به گزارش پارس، محسن سلگی در جهان نوشت: باب آن که حق باید به حق‌دار برسد و مصداق "قولوا الحق ولو علی انفسکم"، ناچارم که شرحی مختصر از روند بورسیه نشدن خود، در فراخوان سال ۱۳۹۲ وزارت علوم را به عرض برسانم؛ روندی که اگر حکایت از سلامت مطلق هیأت جذب در دولت قبلی نداشته باشد، حداقل نشان می‌دهد که اوضاع آن‌گونه که مدعیان افشاگری می‌سرایند، هم نبوده است. 

بنده "محسن سلگی" از دست رییس جدید دانشگاه یعنی دکتر سلیمی مفتخر به دریافت لوح تقدیر دانشجوی نمونه دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع ارشد در سه مؤلفه آموزشی، پژوهشی و فرهنگی در کلیه رشته‌ها شدم. افزون بر این، رتبه اول ورودی‌ها و خروجی‌های مقطع کارشناسی ارشد و همچنین به عنوان "جوان برتر ایرانی" در موضوع "علم و فناوری" شناخته شده‌ام.

 


تألیف چندین مقاله علمی-پژوهشی و کتاب و همچنین مقام سوم مناظرات ملی برگزار شده توسط جهاد دانشگاهی کشور در سال ۱۳۹0 نیز از مواردی بود که در سامانه ثبت‌نام بورسیه وزارت علوم بارگذاری نموده بودم.

با وجود این رزومه، اما به سبب کسری چند صدمی معدل کارشناسی برای مصاحبه دعوت نشدم. علیرغم پی گیری و نگارش نامه اعتراض آن هم خطاب به اساتید خود که در آن زمان مدیر فرهنگی وزارت علوم (دکتر آدمی) و معاون فرهنگی وزیر علوم (دکتر خواجه سروی) بودند- اما در نهایت با پاسخ منفی کمیسیون بررسی مواجه شدم.
 

***


آن چه از نظر گذشت نشان از آن دارد که برخلاف قضاوت های سیاه و کژ و کور که این روزها مدعیان شایستگی و شایسته‌سالاری در باب عملکرد وزارت علوم دولت پیشین و سیاه‌نمایی پرونده‌های افراد بورس شده روا می‌دارند، موارد مانند بنده وجود داشتند که علی‌رغم مجموع سوابق، اما به سبب قانون‌گرایی تحسین برانگیز هیأت جذب، از راه یافتن به دوره دکتری بازماندند (البته پس از این ماجرا با استفاده از سهمیه استعداد درخشان  با امضای دکتر حسین سلیمی رئیس دانشگاه منصوب شده در این دولت به دوره دکتری راه یافتم.)

برخورد موبرکراتیک یا غوغاسالارانه مدعیان نرمش، خردورزی و سیاست گام به گام، باید با نرمش، قانون گرایی و استدلال پاسخ داده شود. گرچه کسانی که به عادت ماضی، قاضی سرخپوش و تندمزاج هستند و جز سوختن و کوفتن حرفه دیگری نمی‌دانند، شاید زبان استدلال و استقراء را درنیابند، اما باید ضرب المثل «جواب کلوخ انداز سنگ است» واسازی شود و با زبان مستدل، متقن و مستند با هم سخن بگوییم. آوردن شاهدانی مانند آن چه بر راقم این سطور گذشت و ذکر مواردی که کاملاً قانونی و استاندارد بورس شده و اکثریت قاطع را شامل می شوند، سنگ لق‌های ساختمان پوسیده دروغ را خواهد کشید و آن را ویرانه خواهد ساخت.

قلم عرق شرم می‌ریزد نه جوهر. چگونه از اعتدال سخن بگوییم و این چنین حیثیت و حیث علمی خیل وسیعی از کسانی که عمدتا نخبگان این مرز و بوم هستند را مخدوش سازیم؟ این اعتدال مسلول و نامسؤول است. اگرچه احتمالاً تخلفاتی در راستای جذب افراد در بورس صورت گرفته است، اما این گونه شتاب زده عمل کردن و بر بام هوا کردن، آن هم از وزارتی تا بدان اندازه مهم، انگشت «جناب حیرت» را هم می‌گزد!