به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك كاربر ايراني شبكه هاي اجتماعي ساكن ايالات متحده نوشت:

در یکی‌ از مراسم عزاداری که شرکت کرده بودم فردی را دیدم که قیافه نژاد سفید داشت. از فامیلمون می پرسم که می شناسه؟ میگه دقیق نه ولی این پسره اول مسیحی بود و بعد سنی شد و یکسالی هم هست که شیعه شده. نزدیکش می رم و سلام  می کنم و می گم شنیدم شما از مسیحت به اسلام گرویده اید دوست داشتم باهاتون حرف بزنم میشه شماره تلفن یا ایمیلتون رو بدین؟آخه وسط مراسم سیدالشهدا که نمی شد مصاحبه راه انداخت! ایمیل رو میده و اینطور این مصاحبه بعد انجام می‌‌شود.

در ابتدای سوالات تعدادی سوال بود تا خودش و پس زمینه خودش رو معرفی کنه ولی اون ها رو جواب نداد. شاید هم دوست نداره که شناخته بشه. تا جایی که متوجه شدم دیوید در یک خانواده متوسط به دنیا اومده. جز طبقه ای هست که از نظر مالی مشکلی نداشته ولی ثروتمند هم نبوده. 
در ادامه توجهتون رو به اولین بخش پاسخ های او به سوالات جلب می کنم.

1.چگونه با اسلام آشنا شدید؟
در شهری که متولد شدم هیچ مسلمانی زندگی نمی کرد. هنگامی که 18 یا 19 ساله بودم از روی کنجکاوی علاقمند شدم در مورد اسلام مطالعه کنم.با اسلام بیشتر از طریق مطالعه آشنا شدم که شامل مطالعه ترجمه انگلیسی قرآن و کتاب تاریخ اسلام آکسفورد بود.همچنین ارتباط اینترنتی با مسلمانان در ابتدای کار موثر بود. بعدها یک مسجد سنی در شهری نزدیک شهر سکونت خود یافتم و به آن شهر نقل مکان کردم. اما در جامعه مسلمانان آن شهر برای یک تازه مسلمان فرصت چندانی برای ارتباط با مسلمین دیگر جهت کسب اطلاعات دینی وجود نداشت. در آن جا بیشتر افراد نظرات مختلفی در مورد اسلام بر مبنای نظر عالمی که به او علاقه داشتند اظهار می داشتند و خود افراد مبنای علمی خوبی نداشتند. بنابراین می توانم بگویم مطالعه کتاب ها و سایت های اینترنتی بهترین منبع برای آشنایی علمی با اسلام بودند.

2. چه زمانی از مسیحیت به اسلام مشرف شدید؟
تشرف من به اسلام یک روند تدریجی و نه دفعی بود. زمان هایی بودند که جمعه ها قرآن می خواندم. شنبه ها تورات می خواندم و یک شنبه ها انجیل!همانطور که گفتم 18 یا 19 ساله بودم که به اسلام علاقمند شدم و نسخه انگلیسی قرآن را سفارش دادم. شروع روند با مطالعه قرآن بود.

3.چه زمانی شیعه شدید؟
شیعه شدنم نیز یک روند تدریجی بود.به مدت چند سال از اکثریت مسلمین تبعیت می نمودم. متاسفانه اکثریت هم دروغ هایی به شیعه نسبت می دادند که ابتدا قبول کردم. اما به مرور زمان با خود گفتم این غیر منصفانه است که تنها با شنیدن حرف های یک طرف قضاوت کنم و تصمیم گرفتم منابع هر دو فرقه را مطالعه کنم. به مرور متوجه شدم حرف های گفته شده در مورد شیعه اتهامات بی اساس و شایعات است. شروع به مطالعه اصول کافی و نهج البلاغه نمودم و از تصویری که اصول کافی درباره توحید و یگانگی خداوند و نهج البلاغه در مورد عدالت از دید امیرالمونین ارائه می داد شگفت زده شدم. این کتب تصویر خردمندانه ای ارائه می نمودند.

4.مشکل شما با اسلام سنی چه بود؟
اسلام سنی مجموعه ای از اعمال و اعتقادات افیونی بود. اسلام عمر و ابوبکر و رژیم های حاکم شکل گیرنده بر مبنای آن منجر به قدرت رسیدن دیکتاتورهایی شده است که مردم متدین را با پاره ای اعتقادات افیونی تخدیر می کند و آنها را با چند حدیث جذاب مشغول اعتقادات فردی می کند ولی از ارائه مطالب بسیار مهمتر درباره اسلام و تاریخ اسلام جلوگیری می کند. در حالی که اسلام رسول اکرم و جانشینان او اسلامی انقلابی است که به دنبال عدالت است. اسلامی است که مردم را به تلاش و کوشش و جهاد برای بیداری جهت مبارزه با تبعیض با و برقرای توحید و رهایی از شیطان فرا می خواند.
مشکل اصلی اسلام سنی این است که از روی تعصب و بدون دلیل از دیکتاتورهایی دفاع می کند که انقلاب پیامبر را با محروم کردن امیرالمونین از حکومت زمین گیر نمود.از سنین کم به مسلمین سنی آموزش داده می شود بدون چون و چرا و بررسی شخصیت آن ها به این افراد احترام بگذارند. برای مثال چرا از خود سوال نمی کنند یا به آنها گفته نمی شود که عمر چه رفتارهای خشن و تبعیض آمیزی با زنان داشته است؟ یا چرا در مورد علاقه عثمان و خانواده او به ثروت و توزیع پست ها در دوره او بین خانواده عثمان صحبت نمی شود؟ چرا در مورد اعمال تروریستی افرادی چون خالد بن ولید که مردم عادی را هدف قرار داد سخن گفته نمی شود؟ تنها بخشی از شخصیت این افراد مورد بررسی قرار می گیرد که منطبق با پرهیزگاری است اما میزان تقوای این افراد و سطح آن در تمام رفتارهای آنان بررسی نمی شود. در نتیجه این بررسی های نا کامل اصول اساسی اسلام مانند انقلاب علیه شرک و عدالت فراموش می شود و دین افراد بر مبنای شخصیت ریاکار و مزورانه این افراد تنظیم می شود.
در حالی که این مشکل در اسلام شیعه وجود ندارد. زیرا اولا الگوها در اسلام شیعه توسط خود خداوند نصب شده اند. صحت این نصب با بررسی شخصیت همه جانبه آنان و وجود تقوا در تمام اعمال آنان تایید می شود. هر لحظه از زندگی آنان را انتخاب کنیم در خانه ،مسجد، مدرسه، کار، سیاست و زندگی خصوصی یا حتی زندان متجلی تقوا در اعمال آنان است.

5.واکنش خانواده شما پس از مسلمان شدن چه بود؟
متاسفانه به دلیل تبلیغات منفی رسانه اولین بار که مادرم متوجه شد مشغول خواندن قرآن هستم تصور کرد ممکن است تروریست شوم. البته از آن زمان نظرش بهتر شده و دید او تصحیح شده است اما هنوز نگران است که ممکن است در اثر تاثیرپذیری از تندروها افکار تروریستی پیدا کنم یا به عنوان هدف توسط این افراد استفاده شوم.

6.مسلمان شدن چه تاثیری بر زندگی اجتماعی شما گذاشت؟
بعد از تشرف به اسلام زندگی اجتماعی برای من خیلی سخت شد. چون دوستان و بیشتر افرادی که می شناختم مسلمان نبودند و خیلی مواقع دعوت به انجام محرمات می کردند. از سوی دیگر اکثریت مسلمان آسیایی و عرب نیز به سختی با من ارتباط می گیرند. به دلیل رنگ پوست اکثر مواقع فکر می کنند مسلمان نیستم. شخصیت خجالتی خودم هم مزید بر علت شده است. در جمع های مسلمین کسانی که مرا نمی شناسند به همه سلام می گویند و به من "Hello" می گویند. همچنین پیدا کردن کار سخت تر شد و مجبور هستم در بیشتر موارد دین خود را مخفی کنم و به صورت هم زمان دلیلی بیارم که چرا روزهای جمعه می خواهم مرخصی داشته باشم.یا چرا در زمان هایی مرخصی می خواهم که در طول سال های مختلف تغییر می کنند(فکر کنم منظورش مناسبت های مذهبی هست و این که تقویم قمری در طول زمان نسبت به تقویم میلادی گردش می کنه).یا این که توضیح بدهم چرا نباید با زنان دست بدهم و غیره. در بیشتر موارد کارفرمایان دوست ندارند افرادی با این خواسته ها رو استخدام کنند و در برخی موارد به خاطر انجام ندادن کار در زمان نماز خواندن سرزنش شده ام. اما خداوند در قرآن می فرماید:"آیا انسان فکر می کند همین که بگوید ایمان آوردیم کافی است و پس از آن رها می شود و مورد امتحان قرار نمی گیرد؟ما قبل از آنها افراد دیگر را نیز آزمایش کردیم و مطمئنا  خداوند  افراد مدعی و راستگو را از یکدیگر تشخیص می دهد"(سوره عنکبوت آیه 2 و3 )

7. به نظر شما زندگی غربی چه نقصی دارد؟ بسیاری بر این گمانند که سبک زندگی غربی عالی است زیرا کیفیت زندگی و رفاه خوب است. اگر موافق نیستید چه نشان هایی وجود دارد که زندگی غربی کامل نیست و زندگی فعلی شما بهتر است.
من ترجیح می دهم هنگامی که در مورد دین الهی صحبت می کنیم از واژه های غرب یا شرق استفاده نکنیم. برای این که این واژه ها دین الهی را وابسته به یک منطقه جغرافیایی خاص و فرهنگ های آن مناطق می کند. در حالی که الله (تبارک و تعالی) پروردگار غرب و شرق و آنچه میان آن دوست است و دین او نیز جهانی است. مساله و مشکل اساسی سبک زندگی غربی یا شرقی نیست بلکه مساله مقایسه سبک زندگی دنیا محور و سبک زندگی آخرت محور است. مساله آن است که در سبک زندگی دنیا محور مردم برای عشق دلار و کسب لذت زندگی می کنند و به این شیوه معتاد شده اند. بیشتز آنها حقیقت "زندگی پس از مرگ" را فراموش کرده اند و این نکته که مال و اموالی که عمر خود را برای بدست آوردن آنها سپری می کنند و خود را برای آن خسته می کنند در قبور به درد آنها نخواهد خورد. مشکل اساسی این نکته است.(واقعا راست می گه خیلی از ماها معمولا می خوایم وجهه دنیایی زندگی غربی رو ناقص نشون بدیم این نکته هم هست ولی نکته اساسی همین هست که دیوید اشاره کرده و اغلب همگی فراموش می کنیم)

8. گسترش اسلام در کانادا را چگونه می بینید؟ آیا افراد دیگری می شناسید که به اسلام تغییر مذهب داده باشند؟
من شخصا افراد محدودی را می شناسم. از طریق فیس بوک هم با افرادی آشنا هستم. گسترش اسلام در کانادا با مشکلاتی روبرو است:
الف. بیشتر مردم دنیا را بیش از آخرت دوست دارند. هیچ کس اسلام را (بخصوص مذهب اهل بیت) را قبول نخواهد کرد مگر آن که حب دنیا در او کمتر از حب آخرت باشد.
ب. بیشتر مسلمانانی که مهاجرت می کنند نسبت به دین خود آگاهی کامل ندارند و حساسیتی نسبت به تبلیغ ندارند. در واقع مشاهده می شود بسیاری از آنها رفتار خود را تغییر می دهند برای آن که آنها نیز دنیا را بیشتر دوست دارند و برای داشتن دنیای بهتر به کانادا مهاجرت کرده اند.
ج. مراکز مذهبی مسلمانان معمولا مراسم و تبلیغات خود را به زبانهای محلی برگزار می کنند که کانادایی ها متوجه نمی شوند.

9. افرادی که اسلام را بر می گزینند معمولا شیعه می شوند یا سنی؟
بیشتر افرادی که از طریق فیسبوک با آنها آشنا هستم شیعه را برگزیده اند یا مشابه خودم ابتدا سنی بوده اند تا زمانی که از مذهب اهل بیت آگاه شده اند. البته مطمئن نیستم که آیا این مشاهده من در مورد همه جمعیتی که اسلام را برگزیده اند صحیح باشد. چرا که چند فردی که سنی هستند نیز می شناسم. به نظر می رسد تاثیر این که اغلب مسلمین مهاجر سنی هستند و این که عربستان سعودی از نظر مالی جمعیت های سنی را حمایت می کند نیز باید در نظر گرفته شود.

10. آیا تفاوت خاصی بین مذهب شیعه و اهل سنت حس می کنید؟ تفاوت ها چیستند؟
فکر می کنم نظرات و افکار خود را در این مورد شرح دادم. اما دوست دارم اضافه کنم احساس محبت و صمیمیت و اتحاد در بین شیعیان از آنچه در بین اهل سنت مشاهده کردم بیشتر است.

11. وقتی با مسیحیان روبرو می شویم چگونه می توانیم آنها را به اسلام دعوت کنیم؟ چگونه می توان به آنها انگیزه مطالع داد؟
متاسفانه بسیاری از مسلمین وقتی با مسیحیان بحث می کنند دچار اشتباه می شوند و به اعتقادات مسیحیت حمله می کنند و گاهی تحقیر نیز می کنند این رفتار فقط ذهن این افراد را نسبت به اسلام بسته می کند و نسبت به مسلمین بدبین می شوند. در حالی که خداوند می فرماید:"نزدیک ترین افراد به مومنین افرادی هستند که می گویند ما مسیحی هستیم. در بین آنها راهبانی وجود دارد که مغرور نیستند"(قرآن کریم 5:82) همچنین می فرماید:"ای اهل کتاب بیایید حول محوری که بین ما و شما مشترک است زندگی کنیم. این که غیر از خداوند چیز دیگری را نپرستیم و به او شرک نورزیم و برخی از ما بر دیگران سروری نکند و فقط خدا سرور همه ما باشد "(3:64) با توجه به این آیه شریفه وقتی می خواهیم با اهل کتاب ارتباط بر قرار کنیم به جای آن که دنبال نقاط ضعف و اثبات بطلان آنها باشیم باید بر نقاط مشترک تاکید کنیم و بحث کنیم تا همانند پادشاه حبشه متوجه حقیقت شوند. چرا که پادشاه حبشه بعد از شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب گفت: تعلیمات پیامبر اسلام و حضرت مسیح همانند دو شعاع نور نشات گرفته از یک منبع نور هستند. بنابراین لزومی ندارم اعتقادات آن ها را مسخره کنیم. بلکه باید سعی کنیم آنها قبول کنند اسلام نسخه کامل شده مسیحیت است که توسط همان خدای فرستنده مسیح فرستاده شده است. البته شخصا معتقدم بهترین کار برای تبلیغ اسلام در عمل این است که شخصیت امیرالمونین را به مردم بشناسانیم و سبک زندگی ایشان را تبلیغ کنیم.

12. آیا بعد از اسلام اتفاقی افتاده که قلب شما را مطمئن کند که راه درست را انتخاب کرده اید؟مثلا یک رویا.
یک بار در خواب دیدم کره زمین آشفته است و همه چیز بهم ریخته است و در حال از بین رفتن است. در همین زمان حضور صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فی فرجه الشریف) را احساس کردم. وقتی از خواب بلند شدم احساس کردم این خواب به این معناست که نظم و پایداری دنیا به خاطر وجود مبارک حضرت است.

پ.ن.1:اگر یادتون موند برای همه تازه مسلمان ها بخصوص دیوید دعا کنید. بنده رو نیز فراموش نکنید.
پ.ن.2:هنگام ترجمه سعی کردم امانت داری کنم بنابراین نظرات گفته شده در مورد صحابی مورد احترام اهل سنت و برخی اعتقادات اهل سنت نظر مصاحبه شونده است و برای حفظ امانت تغییر داده نشده است. حتی کمی هم تلطیف شده اند تا حساسیت برانگیز نباشد.بنابراین مصاحبه کننده قصد بی احترامی نداشته و قضاوت را به خوانندگان وا می گذارد.
پ.ن.3: در محیط غرب انسان دچار تنهایی‌ می‌‌شود ولی‌ هستند انسان‌هایی‌ قوت قلب هستند و نظیرشان را خیلی‌ کم دیده ام. دیوید یکی‌ از این انسان‌ها بود که قوّت قلب بود و امیدوارم روزی دوباره او را ببینم.