به گزارش پارس به نقل از ایلنا، این خطیب شهیر کشورمان در مسجد حظیره یزد با اشاره به برخی آسیب‌های اجتماعی در کشور گفت: برای درمان این مسائل نباید منتظر ماند تا بیمار به سوی ما بیاید و از ما نسخه درمان دریافت کند، بلکه باید به دنبال بیمار بود و او را درمان کرد، چراکه او متوجه بیماری خود نیست و نمی‌داند چه باید بکند.

وی در این خصوص به بیان روایتی از حضرت عیسی(ع) پرداخت و گفت: عیسی در ایام جوانی بود و در حالی که ازدواج نکرده بود، به سوی خدا عروج کرد. یک روز عیسی از خانه یک زن بدکاره بیرون آمد. یک نفر مسیح را دید که از آنجا بیرون می‌آید و می‌دانست آنجا خانه زن بدکاره است! حضرت مسیح، او را دید، صدایش زد و گفت: دیدی از کجا بیرون آمدم؟ پاسخ داد: بله! دیدم! گفت می‌دانی چرا آنجا بودم؟ گفت: خیر! حضرت گفت: بیماران دوگونه‌اند. یکی بیماری جسم دارد و باید به پزشک مراجعه کند. نوع دیگر، بیماری است که دکتر باید بالای سرش حاضر شود، چون نمی‌تواند تکان بخورد و نمی‌فهمد.حضرت ادامه می‌دهد: این خانم بیماری بود که نمی‌تواند به دکتر برود. باید دکتر بالای سرش می‌رفت. من طبیب الهی هستم و نباید منتظر بیمار باشم. این زن، بیمار از پا افتاده بود. ندیدمش، از پشت در با او گفتگو کردم و توبه کرد و از این پس، دیگر زنا نخواهد کرد.

شیخ حسین انصاریان در این خصوص به دو نکته اشاره کرد و گفت: نکته اول، این توضیحات عیسی برای توجیه کردن آن فرد بود تا به گناه نیفتد، به نابجا قضاوت نکند و با قضاوت اشتباه خود به نقل ماجرا نپردازد. نکته دوم اینکه باید بر سر برخی بیماران جامعه حاضر شد، نه اینکه منتظر ماند تا به ما مراجعه کنند.

وی سپس به تجربه خود در این خصوص اشاره کرد و گفت: با چهار هزار زن بدکاره مصاحبه کرده‌ام و با آنان روبرو شده‌ام. البته این کار را اغلب بدون لباس روحانیت انجام داده‌ام، از ترس اینکه اگر مرا ببینند، آبروی کل روحانیت می‌رود.

شیخ حسین انصاریان اضافه کرد: چهار هزار زن بدکاره توبه کرده‌اند و مدارکشان هم در دادستانی هم موجود است. خیلی‌هایشان را خودم شوهر دادم و بسیاری هم فرزند دار شده‌اند و پای منبر‌هایم می‌آیند.

وی تاکید کرد: البته در بخشی از کار غفلت کرده‌ام چون باید مصاحبه‌ام را با این‌ها که سنشان از ۱۸ تا ۳۵ سال بود، ضبط می‌کردم و علت گرفتاریشان را در این کار جستجو می‌کردم.

انصاریان تصریح کرد: اگر این کار انجام می‌شد، بهترین کتاب آسیب‌شناسی اجتماعی تدوین می‌شد، همچنانکه برخی علما به من تذکر دادند که با این غفلت، ضربه شدیدی به آسیب‌شناسی این امر در کشور وارد شد.

انصاریان همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جابجایی نگاه خیر و شر در جهان گفت: آنچه امروز به‌ عنوان داعش بروز پیدا کرده، یکی از نتایج این جابجایی است.

وی افزود: اسلام، نگاه روشنگری نسبت به خیر و شر دارد و صحیح‌ترین و استوار‌ترین نظر، نظر اسلام است. در این زمینه نظریاتی در کتب فلاسفه ایران و اروپا وجود دارد. ولی این‌ها در قیاس با نظر اسلام کامل نیست و بعضی از آن باطل است.

شیخ حسین انصاریان در این رابطه به بیان روایتی اشاره کرد و گفت: سوال شد ابوجهل با اینکه پیامبر (ص) را می‌دید و حرفش را می‌شنوید و از زمان تولد پیامبر در کنارش بود و نیم قرن پیامبر را می‌دید، و همسایه او بود، چرا به او ایمان نیاورد و او را قبول نکرد؟! پاسخ این است، چون ابوجهل، چون پیغمبر را پیغمبر نمی‌دید! در زمان صدر اسلام و قبل از آن، یتیم از پایین‌ترین اقشار جامعه بحساب می‌آمد و هر کس پدرش فوت می‌شد، یتیم می‌شد.

وی افزود: به همین خاطر نزدیک به ۲۰ بار قرآن کریم در خصوص حقوق یتیمان سفارش می‌کرد. ابوجهل پیغمبر را پیغمبر نمی‌دانست و می‌گفت یتیم عبدا... و با دیده یتیم عبدا... او را می‌دید و او را پوچ حساب می‌کرد!

انصاریان تصریح کرد: جای خیر و شر در ذهن ابوجهل جابجا شده بود! و از این جابجایی اسلام چه ضرر‌ها که نکرده است.

وی تاکید کرد: یکی از میوه‌های تلخ آن جابجایی، داعش است. که تربیت شدگان‌‌ همان مدرسه جابجایی است. چرا در دامن اهل بیت داعش درست نشده است؟ چون در دامان آنان، سلمان و ابوذر و... بوجود می‌آیند نه داعشی.