ هاي آن را براي دم کردن چاي گل سرخ به کار برند. چايي که خواص دارويي بسيار دارد. از شيره انباشته شده بر بالاي ديگ هاي گلاب هم عطر گل محمدي را استخراج مي کنند. لايه اي نازک و روغني که با سرنگ آن را از روي گلاب جدا مي کنند و در ظرف هاي جداگانه اي مي ريزند. ظرف هاي شيشه اي براي نگه داشتن عطر سرمست کننده گل محمدي، بهترين انتخاب است. به اين ترتيب اين مردمان سخت کوش، به گل که عمري کوتاه و دو روزه دارد عمري دراز و پر برکت مي بخشند. گلاب ها که عصاره گل هاي معطر گلستان هاي کاشانند با مسافران و گردشگران خارجي به همه جاي جهان سفر مي کنند. در سفر به شهرهاي ايران به مجالس و خوراکي ها عطر و بو مي بخشند و چه بسيار صلوات که با بوي خوششان به آسمان مي رود.

 گيري

مروري بر جشن‌هايي که هر سال در روز خاصي برگزار مي شود/ جالب‌ترين مراسم ايراني
آذر صدارت- فرهنگِ هر کشور، مجموعه اي است از خرده فرهنگ هاي نواحي مختلف آن کشور که معمولا ترکيب جذابي از رسم ها، آيين ها، جشن ها و جشنواره هاست. ايران هم به عنوانِ کشوري با جغرافيا، آب و هوا و قوميت هاي متنوع و خرده فرهنگ هاي غني و عميق، سرزمينِ جشن هاي ساده و دلنشيني است که علاوه بر ابعادِ تاريخي، ريشه در عمقِ علاقه مردم به طبيعت و احترام به باورهاي مذهبي دارد. جشن هايي که بيش از همه چيز، نشان دهنده اهميت و ضرورتي است که فرهنگمان براي شادي و نشاط قائل شده است. به بهانه برگزاري جشن گلابگيري در کاشان با هم مروري داريم بر محبوب ترين جشن هاي ايراني.

 انار

جشنِ انـار
انار ساوه مرغوب  ترين و شناخته شده  ترين انار کشور است و هر سال، اواخر شهريورماه در ساوه، حواليِ جمع آوري محصول آن سال، جشني به نشانه شکرگزاري برگزار مي شود. اين مراسم که به جشنِ انار معروف است و طي آن کشاورزان و باغداران به برداشتِ نمادينِ انار مي پردازند، از جاذبه هاي گردشگريِ شهرستانِ ساوه و جزو برنامه هاي جذابِ تورهاي گردشگري است. اين جشن در طلوع صبح يک روزِ جمعه، با نداي «يا ا...» شخصي که در يک سال اخير از طرف باغداران براي نگهباني از باغات انار انتخاب شده و اصطلاحا «پاکارکرپي» ناميده مي شود، شروع مي شود و در آن روز همه مردم روستا براي کمک و چيدن انار به سمت باغات انار حرکت مي کنند و اين دورهمي شاد تا غروب طول مي کشد. در شهرستان ساوه حدود هفتصد و شصت گونه انارِ بومي توليد مي شود که همه انواعِ آن، در رنگ هاي سفيد و سرخ و سياه و با طعم هاي ترش، ملس، ملس تبريزي، يوسف خاني، رباب ني ريز، ملس يزدي، ارجستاني و... به لحاظ رنگ و ميزانِ آب دهي در جهان کم نظير است.

 آلو

جشن آلو
آلو، يک ميوه تک هسته اي با طعمي ملس است که به شکل و رنگ و اندازه هاي متنوع و به نام هاي آلوي شمس، طرقبه، درگزي، طلا، حاج حسني، بخارا و... دسته بندي مي شود. شهر خرو بزرگ ترين توليد کننده آلوي کشور است و بيش از نود و پنج درصد باغداران اين منطقه در زمينه توليد، جمع  آوري و خريد و فروش آلو فعاليت دارند. از سال ۸۷، به همت مسئولان و اهاليِ خرو، حواليِ مهرماه، جشنواره برداشت آلو در اين شهرستان برگزار مي شود که طي آن، علاوه بر برداشتِ نمادين آلو، نمايشگاه هاي تخصصي که به معرفي ارزش هاي غذايي و دارويي آلو اختصاص دارد و مسابقات برداشت و پوست گيري آلو هم برقرار است. در سال هاي اخير، اين جشنواره به يکي از جاذبه هاي ديدني گردشگري براي مسافران تبديل شده است. يکي از اتفاقات جالب در خرو طي روزهاي برگزاري جشنواره طلايي شدن پشت بام هاست، آلوهايي که همه براي خشک شدن به پشت بام مي روند.

 انگور

جشن انگور
جشنِ «شاني دِر» يا برداشتِ انگور، يکي ديگر از جشنواره هاي برداشت محصول است که در برخي نقاط کشورمان، به ويژه اروميه، اواخر تابستان و حواليِ برداشتِ انگورِ آن سال، برگزار مي شود. اين مراسم با اجراي موسيقي آذري و ساز و آواز شروع مي شود و با انجامِ حرکاتِ نمادين، پذيرايي از مهمانان و حاضران با انگور، مسابقه و اجراي موسيقي ادامه مي يابد. اين جشن که بهانه اي براي شکرگزاري از خداوند مهربان و سپاسگزاري از رنج و زحمتِ کشاورزان است، اخيرا در فهرست ميراث هاي ملي ايران به ثبت رسيده است. آذربايجان با ۲۲ هزار هکتار سطحِ زير کشت و توليد سالانه ۲۴۰ هزار تُن انواع انگور، بزرگترين مرکز توليد انگور در ايران است.

 به در

پنجاه بدر
جشن پنجاه بدر چيزي شبيه رسم سيزده بدر است که البته به آن اندازه شناخته شده نيست اما در ميان مردم قزوين، هنوز هم پابرجاست. قزويني ها در ۱۹ ارديبهشت هر سال که پنجاهمين روز از سال جديد است، از خانه بيرون مي زنند و به دامان طبيعت مي روند تا از خداوند به خاطر نعمت هايش تشکر کنند. آن ها هر سال در اين روز، ابتدا به مصلاي شهر مي  روند و دعا مي کنند؛ اگر تا آن روز از سال باران خوبي آمده باشد، نماز شکر به جا مي آورند و از خداوند به خاطر نزول باران رحمت سپاسگزاري مي کنند، اما اگر سال کم باراني باشد، نماز استسقاء به جا مي  آورند و طلب باران رحمت مي کنند. بعد به دل کوه و دشت مي زنند و چند ساعتي را با عزيزان خود در طبيعتِ سبز ارديبهشتي مي گذرانند. جشنِ پنجاه بدر، يک رسم ديني- آييني است که هم با باورهاي مذهبي مردم سر و کار دارد و هم با اعتقادات آييني و سنتي شان. اين مراسم که در بهترين روز فصل بهار از لحاظ آب و هوايي برگزار مي  شود، در واقع تجديد پيوندي دوباره با طبيعت است.

 شويان

آئين سنتي قالي شويان
مراسم سنتي و مذهبي قالي شويان مشهد اردهال از توابع کاشان، از ديگر جشنواره هاي مردمي و ايراني است که هر سال در دومين جمعه مهرماه برگزار مي  شود و طي آن، شرکت  کنندگان، فرشي را به نماد شستن خون امامزاده سلطان علي بن محمد باقر، در چشمه مي  شويند. در اين مراسم که توسط اهالي روستاي «فيـن» کاشان و چند روستاي ديگر برگزار مي  شود و ديگران تنها تماشاچي هستند، يکي از قالي  هاي درون بناي امامزاده، به عنوان فرشي که هنگام شهادت، پيکر امامزاده را در آن پيچيده بوده  اند بر دوش جوانان قرار مي  گيرد و آن را به سمت چشمه  اي که در همان حوالي است، مي برند. به دنبال اين دسته، گروهي ديگر که هر يک چوبدستي بلندي به دست دارند، حرکت مي  کنند و با تکان دادن چوبدستي در هوا، به نبردي نمادين با قاتل امامزاده مي  پردازند. قالي، کنار چشمه شسته مي شود و دوباره با شور و هيجان به بناي امامزاده برگردانده مي شود. پيش از ورود قالي به آرامگاه، چوب به دستان با دويدن و تکان دادن چوب  ها و شعارهاي مهيج، نبرد با اشقياء را دنبال مي  کنند. رسيدن حاملان قالي به درگاه ورودي امامزاده و سپردن آن به گروهي ديگر که  بايد آن را به درون ببرند، همراه با تشريفات خاصي است که شدت ازدحام و فشار و کش  و قوس هاي فراوان، آن را به لحظه  اي پر تب  و تاب تبديل مي کند. اين مراسم باشکوه که نمي توان عنوان جشن را به آن اطلاق کرد سال هاست در فهرست ميراث معنوي کشور ثبت شده و در دسامبر ۲۰۱۲ در فهرست ميراث فرهنگي و معنوي يونسکو نيز به ثبت رسيد.

 ورف چال

جشن ورف چال
ورف چال يا برف چال، جشني در ميانه فصل بهار با قدمتي ششصد ساله است که به عنوان يکي از آيين هاي خطه مازندران در آمل برگزار مي شود. در اين روز، همه مردانِ روستا به محلِ برف چال مي روند تا آبِ دامِ اين منطقه را تامين کنند و هيچ مردي در روستا نمي ماند و روستا فقط توسط زنان اداره مي شود. اين جشن که در يکي از جمعه هاي ارديبهشت ماهِ هر سال برگزار مي شود، با دست به دست کردنِ برف از دامنه هاي کوه توسط مردان شروع مي شود و با جدا کردن قطعه هاي برف و پر کردنِ گودالِ ذخيره آب در فصل گرم، ادامه مي يابد و با جمع شدنِ شرکت کنندگان، گردِ سفره بزرگي که در حاشيه گودال پهن مي شود و با انواعِ غذاهاي سنتي پر شده، تمام مي شود. جشن ورف چال، از امسال در فهرست آثارمعنوي سازمان ميراث فرهنگي کشور قرار گرفته است.

جشنواره‌هايي که شاخ آدم را در مي‌آورند!
زمانه اي شده است که آدم از هيچ چيز تعجب نمي کند. در واقع اگر هم بخواهد نمي تواند از چيزي شگفت زده شود. ديگر مثل قديم ها نيست که چيزي وجود داشته باشد که بتواند باعث شاخ در آوردن آدم بشود. مثلا درست در همين دوره اي که ما زندگي مي کنيم در جهان جشنواره هاي عجيبي وجود دارد که هر ساله برگزار مي شود. حتي برخي از اين جشنواره ها آن قدر ديدني است که هر ساله چند ميليون آدم را از سراسر دنيا براي شرکت يا تماشا به شهرهايي که در آن برگزار مي شوند، مي کشاند؛ مثلا جشنواره بالون در نيومکزيکوي آمريکا که هر ساله در اوايل پاييز و اولين روزهاي ماه اکتبر برگزار مي شود و طي آن 750 بالون رنگي و زيبا به آسمان فرستاده مي شود. جشنواره کارناوال ونيز هم يکي از قديمي ترين و مشهورترين جشن هاست که در آن اهالي شهر به صورت خود ماسک مي زنند و در اين جشن شرکت مي کنند. خودشان مي گويند مي خواهند پولدار و فقير از هم قابل تشخيص نباشند.

جشن فيل ايالت جاپر هندوستان هم که در آن فيل ها را تزيين مي کنند، رنگ مي زنند و مي رقصانند ، براي بسياري از مردم جهان جشن ديدني و جذابي است. جشنواره فانوس چين هم چيزي است مثل همان جشن بالون منتها اين جا به بالون هاي کوچک فانوس مي بندند و در تاريکي شب رها مي کنند به آسمان؛ يک تصوير شاعرانه از آسمان با فانوس هاي کوچک و نوراني. اين مراسم را چيني ها در پايان سال شان برگزار مي کنند. جشنواره مجسمه هاي شني و برفي هم بسيار پرطرفدارند. اولي در پرتغال برگزار مي شود و 60هنرمند با 35 هزار تن شن در يک فضاي 15هزار متر مربعي آثار شني شان را خلق مي کنند. دومي هم در ژاپن برگزار مي شود و طي 7 روز هنرمندان با برف و يخ مجسمه مي سازند.

 گيري2

اما جشنواره هاي عجيب تري هم در دنيا وجود دارد که معني مشخصي ندارد مثلا جشنواره بي بي جامپينگ در اسپانيا که در آن مردان از روي نوزادان مي پرند. يا جشنواره گوجه فرنگي در همان کشور که باعث مي شود سالي يکبار مردم گوجه را به سر و صورت هم پرتاب کنند و به اين ترتيب 100 تن گوجه ناقابل(!) را بريزند روي آسفالت خيابان. در پرو هم برخي مردم يک روز در سال به ياد پيشينيانشان که از زور گرسنگي گربه خوردند، مي نشينند دورهم و گربه ميل مي کنند!! البته همزمان دادِ هواداران حيوانات را هم در مي آورند. اما در ميان اين جشن هاي عجيب جشن هولي هندوستان که در عيد رسمي شان برگزار مي شود واقعا رنگارنگ و چشم نواز است. تصور کنيد هزاران نفر از مردم را که سرتاپاي شان در اثر پودرها و آب هاي رنگي که به طرف هم پرتاب کرده اند مثل رنگين کمان شده است. هندي هاي اين منطقه اين طوري به استقبال بهار مي روند. اين چند نمونه تنها بخش کوچکي از جشنواره هاي عجيبي است که هر ساله در دنيا برگزار مي شود، در مقايسه با جشن هاي ينگه دنيا، گلاب گيران ما اتفاق شيرين و متفاوتي است.