نقدی بر موضع زائری در دفاع از آزادی حجاب
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، سید محمدرضا اصنافی در صفحه اجتماعي خود نوشت:
نقدی بر صحبت های اخیرآقای زائری حواشی آن واستدلالهایی در دفاع از آزادی حجاب
اول: اینکه حجاب را لباس حاکمیت و بدحجابی را سمبل مخالفت با حاکمیت بدانیم واقعاً تحلیل غلطی است. که حدس میزنم ناشی از زیست گلخانهای آقای زائری(که بسیاری به آن مبتلا هستند) در جامعه باشد. کافی است چندی در تاکسی و مترو و کلاس دانشگاه باشی که بفهمی اینکه چادر لباس حاکمیتی است چقدر حرف بیراهی است و کافی است فقط یک 22 بهمن را در راهپیمایی تهران بگذرانی که بیشتر بفهمی که بدحجابی پوشش اعتراضی به حاکمیت است؛ بیراه تر.
البته اینکه عملکرد حاکمیت دینی بر حجاب بهعنوان یک رفتار دینی ممکن است تأثیر بگذارد حرف دیگری است که صحیح است اما به نظرم کماهمیت.
معتقدم اصولاً پوشش زنان امروز در جامعهایران بیش از آنکه منبعث از عقیده باشد متأثر از روابط است، حجاب در جامعه امروز بیش از آنکه یک پدیدهی دینی و ظهور یک اندیشه باشد یک پدیدهی ارتباطی است و در حوزه ارتباطات انسانی قابل بررسی است
دوم، اشتباه دیگر آقای زائری به نظرم تمرکز بر روی حجاب بهعنوان یک رفتار فردی است و قیاس آن به دیگر امور فردی به نظرم غلط است. اساساً حجاب در بستر اجتماع است که موضوعیت پیدا میکند و یک کنش اجتماعی است. بنابراین نمیتوان برای آن نسخههای نوشت که برای ترغیب یک نفر به نماز یا روزه نوشته میشود. بدیهی است حاکمیت اسلامی که وظیفه مدیریت جامعه را بر عهده دارد در مقابل آنهم بهشدت مسئول است.
سوم نگاه تاریخی آقای زائری به موضوع است. به نظرم اینکه در آغاز انقلاب چه شده و چه باید میشده حداقل برای منی که آن روز را درک نکردم موضوعیت اساسی ندارد. هرچند ممکن است نسبت به آن موضع داشته باشم. موضوع حجاب اجباری موضوع امروز جامعهایرانی است نه کالبدشکافی تاریخ، هرچند ممکن است برای درک چرایی به ریشههای تاریخی هم نیازمند باشیم. برعکس آقای زائری که بازگشت به گذشته را توصیه نمیکند( یا میترسد که توصیه کند) و تنها به قبول اشتباه گذشته دعوت میکند حقیر معتقدم لغو اجباری بودن حجاب یک ضرورت پیش رو برای انقلاب اسلامی است. من بااینکه در آرزوی های ما چه میگذرد کاری ندارم من یک واقعیت اجتماعی را میبینم و آن این است که وضعیت پوشش در جامعه امروز به نظر من به کارکردی متضاد با دلیل ذاتی حجاب تبدیلشده است. تحریک و جذابیت پوشش امروز متداول در کلانشهرها بسیار بیشتر از مشابه خارجی آنهاست. بالاترین میزان مصرف لوازمآرایشی و بالاترین گرایش به عمل زیبایی، گواه یک مسابقه عمومی "من جذاب هستم" در کف خیابانها و خانهها و جشنها است. (که باعث تعجب ایرانیهای خارج نشین و خارجیهای که به ایران میآیند میشود.)
من کاری به فلسفهبافیها و قانوننویسیها ندارم، جامعه را با این چیزها اگر میشد کنترل و اصلاح کرد پیش از ما عاقلترهای بودند و مانع از انفجارها و انقلابها میشدند
چهارم: یک مثالی خوبی برادرم آقای مجتبی دانشطلب زدند. کشیدن سیگار در همه مکانهای عمومی ممنوع است، هیچکسی در سالن سینما سیگار نمیکشد، در کلاس درس سیگار نمیکشد، حتی اگر دوست داشته باشد بکشد. اینقدرتی که باعث این منع میشود دقیقاً یک مکانیزم اجتماعی است که شرم و قبح عمل را تولید و بازتولید میکند. بازدارندگی قبح اجتماعی بالاترین مرحله از قدرت کنترل در سطح یک جامعه است ( دقت کنید در مورد سطح یک جامعه صحبت میکنیم نه یک محل محدود). این قبح اجتماعی است که قدرت حفاظت از ارزشها را ایجاد میکند.
مثلاً فرض کنیم یک آدمی هم پیدا بشود که علیرغم نگاههای تأسفآور و تذکرهای دیگران بازهم در سال سینما سیگار بکشد. طبیعی است مأمور سینما با او برخورد میکند (از تذکر گرفته یا اخراج از سالن) *اما آن چیزی که از این قدرت قهری حمایت میکند همان قبح اجتماعی و فشار اجتماعی است* . بدیهی است در آن سالن همه برای قدرت و زورآزمایی مأمور سینما کف هم خواهند زد.
باید بپذیریم که این حمایت اجتماعی است که منشأ قدرت قهری است، حالا تصور کنیم ما چقدر وقت است شیپور را از سر گشادش میزنیم و میخواهیم باقدرت قهری یک مسئله اجتماعی را حل کنیم و این تصویر چقدر مضحک است !
پنجم: ممکن است بین مورد دوم و بقیه موارد که نوشتم خواننده احساس تناقض کند. بلی من هم معتقدم حاکمیت در مورد حجاب مسئولیت دارد و نباید اجازه دهد زنی با پوشش خود پسر مجرد تا همسر یک زن دیگر را تحریک کند و آرامش جامعه را برهم بزند و صدالبته حاکمیت اسلامی موظف به ایجاد زمینه سعادت هر انسانی است که همان زن را نیز شامل میشود. اما سؤال اینجاست بر اساس کدام منطق و استدلال وظایف حاکمیت تنها با اعمال قدرت قهری محقق میشود ؟!
اتفاقاً مسئله این است که تأکید بر قدرت قهری باعث عقبماندگی ذهنی و تنبلی رفتاری حاکمیت در حوزه کار فرهنگی و نرم شده است.
جمهوری اسلامی نشان داده که در حوزه نرم بسیار قوی و خلاقانه عمل کرده و نتایج بزرگی را گرفته،به نظرم اعتکاف و کاروانهای راهیان نور بزرگترین ثمره فرهنگی جمهوری اسلامی در جامعه دانشگاهی است که حتی عملکرد ضعیفش در حوزههای دیگر مثل حجاب را هم تا حدودی ترمیم کرده است. حال اینکه چرا عدهای بر پرهیز از الگو گیری از این تجربیات موفق اصرار دارند جای تعجب است.
ششم: معتقدم حجاب اختیاری نهتنها یکراهحل در مقابل جمهوری اسلامی است بلکه تنها راهحل روبروی جمهوری اسلامی است . ما در معرض انتخاب نیستیم. کافی است چشمهایمان را بازکنیم. آن چیزی که امروز در خیابانهای تهران و تهرانها بهعنوان حجاب است به یک کاریکاتور از حجاب بیشتر شبیه است. وسعت درگیر شدن جامعه به بدحجابی آنقدر وسیع است که اگر همه اتوبوسهای شهری و بینشهری کشور را همرنگ سیاه کنیم و مثل ونها پر از بدحجابها کنیم بازهم اتوبوس کم داریم! برای عمق تغییر هم مقایسه دو تا عکس از ده سال پیش و الآن کفایت میکند. جمهوری اسلامی راهی ندارد جز اینکه خود با بخش وسیعی از مردمش که نه اقلیت هستند نه معارض جمهوری اسلامی همدلی کند و باافتخار موضوع ر ا بپذیرد و یا اینکه همچنان سرش را در برف کند و واقعیت را نخواهد ببیند و خودش را به کوچه علی چپ بزند.
هفتم: بسیاری بر لزوم رعایت قانون و قانونگرایی حرف میزنند. خیلی خوب. بر اساس قانون فرقی بین یک تار مو و صد تار مو نیست همه بیحجابی است، فرقی هم بین مانتو کوتاه و مانتو جلوباز نیست. خب بروید قانون را اجرا کنید، همه را بگیرید . اگر وقت بررسی یک پدیده اجتماعی، اغماض و واقعیت بینی را با چاقوی قانون سر میبرید در اجرا هم حق اغماض ندارید. بروید همه را بگیرید دیگر!
در ضمن قانون تنها قانون حجاب نیست، قانون اساسی از خیلی چیزهای دیگر هم گفته از تحصیل رایگان تا مسکن که حق همه ایرانیها است و از لزوم اسلامی بودن قوانین ازجمله بانکداری! چرا در اجرای اینها شرایط نامهیا را بهانه میکنید اینها هم قانون هستند، چرا بانکهای ربوی که روی ربا را سفید کردند را تعطیل نمیکنید؟ چرا حکم به حرمت سرمایهگذاری در این سیستم بانکی داده نمیشود!؟
هشتم: مدیریت جامعه یک پکیج است، اگر هر گوشهای از آن را با چوبی برانی جامعه دچار دوگانگی و درهمریختگی میشود. نمیشود مبنای بازار را سرمایهداری و سرمایه سالاری بگذاری و انتظار داشته باشی پوشش مردمت اسلامی باشد. فرهنگ غربی یک پکیج مدیریتی، فرهنگی و فنآورانه است. نمیشود ارزش در کشورت بجای کار، زمین و پول باشد بعد در جامعه سن ازدواج بیست سال باشد.نمی شود که در سینمایت که با پول بیت المال اداره می شود ترویج بی حجابی و تمسخر همه شعائر دینی باشد بعد بیرون همان سینما با پلیس بخواهی بد حجابی را مدیریت کنی. همه اینها به هم مرتبط است مثل حلقههای زنجیر.
نهم: معیار پوشش در جامعهای که حجاب در آن آزاد است کجاست؟ اگر یک عکس از بیست سال پیش خود یا خانواده را در یک محیط عمومی پیدا کنید متعجب خواهید شد که یکزمانی مصادیق بدحجاب و بسیار بدحجاب چه بود و الآن چه است! این تغییر حد عرف اجتماع است که هرروز دارد پایینتر میآید. معیار حد عرف است، حد عرف را تلاشهای فرهنگی تعیین میکنند، یکوقت مثل الآن از هیچکسی جز پلیس انتظاری نیست خب طبیعی است که حد عرف با سرعت باد رو به برهنگی میرود . تنبلهای فرهنگی در فضای آزاد باید هرروز تلاش بکنند تا این حد را بالا و بالاتر ببرند و بعد باقدرت قهری از آن حفاظت کند. و اگر تنبلی کنند حق غر زدن هم ندارند و محکوم به شکست هستند، بله دقیقاً اینیک جنگ فرهنگی است!
دهم: اینکه شرعا چقدر حجاب اجباری دارای پشتوانه فقهی و شرعی است در تخصص من نیست، اما اینکه آنرا هم فرض بلاشک فقهی بدانیم به نظرم غلط است. در همین فضای فقهی هم بزرگانی همانند آیت الله طالقانی و امام موسی صدر نظرات دیگری داشتند که آنرا از فرض مسلم خارج می کند. بهتر است در این زمینه مبانی فقهی موضوع توسط متخصصین مطرح شود که البته پیش نیازش کم شدن فضای اتهام زنی و کاهش هزینه های اظهار نظر است.
یازدهم: آینده ایران بعد از آزادی حجاب چیست؟
سیر پوشش دختران فارغالتحصیل دانشگاه قاهره است، از 1959 تا 2004 آنهم در کشوری که حاکمیتی غیردینی داشته و قاعدتاً تلاش فرهنگی حاکمیت در جهت ترویج حجاب نبوده . ایکاش همچین عکسی هم از فارغالتحصیلان دانشگاه تهران بود از سال 1360 تا 94 و باهم مقایسه میکردیم.
شهید بهشتی کتابی دارد با عنوان " نقش آزادی در تربیت کودکان" این کتاب خواندنی است. تفاوت عکسهای قاهره با عکسهای قابلتصور دانشگاه تهران تفاوت در آزادی است. به نظرم آزادی جوهره تعادل و بلوغ یک جامعه است و هر جامعه ای آزادی در آن مخدوش شود مثل یک کاریکاتور دچار غلو و سستی خواهد شد. آزادی پوشش در ایران طبیعی است که همانند سدی که شکسته میشود خرابیهای به بار میآورد ولی بهزودی به تعادل خواهد رسید؛ هر چه زودتر این سد شکسته شود خرابیاش کمتر است.
کشورهای حوزه خلیج فارس سالهاست حجاب اختیاری دارند ولی حجابشان صد پله از ایران بهتر است. آفرین بر زائری
دختر محجبه
نویسنده محترم به واقعیت های جالبی اشاره نموده اند موغق باشند