هشت سال یکتنه بهدنبال ساخت «۲۳ نفر» بودم
مهدی جعفری سختترین بخش فیلم «۲۳ نفر» را پیدا کردن لحن روایت دانست و گفت: تلاش کردم «۲۳ نفر» زبانی بینالمللی و جذاب برای تماشاگر خارجی داشته باشد. فکر میکنم این اتفاق در فیلمنامه و فیلم رخ داده...
در حوزه سینمای دفاع مقدس آثار متعدد بسیاری ساخته شده که به دلیل نداشتن داستان و یا افتادن در ورطه شعارزدگی با بیمیلی مخاطب روبهرو شدهاند اما سیوهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر شاهد یک درخشش ملی بود.
فیلمی در ژانر دفاعمقدس به کارگردانی «مهدی جعفری» ساخته شده بود و در عین حالی که در ژانر کودک و نوجوان هم میگنجید، منشوری از جنگ تحمیلی بود. «۲۳ نفر» جهانبینی رزمندگان نوجوانی است که وارد معرکهای میشوند که درک آن دشوار است.
دلیل این امر را باید در فیلمنامه درست آن جستجو کرد. دیالوگهایی که از زبان نوجوانان فیلم میشنویم همانی است که از دل این شخصیتها بیرون میآید و برای همین است که شعار دادن شخصیتهای فیلم نه تنها سطحی نیست که عمق پیدا کرده و باعث همذاتپنداری مخاطب با آنها میشود.
موفقیت «۲۳ نفر» در نمایشهای جشنواره فجر و مورد توجه قرار گرفتن این اثر سینمای دفاع مقدس از سوی طیف وسیعی از منتقدان و اهالی رسانه، دلیلی شد تا گفتوگویی را با «مهدی جعفری» کارگردان این اثر سینمایی انجام دهیم که در ادامه میخوانید:
باید به آنچه میسازم باور داشته باشم
شما از جمله فیلمبرداران ممتاز سینمای ایران هستید. چه چیزی موجب شد که قدم به عرصه کارگردانی بگذارید. آیا اساساً با این نوع ورودها موافقید؟
من سال ۷۳ فارغالتحصیل رشته کارگردانی شدم یعنی تحصیلات من کارگردانی بود اما وقتی فارغالتحصیل شدم با اینکه سینما را بیشتر یاد میگرفتم سینما برایم جدیتر شد. با خودم فکر کردم که نمیخواهم کارگردان پُرکاری باشم و هرساله فیلم داشته باشم چراکه پیدا کردن آن سوژهای که باور و تعلق خاطری نسبت به آن داشته باشم و بخواهم آن را تولید کنم برایم سخت بود.
برای اینکه بتوانم خودم را در حوزه سینما نگهدارم و تجربههایم را بیشتر کنم به تعلق خاطر دوران نوجوانی و جوانیام که فیلمبرداری بود، رجوع کردم و فیلمبرداری را جدیتر گرفتم و با فیلمبرداری جلو رفتم تا فرصتهای کاری برایم پیش آید. من در همین خلال فیلم کوتاه، مستند، تلهفیلم و فیلم سینمایی ساختم و خیلی از کارگردانی دور نبودم اما کمکار بودم و آرام آرام جلو آمدم.
«۲۳ نفر» بهخاطر موضوع و اصل کار و تجربههایی که از قبل داشتم کمی بیشتر دیده شد و دوستان فکر میکنند من از فیلمبرداری به سمت کارگردانی آمدهام. البته هنوز هم هیچ عهدی با خودم نبستهام که در ادامه راه فقط فیلمبرداری یا کارگردانی خواهم کرد بلکه باید ببینم فرصتهای کاری چگونه خواهند بود و چه کارهایی پیشنهاد میشود.
از ۱۰ سال پیش دغدغه ماجرای «۲۳ نفر» را داشتم
در «۲۳ نفر» که روایتی از یک واقعه تاریخی است، چقدر به اصل داستان وفادار بودید و سهم تخیل در این فیلم چقدر بود؟ اساسأ کدام قسمت «تخیل» یا «واقعیت» برایتان مهم بود؟
«۲۳ نفر» از آن دسته موضوعات و فیلمهای خاصی است که اقتباسی از واقعیت است. اقتباسی که از کتاب «۲۳ نفر» شکل نگرفته، اگرچه که کتاب «۲۳ نفر» نوشته احمد یوسفزاده یکی از منابع من در این فیلم بوده و در تیتراژ هم ذکر شده و به آن نگاه کردم و تورقی هم داشتم اما اساساً این کتاب بعد از مستندی که من ۱۰ سال پیش تولید کرده بودم، نوشته شده است.
در اصل اولین حرکت درباره ماجرای «۲۳ نفر» با تولید مستندی که شخصاً تولید کرده بودم، آغاز و موجب آشنایی من با این سوژه شد. به قدری من دلبسته این موضوع شده بودم که احساس میکردم قابلیت یک فیلم جذاب را برای تماشاگران سینما خواهد داشت، چراکه این قصه همانند بسیاری از قصههای دفاع مقدس نقاط دراماتیک جذاب زیادی دارد. باید بپذیریم که تماشاگران حوزه مستند، سریال و سینما هرکدام متفاوت هستند.
برخی میگفتند نگران نیستید از کاری که قبلاً خودتان مستند آن را ساختهاید، فیلم سینمایی بسازید! البته من معتقد بودم سینما و مستند هرکدام جایگاه و مخاطب متفاوتی دارند کمااینکه مستندی که من در گذشته از «۲۳ نفر» ساخته بودم کار خودش را کرد. یعنی از تلویزیون پخش شد و بعدها DVD آن توزیع شد. آن مستند بعدها سر از کتاب درسی مقطع هفتم با عنوان «تفکر و سبک زندگی» در آورد که اتفاق جدیدی در نظام آموزشی کشور بود. این مستند مخاطبان خودش را اینگونه پیدا میکرد و جلو میرفت و همین موضوع نشان میداد که این سوژه بضاعت فیلم سینمایی شدن دارد.
نزدیک هشت سال خودم یک تنه به دنبال ساختن این فیلم بودم. با چند موسسه و نهاد و شخصیت صحبت کردم و تا پای ساخت هم جلو رفتم اما هربار به دلیلی این اتفاق رخ نمیداد. حالا که از آن ماجراها دور شدهایم فکر میکنم شاید تقدیر نبود در آن ایام ساخته شود و تقدیر این بود که امروز و با این تیم خوب و با تهیه کنندگی آقای فرآورده و سرمایهگذاری سازمان اوج این فیلم ساخته و طلسم کار شکسته شود.
اینکه چقدر از واقعیت و چقدر از خیال در این فیلم وام گرفتهایم سوال خوبی است. به هر حال وقتی اسم فیلم سینمایی به میان میآید همه این قانون نانوشته را قبول داریم که خیال اثر اصلی را خواهد داشت، حتی اگر فیلم اقتباسی از ادبیات یا واقعیت باشد. کسی که فیلم را خلق میکند حتماً باید از خیال خودش استفاده کند و چیزی را به آن اضافه یا کم کند؛ این توضیح تنها درباره فیلم اقتباسی بود اما در فیلم «۲۳ نفر» با اینکه من به فرمول کار آگاه بودم و میدانستم فیلمساز هیچ الزامی به اینکه تماماً واقعیت را رعایت کند، ندارد و سینما چنین اجازهای را به کارگردان خواهد داد اما برایم یک چالش بزرگ بود، چرا؟ چون میدانستم به عنوان فیلمساز باید ذرهای از اصل واقعیت تخطی کنم اما درعین حال نیز میدانستم که اصل این واقعیت چقدر جذاب است که باید به آن وفادار بود.
سختترین بخش کار، کنترل دخالت عنصر «تخیل» در فیلم بود
علت تمایلم به وفاداری در فیلم از جایی میآمد که من تمام بالا و پایین قصه را میدانستم و بچههای «۲۳ نفر» به قدری به من اعتماد داشتند که گفتند گروه ما نفر بیستوچهارمی دارد که آقای ملاصالح قاری است و تو نیز نفر بیستوپنجم گروه ما هستی. وقتی آنها به این اندازه به من اعتماد داشتند و من هم نماینده آنها بودم باید یک جوری حواسم به حقوق معنوی آنها میبود. حق اینکه خدشهای به واقعیت وارد نشود و همه اینها کار من را سخت میکرد.
از یک طرف باید فیلم سینمایی میساختم و مواظب فاکتورهای تماشاگر، مخاطب و جذابیتها میبودم و از طرفی مواظبت میکردم که اصل قصه را خراب نکنم و کم و زیاد نشود. اگر کسی بپرسد سختترین بخش کار شما در فیلم چه بوده است فقط خواهم گفت فیلم سختی بود اما هیچکدام از مراحل تولید برایم سخت نبود چرا که تجربه فیلمبردای و کارگردانی به من کمک کرد که اجرای این فیلم برایم سخت نباشد. سختی آن فقط پیدا کردن لحن روایت و اینکه ما باید چه میزان به واقعیت وفادار باشیم و چه میزان باید فیلم بسازیم و خیال پردازی کنیم، بود.
خدا را شکر ترکیبی که امروز در فیلم به آن رسیدهایم که عاری از خیال هم نیست و جای جای آن ذهن من در آن کار کرده و مهرههایی را از واقعیت ساخته و تصویر را درست به هم بافته است که هم جذابیت سینمایی درستی دارد و هماینکه تصویری که منعکس میکند و در جاهایی از اصل واقعیت هم شفافتر است. یعنی فیلم به قدری روی مخاطب اثر میگذارد که احساس میکند یک فیلم کاملاً واقعی تماشا میکند.
موفقیت فیلم را وفاداری به اصل واقعیت آن، در عین سینمایی بودنش میدانم
یعنی با اینکه مخاطب یک فیلم سینمایی میبیند و از ایده، فیلمنامه تا کارگردانی، نورپردازی تا تدوین با یک اثر سینمایی در سطح استاندارد روبرو میشود اما با این حال احساس میکند یک واقعیت را میبیند و حسی شبیه دیدن فیلم مستند در او به وجود میآید که برای من شخصاً یک موفقیت بزرگ است که توانستیم در برگرداندن سینمایی یکسری وقایع، به اصل واقعیت وفادار باشیم. پیدا کردن زبان سینمایی مهم است؛ اگر راه پیدا کردن این زبان را پیدا کنیم، خواهیم توانست تاثیری که لازم است را بگذاریم چون نهایتاً در سینما به دنبال تاثیرگذاری بر مخاطب هستیم.
اگر نتوانیم مخاطب را از دقیقههای ابتدایی فیلم با اثر همراه کنیم، فیلم باخته است و مخاطب از سالن بیرون میرود. ما با مواجههای که با مخاطب در چند اکران جشنواره فجر داشتیم، فهمیدیم موفق شدهایم تماشاگر را از دقایق ابتدایی فیلم با اثر همراه کنیم تا در دنیای فیلم قرار گیرد. این نشان میدهد که فیلم هم از واقعیت اقتباس شده و هماینکه خیال در جایی که دخل و تصرف داشته، درست کارش را انجام داده است.
انقلاب اسلامی، زبان سینمای ایران را جهانی کرد
در ساخت این فیلم چقدر نگاه جهانی برای اصلاح تصویر جهانی از ایران داشتهاید و آیا این سوژه یک سوژه بینالمللی تلقی میشود؟
من خودم هم سالها به موضوعات دفاعمقدس فکر میکنم. نمیخواهم تقصیر را گردن کسی بیاندازم و بگوییم چه شده که نتوانستیم بخشی از حقانیت خودمان را در حوزه دفاعمقدس با سینما به دنیا معرفی کنیم. یکی از ویژگیهای سینمای ما بعد از انقلاب رسیدن به زبان جهانی است اما هیچ وقت در این حوزه نتوانستیم حرفی بزنیم و فیلم موفقی بسازیم که در دنیا اتفاقی برای آن رخ دهد.
دیده شدن فیلمهای ما در سطح جهان، هوس و آرمان نیست. فیلمهای کوتاهی که من ساختهام در جشنوارههای بینالمللی زیادی شرکت داده شده و دیده شدهاند. حضور فیلم در فستیوال و مجامع بینالمللی و شبکههای اکران و پخش، یک امکان و پتانسیل است که مسیری باز شده که میتوان یک آینه روشن از کشور نمایش داد نهاینکه الزماً فقط آیینه سیاهیها باشیم.
مهمترین چیزهایی که داشتهایم و نتوانستهایم هیچگاه درباره آنها در سینما کاری انجام دهیم ارزشهای اجتماعی است که در حوزه دفاعمقدس در تاریخ معاصر بهوجود آمد و ما هرگز نتوانستهایم آن را بر این قطار سوار کنیم و به چنین سفری بفرستیم. همیشه یکی از دغدغههای من این بوده که چطوری کار کنیم تا به زبان بینالمللی تسلط پیدا کنیم. برای ساخت فیلم «۲۳ نفر» در کنار همه مشکلاتی که داشتیم تا از مخدوش شدن واقعیت مواظبت کنیم و تماشاگر از آن لذت ببرد، باید مواظبت میکردم که فیلم زبان بینالمللی و جذابیت برای تماشاگر خارجی هم داشته باشد. فکر میکنم این اتفاق در فیلمنامه و فیلم رخ داده است که امیدوارم به کمک دوستانی که کار پخش اثر را انجام خواهند داد، این مسیر به خوبی بتواند هموار شود تا «۲۳ نفر» جایی در سینمای ایران و بیرون از بازار داخلی نیز داشته باشد و مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
اغلب فیلمهای دفاع مقدس بیخاصیت و شعار زدهاند
«۲۳ نفر» گوشهای از حقانیت ما در هشت سال دفاع مقدس است که امروز در بعد سیاسی آقای ظریف تلاش میکند بگوید در جنگ تحمیلی چه ظلمی به ما شده است و تقریباً تمام جوامع بینالمللی این حرف را پذیرفتهاند هرچند هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است. با این حال پذیرفتند ما شروع کننده جنگ نبوده و فقط دفاع کردهایم. این مطلب و بسیاری از موضوعات که در دل دفاعمقدس است هیچ وقت براساس سند و مدرک و با زبان هنر بیان نشده و اگر کاری انجام شده مصرف داخلی داشته و با اینکه تعداد زیادی فیلم درباره دفاعمقدس ساختهایم که فیلم خوب هم در میان آنها وجود دارد اما بیشتر فیلمهای دفاع مقدس بیخاصیت و شعارزده هستند که با زبان الکن فقط از خودمان تعریف کردهایم و تماشگر امروز هم آن را نمیپذیرد. تماشاگر امروز وقتی اسم سینمای دفاعمقدس را میشنود از آن فاصله میگیرد و از آن پرهیز میکند و انگیزهای برای دیدن آن ندارد.
ما در عین حال که میدانیم در این حوزه کارهای دستکم انجام شده؛ باید کار درست انجام دهیم و به جذابیتها و زبان امروزی سینما تسلط داشته باشیم تا بتوانیم برای تماشاگر امروز و جوان امروز فیلم بسازیم چون هر روز که میگذرد دنیای تصویر به قدری پیشرفت میکند و با استفاده از اینترنت فیلمهای آمریکایی دیده میشوند، که دیده شدن سخت است. امروز کار سخت شده و هر روز سختتر میشود اما امیدواریم «۲۳ نفر» بتواند بیرون از ایران نیز راهش را باز کند و برای تماشاگران خارج از کشورمان نیز نمایش داده شود.
ارسال نظر