توی این نوشته نمیخوام بگم که حاتمی کیا یه فرشته اس یا بگم که حاتمی کیا یه اسطورس و باید از همه ی رفتارها و گفتارهاش تا آخرین قطره خون دفاع کنیم. حتی نمیخوام بگم که هر سکانس و دیالوگش، یه وحی آسمانیه که فقط در روح حاتمی کیا دمیده میشه! کل سخن درباره ی اینه که آیا حاتمی کیا تغییرات 180 درجه ای داشته؟ و آیا این روزهای حاتمی کیا، خلاف دوران های گذشته اش هست؟

کلن اصلا بگم چرا دارم این مطلب رو مینویسم: کل علت اینه که درباره ی حاتمی کیا، بعضا چیزهایی گفته میشه که ناحقه؛ ناحق نه از این بابت که حرف حاتمی کیا حق مطلقه و هر کی برخلاف نظرات حاتمی کیا حرف میزنه داره چرت میگه، نه این منظورم نیست. منظورم از ناحق بودنه حرف هایی که علیه حاتمی کیا گفته میشه، اینه که یه مقداریش ناشی از توقعات بیجای گویندس، برخی هاش نشون از بی انصافیه و برخی دیگش ناشی از کم اطلاعی و عدم شناخت مشی شخصیتی حاتمی کیاس.

مثلا گفته میشه که حاتمی کیای گزارش یک جشن 88 با حاتمی کیای چمران 92، 180 درجه و اصلا 90 درجه فرق داره. خب این دوستان یحتمل منطق شون اینه که گزارش یک جشن یک فیلم علیه نظام بوده (من خودم هنوز فیلم رو ندیدم و تجربه هم میگه تو این موارد تا یه چیزی رو خودت نشنیدی و ندیدی، به های و هوی دیگران توجه نکن)، ولی برآیند فیلم چمران در راستای نظامه و این یعنی اینکه حاتمی کیا انگار یه دوری زده، یا مثلا فهمیده اشتباه کرده داره جبران میکنه، یا مثلا نظراتش نسبت به 88 عوض شده و ... خب من از خودم میپرسم آیا حاتمی کیا گفته که من از ساخت گزارش یک جشن توبه کردم؟ یا گفته که من توی اون ایام اشتباه کردم؟ ابدا ! اتفاقا اگه یادتون باشه، سال 90 که طالب زاده حاتمی کیا رو اورد تو برنامه ی راز، حاتمی کیا کاملا از فیلم دفاع کرد و گفت بالاخره این برداشت من از صحنه اس و کسی نمیتونه جلوی منو بگیره که حرف خودم رو درباره ی اوضاع اجتماعی و وضعیت جوونا بگم؛ و اتفاقا همون موقع گفت که تو فکر ساخت یه فیلم درباره ی چمران هستم و البته سر بحث پولش ممکنه به توافق نرسیم، ولی من منتظر نظر تهیه کننده نمیمونم و فیلم چمران رو میسازم.

اتفاقا هر موقع حاتمی کیا یه فیلمی میسازه، همین بحث ها شکل میگیره. مثلا سر آژانس شیشه ای که این روزها دوباره سر زبون ها افتاده، موضع گیری های شدیدی نشده؟ همین الان بعضیا نمیکنن؟ صحبت های چندسال پیش حاجی پناهیان یادتونه؟ آیا علیه از کرخه تا راین موضع گیری نشده؟ سر موج مرده چی؟ سر به رنگ ارغوان؟ حتی سر فیلم به نام پدر که اتفاقا خیلی ظاهر ضد جنگی داره. بازم میگم که من اصلا تو جایگاهی نیستم که بخوام حاتمی کیا رو تقدیس یا تکفیر کنم؛ تمام حرف من اینه که اتفاقا حاتمی کیا تغییرات بنیادین نداشته و یه آدم مذبذبی نیست که امروز اینجوری فیلم بسازه و فردا 180 درجه برعکسش رو انجام بده.

حتی سر فیلم "دعوت" مگه بعضیا نگفتن که حاتمی کیا دیگه کلا از دفاع مقدس اومده بیرون؟ حتی من یادمه که بعضیا میگفتن آدمی که رفته دعوت رو ساخته، همون بهتر که دیگه به ساحت مقدس فیلمسازی جنگ وارد نشه! حالا بگذریم که بعضی مسئولین اگه به فکر افزایش نرخ رشد جمعیت هستن، به جای زدن حرفهای شاذ توی مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی، برن همین فیلم "دعوت" رو به تعداد بالا تکثیر کنن و بین مردم مجانی پخش کنن سنگین ترن.

عرض میکردم که همیشه تو کارهای حاتمی کیا، یه تم رو دارید می بینید؛ تقابل نسل قدیم و جدید، تقابل مفاهیم انقلاب و نسل نو، تقابل شبهات، تقابل حق گویی ها، تقابل آرمان ها و واقعیت ها، تقابل دهه ی مربی و دهه ی ثبات، تقابل تقابل تقابل. برای همینه که هرکسی تو جامعه، از ظن خودش یار فیلمای حاتمی کیا میشه؛ و البته این در حالیه که ادعای حاتمی کیا این نیست که میخواد همه رو از فیلماش راضی نگه داره؛ و این خیلی مهمه، خیلی خیلی مهمه.

سر همین فیلم چ ببنید اطراف قضایا رو: قوچانی سعی میکنه حاتمی کیا رو مصادره بکنه، خیلی از حزب اللهی ها از اینکه به نظرشون چمرانی که توی ذهنشون بوده درنیومده، از فیلم ناراضی شدن؛ حاتمی کیا قبل از جشنواره از شیار 143 دفاع جانانه میکنه، اول سال 93 میاد راز و حرفهای آتشین میزنه؛ از ظهور پدیده ای به اسم اخراجی ها تقدیر میکنه، در مراسم تقدیری که اوج برگزار میکنه دوباره حرف های انقلابی میزنه، بعدش امت حزب الله حاتمی کیا رو روی سرشون قرمه قیمه؟ میکنن، بعد حاتمی کیا میاد میگه من تو 88 به میرحسین رای دادم و تو 92 هم معلومه که به روحانی رای دادم و اصلا میگه که موضع من چیزی غیر این نیست که بخوام تو 92 به غیر روحانی رای بدم! باز هم اینجا میگم که اصلا نمیخوام بگم حاتمی کیا خوبه یا بده، میخوام بگم که این آدم این مشی شخصیتی رو داره؛ چه خوب چه بد. یعنی در عین حالی که میاد به نام پدر رو میسازه، در عین حالی که میاد دعوت رو میسازه، در عین حالی که میاد گزارش یک جشن رو میسازه، در همون حال میره آژانس شیشه ای رو میسازه، در عین حال میاد چمران رو میسازه، در عین حال میره به روحانی رای میده، در عین حال میره پیش آقا، در عین حال با مجله قوچانی صحبت میکنه، در عین حال زیراب اصغر فرهادی و کیارستمی رو میزنه، در عین حال از شیار 143 دفاع جانانه میکنه و علیه جشنواره فجر حرف میزنه و میاد توی هفت - مقابل گبرلویی که گفته میشه سال ها علیه آوینی قلم زده - میشینه و حرف های انقلابی و فرا انقلابی میزنه و همه ی اینها، اتفاقا بسیار طبیعی و اتفاقا خود خود حاتمی کیاس، خود خود حاج کاظم و سلحشور، خود خود وصالی و چمران، خود خود سردار راشد و پسرش، خود اون پدر و دختر توی به نام پدر. شاید یکی از نقاط اوج آژانس شیشه ای – که به تمام معنا حاتمی کیا خودش رو به تصویر کشیده – اونجاست که حاج کاظم برمیگرده و میگه: بابا اتفاقا سلحشور (رضا کیانیان) خود منه!

واقعا توصیه میکنم برنامه رازی که حاتمی کیا سال 90 اومد رو حتما ببینید. خلاصه ی کلام حاتمی کیا اونجا این بود که: تو زمان جنگ، فرمانده های نظامی میگفتن برو اونجا ما میرفتیم، میگفتن بیا اینجا ما میومدیم، چون اونجا جبهه ی نظامی بود و اونا فرمانده های نظامی بودن؛ ولی بعد از جنگ و توی روابط اجتماعی، اون فرمانده ی نظامی و اون مسئول حکومتی دیگه حق نداره به من بگه کجا برم و کجا بیام، اتفاقا اونه که باید به حرفهای من گوش بده، اتفاقا اونه که باید ببینه من کدوم معضل اجتماعی رو دارم توی جامعه نشون میدم.

حتی این روزهای حاتمی کیا که اینقدر داره سر و صدا میکنه و هرجا که تریبون بهش میدن، بر ضد روشنفکرهای هنری قیام میکنه هم علت داره و خودش هم گفته. بارها گفته "آوینی، همونی که فکر میکرد حرف حق هست رو میزد؛ بی توجه به حرف ها و سرزنش هایی که از طرف روشنفکرهای وطنی و مذهبی های جمود بهش میشد، میومد وسط میدون و حرفش رو میزد. ولی امروز کسی نیست که از اون حرف ها بزنه و کسی نیست که فریاد انقلاب و شهدا رو به جامعه برسونه، کسی نیست که بگه آهای! هنرمندای عزیز! شما برای مردم فیلم و اثر نمیسازید، دارید برای اونور آب کار میکنید." و بنده حسم اینه که این روزهای حاتمی کیا، واکنشی هست به همون خلایی که خود حاتمی کیا بهش اشاره کرده.

جا داره اینجا یه اشاره ای به صحبت خیلی وقت پیش کیومرث پوراحمد هم بکنم و اون اینکه ایشون فرموده بودن اینی که حاتمی کیا داره به اصغر فرهادی تیکه میندازه، به خاطر اینه که تا حالا فیلمای خود حاتمی کیا جهانی نشده و تو جشنواره های خارجی جایزه نگرفته و حاتمی کیا داره به نوعی حسادت میکنه! خب واقعا این آدم و امثال این آدم، اصلا توی باغ نیستن. یعنی حرف اینقدر خنده دار و نشون از عدم فهم طرف از اوضاس که تو میمونی چی بگی! عین اینه که مثلا بگی ما برای این رفتیم جنگیدیم که فرات رو بگیریم و روی فرات ده تا سد برقابی بزنیم که فلان مگاوات برق ایجاد کنیم و چون نتونستیم این کار رو بکنیم، پس از اول نباید انقلاب میکردیم! بسیار شذ و ندر!

صد البته حاتمی کیا تغییر کرده، مثل همه ی آدم ها که تغییر کردن، همونطور که اصلا خودش گفت که اگه من میخواستم ده سال پیش چمران رو بسازم، یه چیز دیگه میساختم با یه حرف های دیگه. ولی منظورش این نیست که یه چیزی میساخته 180 درجه مخالف این چیزی که الان ساخته؛ یه جای دیگه ی زندگی حاتمی کیا رو درست میکرده، یه نتیجه ی دیگه تو همین چارچوب فکری خودش میخواسته بگیره و صد البته به نفع انقلاب و برای نظام.

مخلص کلام: 
حاتمی کیای آژانس شیشه ای، با حاتمی کیای ضدنظام ترین فیلمش به زعم بعضیا یعنی گزارش یک جشن، تفاوت زیادی نداره.

حاتمی کیا، خود حاج کاظمه؛ حاتمی کیا، خود سلحشوره؛ البته هضمش برای آدم هایی مثل من که تک بعدی می بینن و دوست دارن همه چی رو صفر و یکی ببینن و خطی تحلیل میکنن، چیز عجیبیه.