پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدسعيد احديان(خراسان)- يکي از اقدامات بسيار مثبت دولت يازدهم دور شدن از برخي تصميماتي است که در دولت قبل صورت مي گرفت و جز ايجاد محبوبيت براي دولت منطق محکمي نداشت از جمله اين اقدامات مثبت دولت يازدهم مي توان به کاهش نيافتن ساعت کار ادارات و سازمان هاي دولتي در ماه رمضان اشاره کرد. اين اقدام که در دولت قبل باب شد غير از اين که از نظر قانوني ابهاماتي دارد از چند نظر قابل نقد است.

اول اين که حقوق کارمندان دولت از بودجه عمومي کشور و درآمدهاي نفتي و مالياتي است که از جيب مردم پرداخت مي شود به عبارت ديگر کارمندان از اموال عموم جامعه حقوقي دريافت مي کنند تا به آنان خدماتي ارائه کنند به نظر مي رسد نمي توان در حالي که هزينه خدمات دهي را از مردم مي گيريم خدمات به آن ها ارائه نکنيم مگر در مواردي خاص که آن جا هم تصميم فقط بايد مطابق مصالح عمومي توجيه شود.

دوم اين که اين تصميم بين مردم تبعيضي روشن ايجاد مي کند. وقتي عده زيادي از مردم در بخش هاي غيردولتي اعم از کارخانه ها، شرکت هاي خصوصي، کارگاه ها و ... فعاليت مي کنند و به طور طبيعي مشمول کاهش ساعت کاري نمي شوند چگونه عده اي ديگر که تنها تفاوت شان اين است که درآمد کارفرمايشان از بيت المال است مي توانند ساعت کار کمتري داشته باشند؟ نتيجه اين قبيل اقدامات تبعيض آميز ايجاد زمينه براي ايجاد شکاف هاي اجتماعي بين مردم (به عنوان مثال بين کارمند و کارگر) و ايجاد بي عدالتي و در نتيجه احساس نارضايتي بين مردم است.

سومين دليل نادرست بودن کاهش ساعت کاري در ماه رمضان که شايد از همه مهم تر باشد تاثير بسيار منفي آن بر فرهنگ کار و تلاش است. براي کشوري که بايد با انواع مشکلاتي که دشمنان خارجي ايجاد کرده اند و نتيجه سوء تدبيرهاي پيشين است، دست و پنجه نرم کند و براي مردمي که اراده کرده اند بر همه عقب ماندگي هاي تاريخي خود فائق بيايند و با پيشرفتي چشمگير به جايگاهي در خور عظمت شان برسند فرهنگ کار جدي و خستگي ناپذير و دوري از تنبلي و سستي از نان شب هم واجب تر است حال اين که وقتي ما به بهانه هاي مختلف مردم را به کار نکردن يا حداقل سخت کار نکردن تشويق کنيم، همانند آن است که به جامعه سمي تزريق مي کنيم براي از بين بردن فرهنگ کار و تلاش جهادي. توجيهاتي از جمله اين که ماه رمضان ماه عبادت است نيز قابل دفاع نيست چرا که از ۲۴ ساعت شبانه روز حدود ۷ الي ۸ ساعت کار موظفي به کسي که در پي بهره گيري معنوي باشد هيچ لطمه اي نمي زند (البته غير از روز بعد از شب هاي قدر که نياز به شب زنده داري ويژه وجود دارد) کافي است فرد به جاي کاهش خدمات رساني به مردم از ديگر برنامه هاي متفرقه خود مانند تماشاي سريال هاي متعدد يا امثال آن براي ساعات عبادت خود، وقت ذخيره کند.

مي دانم عده اي با نوشته من مخالف هستند و ممکن است آن ها را ناراحت کرده باشم اما اجازه مي خواهم اين را از همه بخواهم که در موضوعات اجتماعي مسائل فردي را در کنار منافع اجتماعي و ملي لحاظ کنند. مي توان مدعي شد يکي از دلايل اصلي که کشورهايي مانند آلمان، ژاپن و کره جنوبي پيشرفت کرده اند حذف منافع فردي در برابر منافع ملي شان است محققان و نظريه پردازان عرصه توسعه به اين موضوع زياد پرداخته اند اما اجازه دهيد در فضاي روزنامه نگاري مثالي بزنم. يکي از قديمي هاي معتبر شهر از يک خانم دکتر آلماني که اوايل انقلاب در ايران زندگي و در بيمارستان امام رضا(ع) کار مي کرد خاطره اي برايم بازگو کرد که بس خواندني و درس آموز است. او تعريف مي کرد که در محل کارم که فروشگاه مواد غذايي بود در حالي که خانم دکتر مورد اشاره هم حضور داشت چند خانم جوان آمدند و از من «سس مايونز» که آن روزها تازه وارد بازار ايران شده بود، خواستند و بعد در جواب خانم دکتر که سس مايونز را براي چه مي خواهيد با لحني خاص که به نشانه مدرن بودن شان بود گفتند آن را براي «سالاد الويه» مي خواهند.

من ديدم خانم دکتر آلماني سرش را به علامت تعجب و ناراحتي تکان داد. بعد از رفتن آن ها که اتفاقا گويا خانم دکتر را مي شناختند و از پرستاران بخشي بودند که او در آن جا ويزيت مي کرد از خانم دکتر آلماني پرسيدم اعتراض شما به اين موضوع به چه خاطر بود؟ او در جواب من گفت: شما تازه انقلاب کرده ايد براي من جاي سوال است چگونه مي خواهيد با فرهنگ «سس مايونز» و «سالاد الويه» به پيشرفت هايي که مي خواهيد برسيد؟ خانم دکتر سپس ادامه داد من يادم مي آيد زماني که بچه بودم بعد از جنگ جهاني دوم که کشورمان ويرانه شده بود، مادرمان به ما نان خشک مي داد تا بتوانيم به دولت کمک کنيم تا بتواند زيرساخت هاي کشور از جمله جاده ها و راه ها را بازسازي کند. اين خاطره به خوبي گواه اين مسئله است که چگونه مردم يک کشور از منافع شخصي خود مي گذرند تا کشورشان دوباره به قله هاي جهاني برسد فکر نکنيم اين مسئله مختص آن زمان بوده است يکي از آشنايان که مدتي است براي تحصيل همسرش به طور موقت به آلمان رفته است توضيح مي داد اين جا هستند عده اي از مردم که به دليل قوانين جديد مي توانند با يک پيگيري ساده از بخشي از ماليات معاف شوند اما براي معافيت خود اقدام نمي کنند آنها تصريح مي کنند که مي خواهيم قدرت مالي دولت براي توسعه کشور کاهش نيابد.

اين ها نمونه هايي از فرهنگ اهميت دادن به منافع اجتماعي نسبت به مصالح شخصي در کشورهايي است که کشورشان را از ويرانه اي به پيشرفته ترين کشورهاي دنيا تبديل کرده اند.

البته براي من هم مثل برخي از شما روشن است که بخشي از اين نوع نگاه  ما و ترجيح مصالح شخصي به منافع ملي، به رفتارهاي حاکمان دور و برخي مسئولان نزديک مان برمي گردد، سابقه تاريخي سراسر تاسف بار و نفع پرستي شخصي حداقل در دوران پادشاهان دوره هاي پهلوي و قاجار به عنوان پايه اصلي فرهنگ منفعت طلبي فردي نقشي مبنايي و اساسي ايفا کرده است همچنين نوع رفتار برخي مسئولان بعد از انقلاب نيز نه تنها باعث شد از فرصت انقلاب براي اصلاح اين فرهنگ استفاده نشود بلکه متاسفانه در تقويت اين ميراث نامبارک فرهنگي موثر بوده است خلاصه آن که اين واقعيت که حاکمان و مسئولان نقش اساسي در اين فرهنگ نادرست دارند روشن است اما آيا بهتر نيست با خود صادق باشيم و به جاي اين که بار اصلاح جامعه را به دوش ديگران بيندازيم قبل از ديگران خود را نيازمند اصلاح بدانيم.

درست است که نقش حاکمان در تخريب فرهنگ جامعه اساسي تر است اما اصلاح فرهنگ به ناچار بايد از جامعه انجام گيرد چرا که مسئولان امروز بخشي از خود ما هستند که به مسئوليت مي رسند.