به گزارش پارس به نقل از فارس، « در عرصه بین المللی، کشورها با « هویت» خود وارد تعامل می شوند و هویت عبارت است از انتظارات بازیگران بین المللی از نقش خود. » آنان که با نظریه های روابط بین الملل آشنایی دارند می دانند که این جملات از بن پایه های تفکر موسوم به « سازه انگاری» (Constructivism) است که بیش از هرکسی با نام « الکساندر ونت» گره خورده است.

به باور ونت و بسیاری دیگر از اندیشه ورزان سازه انگار، منافع ملی بازیگران عرصه بین المللی برآمده از هویت آنهاست. کسانی که طی دو ماه اخیر، سخنان راس هرم مذاکره کننده ایران در خصوص مناقشه هسته ای را شنیده اند حتما توجه کرده اند که تاکید بر مقولاتی چون « هویت» و « گفتمان» ، در سخنان محمدجواد ظریف چیز عجیبی نیست. این هر دو مفهوم، مفاهیم سازه انگارانه محسوب می شوند.

بنابر همان رویکردی که ظریف بیش از دیگر رویکردها بر آن اصرار می ورزد و با آن رویکردهای رئالیستی را عموما مورد هجمه قرار می دهد – نظیر مفهوم بازی با حاصل جمع صفر – بدیهی است که تعامل ایران با غرب بر اساس هویت تاریخی این کشور خواهد بود و منافع ملی ایران در مذاکرات نیز برآمده از همین هویت است.

آنچه هویت ملی را برمی سازد، ریشه های تاریخی و تجربیات یک ملت، تعاملات آن در حوزه بین المللی و انتظاراتی است که خود ملت از نقش خود در عرصه بین المللی دارد و آنچه پیگیری این اهداف ملی را میسر می سازد، « اجماع ملی» است.

« رئالیست های نوکلاسیک» هم، به صراحت عنوان می کنند که توان کشورها در عرصه خارجی بسته به میزان توان آنها در بسیج منابع داخلی است. « ریچارد هاس» ، رئیس شورای روابط خارجی ایالات متحده کتابی دارد که عنوان آن چنین است: « سیاست خارجی از خانه شروع می شود» . وی در این کتاب اذعان می کند که توانایی های داخلی است که به سیاست خارجی شکل می دهد.

بنابر آنچه گفته شد، منافع برآمده از هویت اگر می خواهند در بازی بین المللی به نتیجه برسند، طبعا نیاز اجماع ملی بر سر آنها نیازی جدی است. این امر از بدیهیات است که سیاست خارجی بدون اجماع ملی به جایی نمی رسد، حتی اگر رئالیست های نوکلاسیک هم به آن اشاره نکرده باشند.

سوال اینجاست که در شرایط فعلی چه چیزی می تواند محور اجماع ملی باشد؟ درست است که رفع تحریم ها برای مردم ایران مهم است اما در خصوص آنها و شیوه تعامل با آنها اختلاف نظرهای جدی در بین محافل سیاسی داخلی وجود دارد. اگر کسی تردید دارد می تواند سایت های مختلف داخلی را که انعکاس دهنده تفکرات جریانات مختلف هستند، نگاهی بیندازد تا در خصوص بدیهیات دچار شبهه نشود.

* منشور رهبری، تنها محور اجماع ملی

آنچه از آن تحت عنوان منشور رهبری یاد می کنیم، مجموعه مواضع، عملکرد و بیانات رهبری انقلاب اسلامی است که نه فقط طی ماه های اخیر بلکه طی سال های متمادی، مواضع اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران را تبیین کرده اند. البته بدیهی است که در خصوص مساله هسته ای، آنچه ایشان صراحتا در خصوص این مساله بیان فرموده اند، از اولویت خاصی در تبیین مواضع کشور برخوردار است.

منشور رهبری از آنجا می تواند محور وحدت ملی در مسیر نیل به اهداف کشور در مذاکرات هسته ای باشد که:

اولا، تمام جناح ها و گروه های سیاسی وفادار به جمهوری اسلامی ایران، بر اساس اصول انقلاب اسلامی به اصل محوریت رهبری در تعیین مواضع کشور اعتقاد دارند؛

ثانیا، بر اساس قانون اساسی تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی بر عهده رهبری است و نظارت بر حسن اجرای آنها نیز طبعا با ایشان است. مسائل مهم سیاست خارجی کشور در این حوزه می گنجند؛

ثالثا، هر محور دیگری برای اتفاق و اجماع، با اختلاف نظرهای شدید حتی در درون نیروهای وفادار به گفتمان انقلاب اسلامی خواهد شد؛

رابعا، جایگاه رهبری انقلاب اسلامی برآمده از تشیع است که مهم ترین اصل هویت ساز ایران پس از دوران صفویه محسوب می شود. بنابراین، بین ولایت شیعی و هویت ایرانی پیوندی ناگسستنی است.

در این منشور کلان موارد واضحی وجود دارد که برخی از آنها را می توان بدین شرح مورد اشاره قرار داد:

۱- جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایطی از حقوق هسته ای خود که نهادهای بین المللی آنها را به رسمیت می شناسند، کوتاه نمی آید؛

۲- تولید و نگهداری سلاح هسته ای حرام شرعی است و جمهوری اسلامی اگر به سوی آن گام برنمی دارد، بر اساس مواضع اصولی خود عمل می کند نه بر اساس خواسته های طرف غربی؛

۳- استکبارستیزی جزء لاینفک سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و برخی از آنان که در قالب ۱+۵ با ایران مذاکره می کنند، به جهت خوی استکباری شان دشمن محسوب می شوند؛

۴- راهبرد نیل به اهداف هسته ای بر اساس یکی از آخرین بیانات مقام معظم رهبری، « نرمش قهرمانانه» است که اگرچه نرمش دیپلماتیک را می پذیرد اما ذلت ملت ایران در برابر دشمنانش را برنمی تابد.

این موارد واضح در کنار مر سخنان و مواضع معظم له، تنها منشوری است که در چارچوب آن می توان وحدت ملی را پشت سر تیم مذاکره کننده هسته ای قرار داد. اگر چنین نباشد و خروج از این منشور اتفاق افتد، بدیهی است که توان بسیج تمام نیروها برای نیل به اهداف هسته ای از میان رفته و در نتیجه هرگونه توافق با طرف های بین المللی نیز با مشکل مواجه خواهد شد.

بدیهی است که تیم سیاست خارجی به این ضرورت آگاهی دارد و نسبت به آن تعهد لازم را نیز نشان خواهد داد.

بر تمام نیروها و جناح های معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی نیز طبعا واجب است که همراهی با مواضع رهبری را در دستور کار قرار دهند، نه از این مواضع پیش بیفتند و نه از آن عقب بمانند؛ نه نسبت به آن کندروی پیشه کنند و نه تندروی را در دستور کار خود قرار دهند.