از صفحه اجتماعي تقی دژاکام
آخرین نصیحتهای دم شهادت امام مجتبی«ع»
از ميان روضه حاج آقا مجتبی تهرانی برای امام حسن«ع»:
امام حسن «علیهالسلام»موقعیت امام حسین را نداشت. این زمان، زمانی است که امام حسن سالها پيش شهید شده است و امامت به امام حسین رسیده است و امام حسین دنبال فرصت است. امام حسن چنین فرصتی را نداشت، یعنی صحابه پیغمبر به امام حسن خیانت کردند. عدهاي که وعده دادند و به وعدهشان عمل نکردند و امام حسن را در مقابل معاویه به آن روز نشاندند، ولی امام حسین اینطور نبود. من فقط میخواهم شما یک مقایسه کوتاه کنید. از شما سؤال میکنم آيا امام حسن میتوانست بیش از هزار نفر از صحابه و تابعین را جمع کند و برايشان سخنرانی کند؟ مقابل امام حسن ایستادند و آن اهانت را به او کردند، اما مگر کسی جرأت میکرد حتي در واقعه کربلا هم با امام حسین آنطور رفتار كند؟ کسانی که از صحابه و تابعین بودند، براي حضرت حریم قائل بودند. جمع کردن هزار نفر از صحابه و تابعین در آن موقع خیلی مهم بود، بعد هم حضرت برايشان سخنرانی کرد و بعد از این كه پانزده اقرار از آنها گرفت، وارد صحبت شد. امام حسن واقعاً غریب بود، امام حسین هم همه اینها را میدید، اما وظیفه نداشت. ايشان داشت برای همین روز برنامه ریزی میکرد و دو سال بعد هم قیام کرد.
ذکر مصیبت امام مجتبی«علیه السلام»
جُناده میگوید به عیادت امام حسن رفتم و دیدم حضرت با آن حال کذایی نشستند. ظاهراً در همان لحظات اواخر زندگی امام حسن بوده است، میگوید: وارد شدم و سلام کردم. دیدم دیگر دستم به امام حسن نمیرسد، لذا عرض کردم: «عِظْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» گفتم: ای پسر پیغمبر! من را موعظه کن، پندی بده! فرمود: «قَالَ نَعَمْ» باشد. یک مرتبه حضرت رو کرد به من و فرمود: «اسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ» ای جُناده! آماده سفر آخرت شو، زاد و توشه این سفر را فراهم کن. میخواست به او تذکر بدهد كه ما میمیریم و باید برویم، این سفر زاد و توشه میخواهد، باید از اینجا زاد و توشه برداریم. «وَاعْلَمْ أَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُک»ای جُناده! تو دنبال دنیا هستی، حالا مال و جاهش هرچه که باشد، اما موت و مرگ در طلب توست و از آن غافل هستي. تو دنبال دنیایی و مرگ دنبال توست. ای جُناده! اندوه روزی را که نیامده است بر روزی که هستی بار نکن. ای جُناده اگر از امور دنیا بیش از آنچه که قوت تو است، تحصیل کنی، خزانهدار دیگری هستی. ای جُناده در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عِقاب و مرتکب شبهات عِتاب. همین طور حضرت جناده را موعظه کردند. ای جُناده! از مذلت معصیت خداوند به سوی عزت اطاعت خداوند بیرون رو.
میگوید: همین طور که حضرت داشت صحبت میکرد، یک وقت دیدم نفس امام حسن قطع شد. نگاه کردم دیدم رنگ چهرهاش زرد شد و دیگر نمیتواند نفس بکشد. جناده میگوید: وقتی که من بر امام حسن وارد شده بودم دیدم طشتی جلوی آقا هست و لختههای خون است که از دهانش در تشت میریزد، گفتم: یابن رسولالله! چرا خودت را معالجه نمیکنی؟ گفت: جُناده! مرگ را به چه چیز میشود معالجه کرد؟ میگوید: در این هنگام بود یک وقت دیدم برادرش حسین«علیهالسلام» و اسود ابن ابی الاسود وارد شدند. تا چشم امام حسن به او افتاد بلند شد و برادر را در آغوش کشید، بین دو دیدگانش را میبوسید. امام حسین در کنار امام حسن نشست، اینها با هم صحبت میکردند ولی رازگونه بود. گویا حضرت داشت وصیتهایش را به امام حسین میگفت. من با آنها فاصله داشتم، یک وقت دیدم حضرت بلند شد و گفت: «إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلیهِ راجِعونَ».
ارسال نظر