اگر پای زنوزی به فیفا برسد
اگر پای زنوزی به فیفا برسد در این مطلب فرض خواهیم کرد که که پای زنوزی به مقر فیفا برسد و بتواند با رئیس آن هم کلام شود.
جهانبخش احمدیان: پس از کولاک محمدرضا زنوزی که در مصاحبه با یکی از رسانه های ورزشی فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و کمیته انضباطی را مخاطب قرار داده بود، برخی از رسانه های غیر ورزشی به این مصاحبه زنوزی واکنش نشان دادند. رسانه هایی که عمدتا ارگان خبری یک سازمان هستند، تا رسانه ای حرفه ای و مستقل ، و متخصص در حوزه ورزش و بخصوص فوتبال که بتوان به آنها اعتنا کرد. البته پیش بینی می شود کما فی السابق، هجمه ها علیه این مصاحبه از سوی دیگر رسانه ها نیز صورت بگیرد.
این رسانه های غیر ورزشی به دلیل همان نگاه غیر تخصصی به مقوله فوتبال، لقمه دندان گیری در مصاحبه زنوزی نیافته اند و تنها بحث مالکیت دو باشگاه تراکتور و ماشین و قرارداد ۴۵ روزه کوین کنستانت را بهانه کرده اند که اینها را هم به سمع و نظر اینفانتینو برسانید.
این بحث تکراری مالکیت زنوزی، موضوعی تمام شده برای اهالی فوتبال است و تنها عقب ماندگان از قافله فوتبالی کشور به آن می پردازند. یا سرمربیانی که خود جرأت حضور در جمع اصحاب رسانه تبریز را ندارند، و یک خارجی را درس می دهند که از مالکیت مشترک دو باشگاه بگوید.
در بحث کوین کنستانت، بازیکن سابق آ ث میلان، باز هم پای فدراسیون فوتبال و ایفمارک (مرکز پزشکی فوتبال) گیر است که چطور این مرکز پزشکی، از بیماری کنستانت خبردار نشده و کارت بازی این بازیکن را صادر کرده اند؟!
اما بیاید فرض کنیم که پای زنوزی به مقر فیفا برسد و بتواند با رئیس آن هم کلام شود، آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟! تیم داری دولت، ناداوری، شعارهای نژادپرستانه و بی تفاوتی کمیته های انضباطی و اخلاق، تبعیض در کمیته های اخلاق و انضباطی، حق پخش، تبلیغات دور زمین و چندین و چند مورد دیگر که فیفا در جریان آن قرار خواهد گرفت. به این موارد بحث مالکیت تیم ها را هم اضافه کنید. وزارت ورزش و شخص وزیر ۲ تیم، وزارت صمت چندین تیم (سپاهان، ذوب آهن، فولاد خوزستان)، وزارت نفت چندین تیم (نفت آبادان، نفت مسجد سلیمان، نفت تهران و…)
به نظرتان کمترین حکمی که فیفا درباره این فوتبال و ارکان آن خواهد داد، چیست؟! تعلیق تا زمانی که این فوتبال غیر قوتبالی، قانونمدار و ضابطه مند باشد.
وقتی محمدرضا زنوزی مطلق، با هزینه شخصی در این فوتبال فعالیت کرده و شور و نشاط اجتماعی را در میان میلیونها نفر نهادینه کرده است، بی انصافی است که چوب لای چرخ این خدمت بگذارید.! ببینید شاید زنوزی یک زمانی قدرت اقتصادی داشت، اما اکنون سرمایه ای اجتماعی به نام هواداران تراکتور نیز پشت سر او هستند که سالیان سال شاهد این بی قانونی و تبعیض ها از سوی فدارسیون بودند و بی تفاوتی مدیران دولتی این تیم، بیش از آن موارد آزارشان می داد.
زنوزی و هواداران تراکتور در جای جای ایران، انتظار بی موردی از فدراسیون و ارکان آن ندارند و تنها خواسته آنها قانونمداری و نگاه یکسان به ۱۶ تیم لیگ برتر است. امری که غالبا با نفوذ و فشار لابیگرهای معروف و لانه کرده در فدراسیون، محقق نمی شود. قانونی که دو بازیکن را محروم از همراهی تیم شان می کند، حق ندارد یکی از آنها را ببخشد. قانونی که هوادار یک تیم را محکوم میکند، حق ندارد از عامل تحریک این هوادار بگذرد. قانونی که حق ۱۰ درصدی برای میهمان قائل می شود، حق ندارد ۵۰ درصد استادیوم های مشهد و اصفهان و شیراز و… را در اختیار تیم های خاص قرار دهد. این قوانین من درآوردی فوتبال کشور را به قهقرا خواهد برد.
پس به زنوزی و امثال زنوزی حق بدهید که این فوتبال بی در و پیکر را مورد انتقاد قرار دهد!
ارسال نظر