همراهان ناهمراه!
پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیلها و گمانهزنیهای فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد. بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاستهای کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد. یادداشت پیش روی اشارهای گذرا به نکات یاد شده دارد.
پارس به نقل از کیهان:
۱- آقای روحانی که در انتخابات حماسی ۲۴ خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده اند، اگرچه اعلام کرده اند در اداره امور اجرایی کشور سلیقه ای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقه های درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازه ای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابه جایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است. رخدادی که در عمر
سی و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است. این جابه جایی نشان می دهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ « نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا می کنند، « حلقه مدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیت ها می تواند با انتخاب مردم در میان سلیقه های مختلف درون نظام جابه جا شود.
۲- تعیین سیاست های کلی و کلان نظام مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاست های کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد. آقای روحانی سال های متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و می دانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاست های کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاست های کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمی آید.
اعضای این شورا مطابق اصل ۱۷۶ قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقام رهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالی ترین مقام های ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضی ها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاست های کلان نظام بی اساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکرده اند.
۳- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیش بینی شده ای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد. جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانه ای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا می کنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمی توانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی
است که؛
الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجی ها از پایین ترین رده مقبولیت ایشان در میان ۸ نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت می کند. اصرار آقای عارف که نامزد اصلاح طلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر می کرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفت ها و مقاومت های فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقه های دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیم های اصلی نیستند- به شدت اعتراض می کردند که چرا نامزد اصلاح طلبان را حذف می کنید و از
روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت می شود؟ !
ب: درباره حمایت گروه ها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومه های فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظره های تلویزیونی و تأکید بر آموزه های نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.
۴- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامه ها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاح طلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛
الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید می شود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطن فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند. اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمی تواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت می توان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز
طلبکارانه گرفته اند.
۵- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را می توان در کسب آرای ایشان موثر دانست.
الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقه های اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی می شود! یکی از همین طیف طی مصاحبه ای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود « گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست! »
ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضع گیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظره های تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنش های آسیب رسان را در پی داشته باشد.
ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانی های لگام گسیخته و افزایش جهشی قیمت ها، همراه با سیاه نمایی های گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کم نظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیه ای و بی توجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!
د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و… از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.
۶- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانه ها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نموده اند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزب الله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصه های داخلی و خارجی کشور حرف اول را می زند… و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول می کنیم.
۷- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابت ها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند.
حسین شریعتمداری
ارسال نظر