مرندی: بارها تهدید به مرگ شدهام
به دنبال درج مقاله ای با عنوان" آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟ " ، چند تن از همکاران رسانه ای طی تماس هایی نقطه نظرات خود را درباره این مقاله ابراز داشتند.
به گزارش پارس به نقل از شرق، دکتر محمد مرندی که در آن مقاله از وی به عنوان یکی از دیپلمات های عمومی نام برده شده بود، نقطه نظرات خود را در قالب گفتگویی درباره آن مقاله این گونه بیان کرد:
اقای دکتر مرندی اصولا شما دیپلماسی عمومی را چگونه معنا می کنید؟
مرندی: دیپلماسی عمومی یک حوزه مشخصی است و توسط متخصصین این حوزه تعریف شده است و خیلی هم مسئله پیچیده ای نیست. نهادهای دیپلماسی عمومی یک کشور تلاش می کنند تا افکار عمومی کشور هدف را تحت تاثیر قرار دهند تا این کشور بتواند به واسطه دیپلماسی عمومی اهداف خود را در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی به پیش ببرد. دولت ها به واسطه ارگان های حکومتی و غیر حکومتی دیپلمات ها، خبرنگاران و حتی هنرمندان و آثار هنری تسخیر قلوب مردمان را دنبال می کنند. دیپلماسی عمومی حتی نهاد های مدنی مانند احزاب، اتحادیه های کارگری، موسسه های آموزشی و مذهبی و همچنین اقلیت ها را هدف قرار می دهد. تقریبا با قاطعیت می شود گفت که غالب اندیشمندان غیر غربی بر این باورند که دیپلماسی عمومی غرب معمولا اهداف خیرخواهانه ای را تعقیب نمی کند.
آیا به نظر شما نظام نقش مؤثر و مستقیمی در دیپلماسی عمومی ویا پرورش افراد برای این منظور دارد؟
مرندی: باید داشته باشد و در حوزه سخت افزاری تا حدودی موفق بوده ولی متاسفانه در زمینه تربیت نیروی انسانی عملکرد خیلی خوبی نداشته است. بلکه به نظر من در زمینه پرورش نیروی انسانی متفکر شجاع و هنرمند کاری انجام نگرفته است.
آیا تابحال هیچ شخصی و یا ارگانی از شما خواسته تا در مصاحبه و مناظره با رادیو و تلویزیون های بیگانه حاضر شوید؟
مرندی: خیر. تا به حال کسی با بنده صحبتی نکرده است. بلکه به نظر من مسوولین مختلف نظام که در این حوزه مشغول به کار هستند اهمیتی برای این کار قائل نیستند. به یاد ندارم کسی از حوزه دیپلماسی یا رسانه ای در این هفت سال با بنده تماس گرفته باشد و تعریف یا نقدی کرده باشد. حتی رییس پرس تی وی یک بار با بنده در این سال ها تماس نگرفته است و تنها یک باربه مدت نیم ساعت ایشان را ملاقات کردم.
جالب اینجاست که وقتی به کشور های مختلف سفر می کنم افراد زیادی در کوچه و بازار و دانشگاه اظهار محبت می کنند و بسیاری تصور می کنند که بنده از مقامات عالی رتبه نظام می باشم. در حالی که من فقط یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هستم. جالب است که خبرنگاران خارجی و برخی مقامات خارجی هم تصور می کنند که بنده فردی با نفوذ و موثر هستم ولی خبر ندارند که بنده در این سال ها هیچ فعالیت غیر مرتبط با دانشگاه تاکنون نداشته ام.
البته بنده هیچ توقعی ندارم ولی مقاله سایت مشرق این شائبه را ایجاد میکند که بنده به نوعی دیپلمات عمومی جمهوری اسلامی ایران هستم در حالی که فقط از باب انجام وظیفه و از روی دلسوزی این کار ها را انجام داده ام گرچه بارها توسط دشمنان تهدید به مرگ شدم و هزاران مطلب علیه بنده در سایت های مختلف نوشته شده است ولی تا به حال یک ریال هم از جمهوری اسلامی برای شرکت در کنفرانس ها، سمینارها و رسانه های خارجی دریافت نکرده ام. البته اگر کشور ما نیروی انسانی را در این حوزه تربیت می کرد و از آن ها حمایت مالی و معنوی میکرد کار خیلی خوبی می بود اما آن یک بحث دیگری است.
آیا افرادی که به صورت مستقل در دیپلماسی عمومی نقش ایفاء می کنند محدود به همین سه نفر نامبرده در این مقاله هستند؟
مرندی: بله چندین نفر هستند. آقای دکتر لاریجانی و دکتر ایزدی هر کدام در رسانه های انگلیسی زبان خارجی چندین بار ظاهر شده اند ولی در حوزه عربی برخی افراد هستند که شاید بیش ازهزار بار در رسانه های مختلف به خوبی از جمهوری اسلامی ایران و مردم عزیزمان دفاع کرده اند.
امثال آقای امیر موسوی و یحیی میرزایی حقیقتا درخشیدند ولی برای این کار از دولت ایران چیزی دریافت نکرده اند در حالی که به نظر بنده باید مدال درجه یک خدمت بگیرند. و بنده به نوبه خود دست آقایان موسوی و میرزایی را می بوسم. به نظر من کسی جز خدا قدر اینها را نمیداند. البته امثال آقای حسین رویوران، محمدرضا زائری، محمدصادق الحسینی، حسن تیزمغز و حسن هانی زاده هم در کنار دیگرانی که نام شان را به یاد ندارم خدمات ارزنده ای را انجام داده اند که کمتر کسی از آنها خبردار است.
مطلب دیگری از آن مقاله که به نظر نیاز مند توضیح می باشد تاریخچه ی تشکیل دانشکده ی مطالعات جهان است. لطفا تاریخچه ی شکل گیری موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا که بعد ها به دانشکده ی مطالعات جهان تغییر نام داد را بیان کنید؟
مرندی: اشتباهی که در مقاله شما بود در ارتباط با دانشکده مطالعات جهان و نقش بنده در تاسیس آن بوده است. دانشکده مطالعات جهان از تو دل موسسه ای به نام موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا در آمده است. این موسسه در سال ۱۳۸۳ تاسیس شد و در ادامه در سال ۱۳۸۷ دانشکده به پیشنهاد رییس وقت دانشگاه تهران مرحوم آیت الله عمید زنجانی و سپس در زمان ریاست دکتر فرهاد رهبر بوجود آمد. بر خلاف آنچه که در مقاله نوشته شده است نقش اصلی را در تاسیس موسسه و سپس دانشکده را بنده ایفا نکردم.
در واقع فکر اولیه موسسه از جناب حجه الاسلام والمسلمین دکترسید سعیدرضا عاملی بود. بنده از همان اوایل کار با ایشان که استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران هستند همکاری میکردم ولی بیشتر مسوولیت و زحمات با ایشان بود و واقعیت این است که به سختی کار موسسه و دانشکده پیشرفت و علت عمده موفقیت هایمان بدلیل وجود همکاران و دانشجویان متعهد، متخصص و با اخلاق میباشد و دکتر عاملی امور را با صبر و متانت و تلاش فراوان مدیریت میکردند.
درپایان اگر نکته ناگفته ای دارید که نیازمند توضیح است بفرمایید.
مرندی: ان شاءالله موفق باشید و از شما و همکاران تان تشکر می کنیم.
ارسال نظر