روزه عرفا برای ترک غفلت و نسیان است
استاد تاریخ اسلام میگوید: سالک طریقت میکوشد با استمرار در عبادت و روزهداری به رهایی از غفلت و نسیان برسد.
به گزارش پارس به نقل از فارس: به اعتقاد عرفا و صاحبان اندیشه و حکمت، عرفان دارای چند جنبه عام و خاص است که به نظر بسیاری از بزرگان، این بخش عام می تواند برای عموم مردم قابل استفاده و مورد استناد باشد. عرفای واقعی راه ها و روش های متعددی را در طی و طریق خود می گذرانند که می تواند برای همه الگو باشد.
بخشعلی قنبری، استاد تاریخ اسلام و مدرس نهج آلبلاغه درباره اهمیت نشر عرفان اسلامی می گوید: پرداختن به چنین عرفانی و بسط آن در جامعه باعث جلوگیری از ورود افکار و اندیشه هایی چون حلقه ها و عرفان های کاذب می شود و در واقع یک مصونیت به مردم می دهد.
درباره نحوه عبادت عرفا بالاخص روزه داری و تأثیرات آن در وجود انسان و ضرورت نشر اندیشه های عرفای اسلامی در جامعه با بخشعلی قنبری، استاد عرفان و ادیان دانشگاه آزاد اسلامی و نهج البلاغه پژوه به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید:
عارف معرفت بی واسطه به جهان دارد
* مقدمتاً بفرمایید معرفت عرفا نسبت به جهان و هستی چگونه است؟
-عارف به جهان شهودی نگاه می کند یعنی عرفا معتقدند آنچه از جهان هستی می خواهیم حاصل کنیم شهودی است. به اصطلاح اهل منطق و فلسفه بین فاعل شناسا (قلب) و متعقل شناسا (سوژه) هیچ فاصله ای نباید باشد. همانطور که می دانیم معرفت های ما همه با واسطه است یعنی چشم وساطت می کند تا من صورت یک نفر را ببینم و به وساطتت آن ذهن من تصویری برداشته و در آن زمان که آن شخص را می بیند، آن تصویر را با دیده اش مطابقت می دهد، این همان معرفت حصولی است.
اما عارف به این نوع معرفت قانع نیست و نمی خواهد بین خودش و متعلق او واسطه و فاصله ای باشد، به طور مثال یک عارف مثال می زند که زمانی که انسان سردرد دارد به این سردردش آگاهی دارد اما آیا معنای درک سردرد این است که آن را بیرون از وجودش دیده است؟ خیر بنابراین در احساس و آگاهی پیدا کردن به سردرد شاهد یک وحدت است یعنی وحدت بین معنی که درک می شود و مُدرک یا وحدت بین « من» ، « مدرک» و « درک» که هر سه اینها یک معنی دارد.
*بنابراین عرفا چه نوع آگاهی از جهان دارند؟
-عرفا معتقد هستند که آگاهی های ما به جهان هستی از نوع دوم است یعنی بین ما و جهان هستی هیچ فاصله ای وجود ندارد البته درباره اینکه این ادعا چه اندازه درست است یا خیر، نظری ندارم.
اما این را باید بگویم که در جهان یک نظام دوئالیستی (دوگانگی) حاکم است، یعنی یک جهان ظاهر داریم و یک باطن. آنچه از طریق معرفت معمولی حاصل می شود جهان ظاهر با متعلقاتش است.
دو وجه اعمال عبادی
*بنابراین آیا اعمال عبادی ما هم دو وجه دارد؟
-دقیقاً یکی از مسلماتی که در دنیای ما وجود دارد، اعمال دینی و عبادی است که آن نیز دو وضعیت ظاهری و باطنی دارد. راه رسیدن به این وضعیت ظاهر داشتن عقل، حس و چیزهایی است که همه انسان ها دارا هستند ولی برای رسیدن به باطن این حواس کفایت نمی کند و یک حس قلبی لازم است.
روزه عرفا دارای یک سرّ باطن است
*روزه در بین عبادت ها چگونه عملی است و چطور از سوی عرفا بدان توجه می شود؟
-انسان ها از اذان صبح تا اذان مغرب را روزه می گیرند البته این ظاهر قضیه است عرفا می گویند این ظاهر یک باطن هم دارد و البته ظاهر خیلی هم مهم نیست. مولوی فردی را که روزه گرفته و تنها به ظاهر قناعت می کند، خود را به بی حالی زده تا دل مردم را خام کند به یک « گربه زاهد» تشبیه می کند و می گوید این روزه گرفتن ثمری ندارد. بنابراین مولوی و سایر عرفا روزه را دارای یک سرّ باطن می دانند البته آنها صورت ظاهر روزه را نیز نفی نمی کنند اما در آن متوقف نمی شوند و لذا معتقدند که سالک طریقت می کوشد تا به استمرار در اعمال عبادی و اشتغال به اذکار و ادعیه در کنار چشیدن حس گرسنگی و تشنگی برای رهایی از آنچه در ظاهر وجود دارد، دست یابند.
*نهایتا نتیجه این نوع عبادت چیست؟
-رها شدن از غفلت و نسیان، چرا که عارف معتقد است که این دنیا بر پایه غفلت نهاده شده و انسان در این دنیا در غافل است اگر بتوانیم درست روزه بگیریم و درست عبادت کنیم، خواهیم توانست از این غفلت نجات پیدا کنیم.
باطن روزه، امساک از ماسوی الله است
*روزه به تعبیر عرفانی چه معنی دارد و روزه دار چه کسی است؟
-مولوی زمانی که به بحث روزه می رسد، می گوید که انسان باید در روزه همه مسایل را لحاظ کند روزه و سایر عبادات نور شریعت است و باعث می شود تا راه دستیابی به کمال را بشناسیم و بدست آوریم، وی ظاهر روزه را امساک از طعام می داند اما برای روزه معنای خاصی قایل است همانطور که هر واژه ای یک معنی دارد، روزه هم بار معنایی دارد و معنایش در عرفان یعنی خود نگه داری، پس روزه دار عرفانی فردی است که از غیر خدا امساک کند، ظاهر این امساک نخوردن و نیاشامیدن است ولی باطنش امساک از ماسوی الله است.
افطار حقیقی، دیدن روی محبوب است
*افطار حقیقی نزد عرفا چگونه است؟
-عرفا حتی در افطار هم معنی ظاهری نداشتند یعنی اینکه غروب خورشید و زمان خوردن را افطار بدانند بلکه افطار حقیقی را اینگونه تفسیر می کردند که اگر روز را چنان روزه بگیری که شب چشمت به جمال دوست روشن شود، این افطار واقعی بوده است. به طور مثال در ماه مبارک رمضان که می گویند چشم از نامحرم باید گرفت، مولوی می گوید که در زمان روزه باید چشم از هر نامحرمی بپوشی تا شب زمان افطار چشمت گشوده شده و لذا نتیجه روز، افطار شب است و این افطار یعنی دیدار پروردگار، در غیر دیدن محبوب، روزه پذیرفته نیست. بنابراین این بدین معناست که اعمال دینی انسان باید عاشقانه باشد همانطور که در عشق های زمینی می بینیم چشم عاشق جز معشوقش را نمی بیند، عارف عاشق هم همینگونه است، بنابراین در عرفان می گویند با روزه به نوعی انسان، نفس خود را نیز تزکیه می کند.
بخشش مال و خلوص نیت، انسان را به تزکیه نفس می رساند
*منظور از این تزکیه نفس چیست؟
- در روزه داری چون گرسنه و تشنه می شویم به یاد گرسنگان می افتیم و عواطفمان ایجاب می کند که به دیگران خالصانه ببخشیم، زمانی که اینکار را انجام می دهیم از محبت مالی دنیا خالی می شویم و از یک غفلت نجات پیدا می کنیم. مولوی در این باره می گوید: « استن این عالم ای جان غفلت است / هوشیاری این جهان را آفت است» .
از آنجا که گفتند خورد و خوراک این دنیا غفلتی را می آورد زمانی که روزه می گیریم روزه ما را به ایثار مال می کشاند و آن ما را از غفلت نجات داده و به یک هوشیاری می رساند.
مولوی معتقد است که هرگاه دنیا در دید کسی پست شد، آن زمان خدا خود را به او نشان می دهد بسیاری از بزرگان اینگونه دیدگاهی داشتند، بنابراین اگر کسی روزه درست بگیرد این روزه اعتقاد او را نشان می دهد؛ « این نماز و روزه و حج و جهاد / هم گواهی دادن است از اعتقاد»
عارف به دیدار قانع است نه به دینار
*دیدگاه سایر عرفا جز مولانا درباره روزه و اعمال عبادی چیست؟
-دیدگاه عرفا در این رابطه یکسان است خیلی عرفا معتقدند که اعمال دینی و شریعت باید رعایت شود و آنها هم مثل سایر مسلمانان روزه می گرفتند اما آنها معتقد بودند که این نباید به اینجا ختم شود وگرنه فرد عارف نیست، عامی است. البته بزرگان معتقد هستند که کسانی هم که برای ثواب روزه بگیرند، روزه شان قبول است منتها همانطور که مولانا هم می گوید عارف به این ثواب راضی نیست بلکه به دیدار قانع است نه به دینار.
در آثار افرادی چون مرحوم علامه طباطبایی هم این اندیشه ها دیده می شود منتها نکته اینجاست که بسیاری از اندیشه های عرفانی علامه اجازه نشر نگرفت برخی چیزهایی هم که از آثار او باقی مانده این مباحث عرفانی را تأیید می کند، در اندیشه امام خمینی (ره) نیز این نگاه خیلی پررنگ است در برخی از آثارشان درباره نماز، روزه حتی تلاوت قرآن، نگاه عرفانی موج می زند، ایشان هم به جنبه های باطنی و معنوی ماه رمضان کاملا اعتقاد داشتند.
عرفان مورد نیاز مردم و جامعه است
*در نهایت آیا لازم است اندیشه های عرفانی درباره هر نوع عبادت بالاخص روزه در بین عموم مردم نیز بسط و نشر پیدا کند؟
-سؤال به جایی است در این زمینه دو نظریه وجود دارد؛ نخست عده ای که اعتقاد دارند عرفان عملی اختصاصی معرفت خاصی است و نباید عمومی شود لذا به اعتقاد برخی بزرگان کتاب های عرفانی نباید به زبان های دیگر از زبان اصلی ترجمه شود. در مقابل این نظریه دیگر که من معتقد بدان هستم، می گوید که درست است بخشی از عرفان اختصاصی افراد فرزانه و خاص است حتی علامه طباطبایی هم در برخی درس هایشان عموم حضور نداشتند اما یک تبصره ای هم وجود دارد اینکه نیاز به عرفان در یک سطحی عام است یعنی همه انسان ها از جهتی که دیندار هستند می توانند نگاه عرفانی داشته باشند و این را نمی توان جلویش را گرفت، بنابراین نگرش عرفانی داشتن به موضوعات دینی و غیردینی امر عمومی است و من معتقدم این بخش عرفان باید تعمیم داده شود چرا که مورد نیاز مردم و جامعه است.
گسترش نشر عرفان سالم بهترین راه مبارزه با حلقه های نوظهور است
*ضرورت این نیاز از کجا احساس می شود؟
-از گرویدن مردم به حلقه ها و عرفان های کاذب، اگر این نیاز از طریق صحیح تأمین نشود آیا از بین می رود؟ ، خیر منع کردن به معنای تأمین شدن نیست لذا نیازمند این مباحث هستیم و اگر صاحبان فکر این نیاز را تأمین نکنند به دست کسانی می افتد که شاید دلسوز نباشند، بنابراین بهترین راه مبارزه با حلقه عرفان های نوظهور بسط و گسترش عرفان صحیح و سالم است وگرنه اگر درِ مغازه های نادرست را ببندیم باید درِ مغازه درست را باز کنیم.
*در نهایت سخن پایانی؟
-اینکه تلاش کنیم عرفان ناب اسلامی را که هیچ خطری ندارد گسترش دهیم و نیاز مردم را رفع کنیم این نیاز یک حق است و یک مصونیت به مردم می دهد. عرفان اسلامی ریسک نیست، خطر و حلقه مخفیانه نیست، عرفان نهج البلاغه و قرآن و نیازمند بسط و نشر است.
ارسال نظر