عید فطر از دید یک افغان
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك كاربر شبكه هاي اجتماعي نوشت:
راستش از وقتي كه به اصطلاح فرق دست چپ و راستم را جدي جدي دانستم، عيد برايم معنا نداشته است. در دنيايي كه وحشت، كشتار، ديوانگي، فقر، ظلم و جهل بيداد مي كند، عيد جز خود فريبي چه معنا دارد؟ اگر عيد فطر باشد و يا عيد قربان، يا هم جشن نوروز، براي من شادي واقعي نمي بخشند.
امسال كه اصلا عيد را به كي تبريك بگويم؟ به خانواده اي كه بچه و عروسش در غور به خاطر بيني كوتاه و چشم بادامي هزارگي اش كشته شدند؟ به خانواده قربانيان بربريت شيطاني-طالباني در ارگون و غور و تخار افغانستان يا به قربانيان جنون دراكولايي امريكايي-اسرائيلي در غزه يا سوريه و عراق؟ سال ها است كه در افغانستان كشته مي شويم و مليون ها نفر كشته شديم و باور دارم كه سال هاي سال ديگر همچنان كشته مي شويم و مي كشيم. پارسال در همين روز ها چند هزار انسان در پيش چشم دنيا در ميدان رابعه قاهره كشته دسته جمعي كشته شدند و حتا برخي هايشان زنده زنده سوختانده شدند. چه بگويم خلاصه.
پ.ن.: این نوشته را که خواندم به ذهنم رسید چه قدر یک نعمت بزرگ را در طول عمر عادی فرض کرده ام. شاید آنهائی که بزرگتر هستند، روزگار جنگ را به یاد آورند اما سراسر عمرم را در امنیت زندگی کردهام و چیزی از جنگ در ذهنم نیست. همیشه با خیال راحت عیدها را جشن گرفته ایم و اوقات خوشی داشته ایم. حتی آنها که دوران جنگ را به یاد میآورند، بعید است ناامنی به شدت کشورهای فوق کشیده باشند. احتمالا در حد آژیر خطر و فرار به پناهگاه بوده است و اگر کسی میخواست جای فرار به روستا داشت. چه قدر باید قدردان امنیت کشور باشیم. صد البته این امنیت مدیون رشادتها و از جان گذشتگیهای سربازان خمینی کبیر است که با خون خود هزینه آن را پرداختند. رحمت خداوند در این ساعتهای انتهایی این ماه مبارک بر روانهای پاکشان و راهشان پر رهرو باد.
ارسال نظر