به گزارش پارس به نقل از مهر، با تشکیل دولت یازدهم و روی کار آمدن حسن روحانی، این روزها اخبار متعددی از گوشه و کنار کشور درخصوص انتصاب ها و عزل و نصب های جدید به گوش می رسد. روندی که همواره با تشکیل هر دولت و سازوکار جدید، امری اجتناب ناپذیر و حتمی است.

در این بین اما یکی از مراکزی که نه تنها انتصاب جدید در آن اما و اگرهایی را در محافل سیاسی به دنبال داشته بلکه فعالیت آن به عنوان یک مرکز پژوهشی بعد از سالها خاموشی و وضعیت نیمه تعطیل خود به محل بحث در میان صاحب نظران تبدیل شده « مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری» است که این روزها در انتظار انتصاب ریاست جدید به سر می برد.

چندی پیش گمانه زنی هایی مبنی بر اینکه قرار است حسام الدین آشنا از سوی حسن روحانی یه عنوان مسئول این مرکز منصوب شود به گوش رسید که البته این خبر تایید و تکذیب های را به همراه داشت.

از سوی دیگر اخباری درباره انتصاب ریاست جدید مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به گوش می رسد، محمدرضا عارف و محمد شریعتمداری از گزینه های هستند که این روزها در محافل رسانه ای و سیاسی کم و بیش از آنها برای تصدی در این مرکز نام برده می شود.

حال باید دید مرکزی که ماهیتی جز تحقیقات و پژوهش در زمینه مسائل مختلف ملی و امنیتی ندارد در دولت اعتدال و امید به دست چه کسی سپرده خواهد شد.

تشکیل مرکز تحقیقات استراتژیک در دولت هاشمی رفسنجانی/ توصیه های مرکز تحقیقات تاثیری بر ایده های هاشمی نداشت

ایده تشکیل مرکز تحقیقات استراتژیک، زمانی شکل گرفت که اکبر هاشمی رفسنجانی سکاندار دولت جمهوری اسلامی ایران بود، اما این مرکز به دلیل در برداشتن اعضایی که در حقیقت در زمره منتقدان دولت وقت بودند، چندان مورد توجه رئیس جمهور نبود.

پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت سعی کرد تا صرفنظر از پست های کلیدی اقتصادی، سایر پست ها را به طور متناسب در بین دو جریان راست و چپ توزیع کند.

همزمان با قدرت گرفتن جناح راست در مجلس سوم و فشار روی دولت هاشمی و به تبع آن کنار زدن عناصر اصلی طیف چپ از پست های کلیدی دولت، سرانجام در بین سالهای ۶۶ تا ۶۷ مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری تاسیس شد و با حکم هاشمی رفسنجانی موسوی خوئینی ها به عنوان اولین رییس این مرکز انتخاب و با انتخاب وی چهره هایی مانند عباس عبدی، سعید حجاریان، محسن کدیور و… در معاونت های مختلف این مرکز فعال شدند؛ این روند اما در پشت صحنه، نفوذ تئوریسینی کم حاشیه یعنی دکتر حسین بشیریه را به همراه داشت که در سال ۱۳۶۱ با دکتراى « تئورى سیاسى» از دانشگاه لیورپول انگلستان به تهران آمد و در مرکز ترجمه تئوری های « دموکراتیزاسیون» برای گذار از سنت به مدرنیته به تحقیق نشست.

 

به رقم آنکه میان اعضای مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و رئیس جمهور وقت رابطه مستقیم وجود داشت، اما این رابطه نزدیک به معنای تاثیرگزاری مستقیم آن بر روی ایده های هاشمی رفسنجانی نبود.

براساس اساسنامه مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری تدوین نظریه های کارشناسی نسبت به حوادث جاری کشور به منظور تأثیرگذاری بر   راهبرد ملی و سیاست های امنیتی کشور و ارائه آن به رییس جمهور و دستگاه ها و مراجع   در زمره وظایف این مرکز قرار داشت از این رو گزارش های پژوهشی مرکز بررسی های استراتژیک مستقیماً روی میز هاشمی رفسنجانی   قرار می گرفت که حاوی توصیه های راهبردی برای حاکمیت فرهنگِ سیاسی مدرن بر کشور بود.

 

تیم مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری به هاشمی پیشنهاد داد تا توسعة لیبرال متوازن در اقتصاد و سیاست را به طور همزمان پیش ببرد. به رقم آنکه هاشمی رفسنجانی نیز به تدریج در فکر پیاده سازی یک « فرهنگِ مدرن» بود اما در شیوه و عمل، ادبیاتی بسیارمتفاوت با راهبردهای پیشنهادی تیم موسوی خوینی ها و حجاریان داشت. در حقیقت استراتژیست های مرکز در بحث توسعه با هاشمی اختلاف نظر داشتند.

در حقیقت در این دوره، مرکز تحقیقات استراتژیک هویتی پرتناقض داشت چرا که اغلب اعضاء ارشد آن از منتقدان رئیس جمهور بودند و این مرکز نمی توانست ضریب نفوذ عمیقی بر ساختار دولتی داشته باشد به طوری که به اعتقاد برخی سیاسیون در دوره هاشمی رفسنجانی این مرکز به جایی برای مهار و کنترل منتقدان و مخالفان موثر رئیس جمهور تبدیل شد با این حال سرنوشتی که بعدها در دولت احمدی نژاد برای مرکز تحقیقات استراتژیک رقم خورد در دولت هاشمی متوجه آن نشد به طوری که این مرکز در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بیشتر نقش یک شورای مشورتی و آینده پژوهی را برای ریاست جمهوری ایفاء می کرد.

 

توسعه سیاسی ایده ای بود که از نیمه دهه ۷۰ در مرکز تحقیقات استراتژیک مورد بحث قرار گرفت و شاید بتوان گفت اساس این مرکز براساس ایده توسعه سیاسی چیده شد؛ هاشمی رفسنجانی معتقد به تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی بود در حالی که استراتژیست های مرکز معتقد به توازن توسعه سیاسی- اقتصادی و گاه بر تقدم توسعه سیاسی اعتقاد داشتند. از همین رو، اغلب پیشنهادات مدیران مرکز بررسی های استراتژیک دولت آقای هاشمی در دولت اصلاحات و زمانی که دکتر محمدرضا تاجیک ریاست مرکز را برعهده داشت، به صحنه اجرا آمد.

در دوره هاشمی رفسنجانی مدیران مرکز تحقیقات استراتژیک به خاتمی نزدیک بودند چرا که در پروژه دموکرتیزاسیون از تئوری بشیریه تغذیه می کردند از طرف دیگر سید محمد خاتمی نیز به ایدئولوگ های « انقلاب باشکوه» انگلیس مانند جان لاک توجه  میکرد و آنان را مظهر پیوند « دین داری» و « تجددخواهی» می دانست و البته بعدها در دولت اصلاحات نیز محمدرضا تاجیک که در دانشگاه های انگلیس در زمینه تحلیل گفتمانی تحصیل کرده بود به عنوان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک منصوب شد.

 

نقش موثر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در زمینه سازی دوم خرداد و تشکیل حزب مشارکت

مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری اما در زمینه سازی دوم خرداد و شکل گیری حزب مشارکت بسیار موثر بود.

از دل مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، زمستان ۱۳۷۴ « حلقه آئین» شکل گرفت که سیدمحمد خاتمی و سعید حجاریان در مرکزیت آن قرار داشتند و کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مانند نبوی، تاج زاده، و آرمین در کنار هادی خانیکی، عباس عبدی، محمدتقی فاضل میبدی و محسن کدیور طیف اکثریت آن را تشکیل می دادند. آنان سال ۱۳۷۵ در زمره اعضاء کادر مرکزی ستاد انتخاباتیِ خاتمی با شعار « او آمد، پرده و پر بگشایید» درآمدند.

 

پس از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ محمد خاتمی سکان قوه مجریه را به دست گرفت، در این دوره مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری به دو بخش تقسیم شد، یک بخش آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام با نام « مرکز تحقیقات استراتژیک» فعالیت خود را آغاز کرد و بخش دیگر در ریاست جمهوری با عنوان « مرکز بررسی های استراتژیک» فعالیتهای خود را ادامه داد.

این مرکز در دوره اصلاحات با توجه به همسویی ایدئولوژیک با رئیس جمهور کم کم به کارکرد اصلی خود نزدیک شد به طوری که می توان گفت از نظر سازمانی، در این دوره بهترین سطح تعامل با رئیس جمهور را داشت، اما بسیاری از اسناد و پتانسیل های آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام انتقال یافت و این تغییرات ضربه ای بر پیکره آن بود.

 

مرکز تحقیقات استراتژیک سکوی پرش دولت احمدی نژاد / انتشار مجلات تبلیغاتی به جای مجلات راهبردی و پژوهشی

با پایان انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۴ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور شد. وی به اقتضای روانشناسی سیاسی خود هیچ گاه نتوانست با نهادهای پژوهشی و مراکز آینده پژوهی رابطه سازنده ای داشته باشد و این رابطه، صرفاً محدود به نحوه برخورد وی با مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نبود چرا که وی به دلیل برخورداری از نگاه مهندسی – ریاضی اهمیت مطالعات سیاسی و پژوهش های آکادمیک در حوزه علوم انسانی را درک نمی کرد.

در دولت نهم، علیرضا ذاکر اصفهانی با حکم احمدی نژاد به ریاست مرکز بررسی های استراتژیک منصوب شد اما این انتصاب مخالفت های زیادی را به دنبال داشت.

 

اعضای مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت احمدی نژاد اصالتا پژوهشگر نبوده و این مرکز را تنها سکویی برای پرش به مناصب بالاتر اجرایی می دانستند به طوری که ذاکر اصفهانی مدتی بعد از ریاست بر این مرکز به عنوان استاندار اصفهان معرفی شد اما کیفیت مدیریت وی در مرکز تحقیقات استراتژیک موجب شد که چهره های برجسته پژوهشی اصولگرا همچون موسی نجفی از این مرکز فاصله بگیرند که این خود آسیبی برای آن به شمار می رفت.

در دولت نهم انتشار مجلاتی مانند « راهبرد» که رویکرد آن ارائه پژوهش ها و تحقیقات در حوزه های مختلف بود متوقف و نشریات تبلیغاتی مثل « برداشت اول» و « برداشت دوم» که اولی تخصصی و ویژه مسئولان و دومی برای مخاطبان عام بود جای آن را گرفت که نه تنها حاوی هیچ ایده راهبردی جدیدی نبود بلکه شامل رپورتاژ آگهی ها می شد و در نهایت آخرین شماره مجله برداشت اول که تخصصی و ویژه مسئولان بود با نام « ویژه نامه روایت فتنه سبز» برای مخاطبان عام با عکس بزرگ جشن انتخاب محمود احمدی نژاد در میدان ولی عصر بر روی جلد آن و با کاغذ گلاسه ۱۵۰ گرمی منتشر شد.

اما این تنها دستاورد مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوره احمدی نژاد نبود، به طوری که برخی جلسات مشورتی رسانه ها و وبلاگ نویسان حامی دولت در دوره ذاکر اصفهانی در این مرکز برگزار می شد که در حقیقت جایگاه این مرکز را به گعده گپ و گفت تنزل بخشیده بود.

 

مرکز تحقیقات استراتژیک تبعیدگاه منتقدان حلقه انحرافی/ داوودی فقط میراث دار اسم ریاست مرکز تحقیقات بود

در دولت دهم اما مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری به مکانی برای تبعید منتقدان حلقه انحرافی دولت تبدیل شد به طوری که شاید بتوان انتصاب پرویز داوودی، معاون اول رئیس جمهور در دولت نهم به ریاست این مرکز را شاهد مثال این ادعا دانست.

 

داوودی در این مسئولیت تنها میراث دار یک اسم بود چرا که چیزی به عنوان مرکز تحقیقات استراتژیک وجود نداشت و این مرکز در دولت دهم به حاشیه رانده شد، سایت اینترنتی مرکز وضعیتی نیمه تعطیل پیدا کرد و تعامل آن با رئیس جمهور به پائین ترین سطح خود رسید به طوری که احمدی نژاد آن را به عنوان یک بازوی پژوهشی جدی نمی گرفت.

در حقیقت از دولت نهم به بعد بین ماموریت ها و وظایف مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری و مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری تداخل سازمانی پدید آمده و این دو مرکز را به رقبای یکدیگر بدل کرد در حالی که ذائقه این رقابت ها نه پژوهشی بلکه با انگیزه سیاسی همراه بود.

در نهایت این نوع نگاه مدیریتی سبب شد تا شیرازه مرکز بررسی های استراتژیک در دولت دهم از هم پاشیده شود.

مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دولت هاشمی رفسنجانی تشکیل شد ولی به دلیل انتقادات اعضای این مرکز که عمدتا از طیف رادیکال جریان چپ تشکیل می شدند، نسبت به دولت چندان مورد توجه رئیس جمهور وقت قرار نگرفت، در دولت اصلاحات فرصت تاثیر گذاری پیدا کرد و به دلیل همسویی با رئیس جمهور وقت آرام آرام به کارکرد اصلی خود رسید و سرانجام دولت محمود احمدی نژاد آن را تا حدودی به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل رها کرد.

حال باید دید مرکزی که ماهیتی جز تحقیقات و پژوهش در زمینه مسائل مختلف ملی و امنیتی ندارد در دولت اعتدال و امید به دست چه کسی سپرده خواهد شد.