به گزارش پارس نیوز، مرجان شیرمحمدی با انتشار این عکس نوشت: 

AndroidOnlineNewsImage (9)


نشستم روی نیمکت پارک و عکسها را تماشا کردم. توی همه‌ی عکسها خوشحال بودیم و می‌خندیدیم. بعد یک‌دفعه متوجه چیزی شدم. چیزی که تا آن روز نفهمیده بودم. این‌که چه‌طور آرامش ما به زندگیِ آدمی بند بود که حتا یکبار هم ندیده بودیم. یک پیرمرد زه‌وار دررفته که با مرگش حسابی حال همه‌ی ما را جا آورد. یک‌دفعه دلم برای خنده‌های دلشاد‌خانم تنگ شد. روزهایی که می‌آمد وسط حیاط می‌نشست و همسایه‌ها دوره‌اش می‌کردند و دلشاد‌خانم با آن لباس‌های گُلدار و موهای قرمزش خنده‌های از ته دلش را نثار ما می‌کرد و ما حالیمان نبود که خوشبختی یعنی همین. خانه‌ی لهستانی‌ها به چاپ هفتم رسید.#خانه‌ی_لهستانی‌ها#رمان#داستان#مرجان_شیرمحمدی#نشرچشمه عکس خواهران دریا