سرمقاله کیهان/سعد الله زارعی
ژنو ۲، میدان و تصویر آن
مذاکرات اگر با هوشمندی و اجماعنگری تیم ایرانی دنبال شود و با ساز و کار مناسب همراه باشد، میتواند فرصتهای بزرگی را برای کشور ما به وجود آورد.
به گزارش پارس به نقل از کیهان، مذاکرات ایران و ۶ کشور گروه ۱+۵ در هفته گذشته و بخصوص سه روز اخیر مباحث فراوانی را در پی داشته است. سفر غیرمنتظره وزرای خارجی گروه ۶ به ژنو بر دامنه این بحث ها افزود و در جای خود از « اهمیت ویژه» مذاکرات موسوم به ژنو ۲ خبر می داد پیش از این آمریکایی ها تکاپوی وسیعی داشتند تا نشان دهند که سر نخ تحولات را در دست دارند و آنچه پیش می رود مطابق نقشه آنان است. مصاحبه تلویزیونی باراک اوباما و تاکید بر اینکه ما قدم کوچکی در مقابل قدم های بزرگ ایران برخواهیم داشت و تاکید دوباره بر همه گزینه ها، سفر چندباره جان کری به تل آویو و سفر وی به ریاض و اظهارات مسلسل وار وندی شرمن، جان کری، رایان کراکر، جو بایدن و مقامات کنگره آمریکا همه از این موضوع حکایت می کردند اما آیا واقعا آمریکایی ها بر اوضاع مذاکراتی بین ایران و گروه شش اشراف دارند؟
وزیر خارجه فرانسه بعد از ورود به ژنو موضع سرسختانه ای علیه برنامه هسته ای ایران گرفت اما مواضع سیاسی و رسانه ای انگلیس تا حد زیادی متفاوت بود سه روز پیش از آغاز این دور از مذاکرات، جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس و عضو ارشد مجلس عوام در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی، مواضع غرب در ارتباط با برنامه هسته ای ایران را نادرست دانست و سیاست های غرب از جمله انگلیس در فاصله نهضت تنباکو (۱۲۶۶ ش) تا پرونده های هسته ای ایران را استعماری دانست. اظهارات جک استراو از چند منظر حائز اهمیت است و سؤالاتی را به همراه دارد. این اظهارات در آستانه برگزاری نشست هسته ای ژنو مطرح شده و طبعا نمی تواند بی ارتباط با این موضوع باشد نه استراو آنقدر از سیاست دور است که نداند تاثیر زمانی سخنان او چیست و نه بی بی سی آنقدر غیرسیاسی است که نداند چه حرفی را در چه زمانی بزند.
از سوی دیگر این سؤال مطرح است که چرا انگلیس؟ همزمان با سخنان استراو اظهارات مشابهی هم از سوی هیگ وزیر خارجه انگلیس بیان شده که ظاهراً با مواضع آمریکایی ها و فرانسوی ها ناهمخوان است. هیگ در مصاحبه ای تلویزیونی گفت باید رابطه ای میان همراهی ایران و لغو تحریم ها وجود داشته باشد وگرنه مذاکرات با بن بست مواجه می گردد. اظهارات استراو و هیگ این تلقی را پیش می آورد که در گروه شش یک شکاف عمده به ضرر آمریکا به وجود آمده است و چهار کشور روسیه، چین، آلمان و انگلیس مایلند به بحث های موجود خاتمه دهند و فضای جدیدی را تجربه نمایند با این وصف دولت انگلیس در اینجا با برداشتن پرچم سعی کرد تا جایگاه انگلیس را در مذاکرات مستحکم نموده و وزنه کشور خود را سنگین تر و موثرتر گرداند.
ورود وزرای خارجه کشورهای گروه شش به ژنو و فواصل کم نشست ها نشان می دهد که اتفاقات نسبتاً مهمی در ژنو در حال روی دادن است. آمریکایی ها و اروپایی ها خود را کاملاً راضی نشان می دهند در همان حال آمریکایی ها برخلاف اروپایی ها نگرانی هایی هم دارند. سخنان رسانه ای پی در پی اوباما و مواجهه هر روزه مقامات وزارت خارجه آمریکا با رسانه ها و سفرهای هر روزه مقامات مؤثر دولت اوباما به منطقه از نگرانی آمریکایی ها حکایت می کند. بعضی از تحلیلگران سیاسی، این نگرانی را ناشی از فشار لابی صهیونیستی و یا فشار رهبران کنگره دانسته اند. ولی اگر مطبوعات و سایت های مرتبط با صهیونیست ها و یا کنگریست ها را مرور کنیم می بینیم که آنان نیز نظرات مشابهی دارند. با این وصف می توان گفت این آمریکاست که شرایط را به نفع خود ارزیابی نمی کند و تلاش می کند نتیجه مذاکرات را به سود خود تمام کند. اما چرا؟
با توجه به آنچه طی چند ماه اخیر در صحنه بین المللی و منطقه ای روی داده است می توان نتیجه گرفت که آمریکایی ها به نسبت گذشته بیشتر احساس ضعف می نمایند. شکست تلاش های سه ماه پیش اوباما برای همراه کردن اروپا در حمله به سوریه و تلاش منفردانه آمریکا برای بقاء بخشی از نیروهای نظامی ایساف در افغانستان پس از اجرای توافق ۲۰۱۰ لیسبون و احضار پی درپی سفرای آمریکا در کشورهای اروپایی که تاکنون سابقه نداشته است، تلاش کشورهای اروپایی برای وارد کردن شورای امنیت به صدور یک قطعنامه علیه شنود مکالمات توسط آمریکا به خوبی نشان می دهند که آمریکا تا حد زیادی احساس تنهایی می نماید. آمریکا وقتی نتواند یک اتفاق جهانی را علیه سوریه شکل بدهد به طریق اولی قادر به شکل دادن به یک ائتلاف و اتفاق ضد ایرانی نخواهد بود از این رو می توان با قاطعیت زیادی گفت که عمده نگرانی آمریکایی ها این است که ۴ کشور عضو ۵+۱ با ایران به توافقی برسند که ادامه فشار آمریکا علیه ایران را با دشواری مواجه نماید.
اگر این اتفاق بیفتد آمریکا قادر به هدایت پرونده های دیگر هم نیست چرا که چنین اتفاقی به معنای پایان توانایی آمریکا در اجماع و اقناع سازی است. با این وصف کاملاً پیداست که آمریکا در مواجهه با ایران نمی تواند سخت گیری های گذشته را اعمال و پیگیری کند. چرا که اگر آمریکایی ها سرقرارهای گذشته بمانند و بر تداوم و تکرار تحریم ها تأکید کنند و در همان حال اروپا راه دیگری انتخاب کند، نمی توانند دستاوردی داشته باشند. آنچه اوباما و دولت آمریکا از آن وحشت دارند، تبدیل ژنو به میدانی برای سنجش میزان قدرت ایران و میزان قدرت آمریکا است.
مذاکرات ژنو و حلقه های بعدی مذاکره می تواند برای ایران خطراتی را به همراه داشته باشد. بزرگترین خطر این است که تیم مذاکره کننده ایران این وضعیت رو به ضعف آمریکایی ها را حس نکنند و بر مبنای اظهارات تند مقامات و رسانه های آمریکایی، گمان کنند خطر آمریکا جدی است و اگر با این کشور همراهی نشود، اتفاقات وحشتناکی روی می دهد. در واقع یک جمعبندی غلط می تواند فرصت های ایران را به آسیب های ایران تبدیل نماید.
خطر دوم این است که تیم ایران برای دستیابی به توافق عجله داشته باشد. قدر مسلم مذاکره نباید بی جهت طولانی شود ولی در عین حال تعجیل طرف ایرانی می تواند دشمن و رقبا را به این نتیجه برساند که ایران بشدت به توافق احتیاج دارد و لذا حاضر است حداکثر امتیاز را به طرف مقابل خود بدهد در این صورت موضع کشورهای غربی متعصب تر و خشن تر می شود و نرمی طرف ایرانی با تعصب طرف مقابل به جایی نمی رسد. واقعیت این است که ایران نباید هیچ عجله ای داشته باشد ایران باید روی یک مدالیتی تاکید کند و آن را مبنای مذاکره و حل مسائل بداند ولی اصرار بر اینکه حتماً در این جلسه یا جلسه آینده کار به انتها برسد، تیم ایران را در موضع ضعف قرار می دهد.
مذاکرات اگر با هوشمندی و اجماع نگری تیم ایرانی دنبال شود و با ساز و کار مناسب همراه باشد، می تواند فرصت های بزرگی را برای کشور ما به وجود آورد. کسی تردید ندارد که آمریکا، اسرائیل و عربستان به شدت از فضای فعلی نگران هستند این سه معتقدند اگر ایران به طور هوشمندانه ای با حفظ خطوط قرمز هسته ای خود به توافق با گروه ۱+۵ برسد و کاری از آنان ساخته نباشد باید تغییر اساسی در محیط بازی بین المللی و منطقه ای را بپذیرند چنین توافقی از یک سو می تواند به معنای پذیرش رسمی ایران به عنوان یک « قدرت سلمی منطقه ای» باشد و از سوی دیگر این توافق می تواند جامعه بین المللی منهای آمریکا را به تصویر بکشد. این موضوع تا حد زیادی به هوشمندی و زبردستی تیم ایران بستگی دارد. اگر ایران با حفظ حقوق خود به توافق دست یابد که این کار در این فضا میسر می باشد در واقع حربه دشمنان اصلی خود، آمریکا، رژیم صهیونیستی و وهابی های عربستان را از کار انداخته است و از این پس می تواند به فتوحات بزرگی در سطح منطقه ای و بین المللی دست پیدا کند.
این پیروزی انرژی جدیدی به مسلمانان در منطقه داده و رخدادهای عظیمی را در جغرافیای شبه جزیره و آسیای غربی و… پدید می آورد و به عبارت دیگر پیروزی ایران در هماوردی هسته ای می تواند پیامدهای بزرگ با ابعاد مختلف را در پی داشته باشد.
امروز در سطوح بین المللی این موضوع مطرح است که برخلاف دهه های گذشته، حوادث کوچک به رخدادهای بزرگ منجر می شوند. حوادثی که طی سه سال اخیر در شمال آفریقا و شبه جزیره روی داد- اگر چه زمینه ها و بسترهای عمیقی داشتند اما در عین حال- از یک حادثه کوچک یعنی کشته شدن یک جوان تونسی- محمد بوعزیزی- نشات گرفت با این وصف اصلاً نباید تعجب کرد اگر موفقیت هسته ای ایران سرآغاز یک سلسله موفقیت های بزرگ برای جبهه مقاومت و بخصوص ایران باشد.
وقتی ما شرایط غرب را مرور می کنیم درمی یابیم که این بلوک به میزان بسیار زیادی قدرت اثرگذاری خود را از دست داده است، توسل آنان به تهدید جنگی و حتی تهدید اتمی در مواجهه با یک کشور که آن را در زمره کشورهای جهان سوم معرفی می کردند به خوبی نشان می دهد که غربی ها نمی توانند از طریق ساز و کارهای عادی و طبیعی کار خود را پیش ببرند. جالب این است که « رابرت آینهورن» محقق موسسه بروکینگز در تاریخ پنجم آبان ماه جاری طی گزارشی با صراحت نوشت: « تهدید نظامی علیه ایران سبب لغو تحریم ها علیه آن شده و سرعت حرکت هسته ای ایران را افزایش می دهد. » وی نوشت اگر با مذاکره نتوان ایران را به کنار گذاشتن تولید پلوتونیوم در اراک و یا دست کشیدن از نصب بیشتر سانتریفیوژهای نسل دوم متقاعد کرد مسلما با تهدید نظامی نمی شود.
کمتر از دو ماه پیش (۲۴ شهریور) اندیشکده آمریکایی بلفر ضمن سرزنش اوباما به خاطر تلاش برای حمله به سوریه نوشت: « آمریکا نباید در صورتی که سوریه و روسیه طبق خواسته واشنگتن عمل نکردند، خود به تنهایی درصدد اجرای پروتکل منع استفاده از سلاح شیمیایی برآید. » « فارین پالیسی» هم در همین روز طی گزارشی نوشت: « اگر آمریکا واقع بینانه افول قدرت خود را نپذیرد دچار انزوا می شود» . کاملا واضح است که غرب تا حد زیادی قدرت اعمال خواسته های خود را از دست داده است در این بین ایران به عنوان کشوری که ضمن برخورداری از مشروعیت بالای داخلی، در سطح بین المللی هم بر یک جبهه بزرگ از دولت ها و ملت ها اتکا دارد، باید به این نکته توجه داشته باشد که آمریکا اگرچه کماکان باج خواهی می کند ولی در موقعیتی نیست که این خواسته خود را بر کرسی بنشاند. تیم ایران می تواند با طمأنینه زیاد و با اشاره به ضعف های حریف سیاست منطقی خود را تعقیب کند و فشارهای دشمن که هر روز از شدت و تاثیر آن کاسته می شود را مدیریت نماید.
ارسال نظر