وقتی زنانگی را تحقیر می کردیم
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك كاربر شبكه هاي اجتماعي نوشت:
حالا که بحث خسته کنندهی حجاب دوباره رو افتاده بگذارید یک چیزی بگویم.
- من اصلا کار ندارم که دوران دبیرستان دخترهای «آن موقع» با عشق تزریقی پیش به سوی خانوم مهندس و خانوم دکتر و مدال المپیاد و روکم کنی پسرها توی مسابقات علمی استان گذشت بعد هم یک موقعی دوستان به خودشان آمدند و دیدند ای دل غافل! عجب رکبی خوردهاند و به همان سبک و سیاق شب خوابیدن و صبح پاشدن و فشار دادن یک دکمه(!) خواستند جامعه کن فیکون شود و دخترها زن ِ خانه باشند و چهار تا بچه بیاورند و تحصیلات عالیه اصلا عار و ننگ باشد و کار بیرون از منزل که وامصیبتا!... من به اینها هیچ کار ندارم.
- فقط میخواهم بگویم بزرگترین خیانتی که در حق زنهای این مملکت شد [ وهنوز هم میشود] خوار و خفیف کردن هنرهای ذاتیش بود. مثالش همین قلاببافی و سرمهدوزی و چهل تکه کاری [که اسمشان هم خنده دار شده از شدت تحقیر] و صد درجه مهمتر از همهاش خیاطی. که هی تو سرشان زدند و هر دختری که توانایی تحصیلی دبیرستان نداشت فرستادندش هنرستان که از همین کارهای چیپ یاد بگیرد و برود پی کارش.
حالا نغز آنجاست که ما باید برویم کلی توی سایتهای غربی بگردیم دنبال یک طرح آدموار و ببینیم که همان معیارهای اسلامی و همان هنر ایرانی و همان سلیقهی شرقی که اینجا حال به همزن شده بود، آن طرف شده صنعت مخصوص به بانوان. آن هم نه آدمهای کم هوش رانده شده از اینجا و آنجا. که یک سری متخصص ِ تحصیل کرده و آموزش دیده که برای تبدیل نقاشی به پترن قلاب بافی نرمافزار مینویسند حتی!
حالا هی بروید گزارش تهیه کنید از فضاحت مانتوفروشیهای تهران و زنهای بدبختی که عزا میگیرند برای لباس خریدن.
ببینید حجاب این مملکت درست میشود یا نه.
ارسال نظر