تلاش اروپا برای گروکشی از ایران با بهانه تراشیهای متعدد
کارشناس مسائل سیاست خارجی گفت: اروپا در تلاش است تا با پیوند دادن موضوع نفوذ ایران در خاورمیانه و فعالیت موشکی کشورمان به روند برجام نوعی گروکشی سیاسی انجام دهد.
به گزارش پارس نیوز، چندی پیش فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اظهاراتی ادعا کرد که باوجود اختلافات اروپا با دولت کنونی آمریکا کماکان به همکاریهای خود با واشنگتن ادامه داده و تابه حال هیچ یک از قدرتهای جهانی اینگونه با یکدیگر نزدیک نبوده اند. حال آنکه در شرایط فعلی که اولویت مد نظر اتحادیه اروپا باید اجرای SPV باشد چنین صحبتهایی چه مفهومی را به دنبال خواهد داشت و آیا پس از این اظهارات کماکان میتوان به حمایت اروپا از برجام باوجود تحریمهای شدید کاخ سفید امیدوار بود؟
در همین راستا گفتوگویی با حیدرعلی مسعودی کارشناس مسائل اروپا و عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی انجام شده که در ادامه آمده است.
حیدرعلی مسعودی کارشناس مسائل اروپا در گفت و گو با خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره اظهارات اخیر فدریکا موگرینی مبنی بر رابطه مثبت اتحادیه اروپا با کاخ سفید اظهار کرد: امروز دو موضوع اساسی میان ایران و اتحادیه اروپا مطرح شده که یکی از آنها تداوم برجام و دیگری هم بحثهای منطقهای و دفاعی کشورمان است؛ که دراین میان خواستههای اصلی کشورمان تلاش اتحادیه اروپا درجهت جبران خسارتهای مالی ناشی از خروج یکجانبه واشنگتن از برجام و همچنین برقرای یک مکانیزم مالی خاص درجهات تداوم روابط مالی و تجاری اروپا وتهران است، مکانیزم مالی ویژه اروپایی یا همان "spv " که بطور خاص تداوم صادرات نفت از ایران و بازگرداندن عایدههای ارزی و دلاری حاصل از تراکنشهای مالی آن را شامل شود. اما از سوی دیگر اروپا در تلاش برای پیوند دادن مسائل منطقهای یا همان موضوع نفوذ ایران در منطقه و موضوع فعالیت موشکی کشورمان به روند برجام بوده تا از طریق آن یک نوع گروکشی سیاسی را انجام دهد.
مسعودی خاطرنشان کرد: اتحادیه اروپا سازمانی یکپارچه سیاسی و کنشگر بین المللی نبوده درحال حاضر دو دیدگاه متفاوت در این اتحادیه وجود دارد که در یک طیف آن اعضایی تحت نفوذ واشنگتن قرار داشته و در سوی دیگر اعضایی نظیر آلمان که معتقدند اتحادیه اروپا باید در مقابل آمریکا هویت و کارگزاری مستقل خود را در عرصه بینالمللی پیش گرفته و با تحکیم هویت بایدها و نبایدهای خودرا دنبال کند. در نتیجه به نظر میرسد این دو گانگی و کشاکشی که در حال حاضر بین ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد بیش از هرچیز ناشی از تفاوت در اولویتهای درونی خود اتحادیه اروپاست.
وی فشار فرانسه و انگلیس به شورای امنیت در جهت تحریم مجدد ایران به سبب فعالیت موشکی تهران را نوعی واکنش به فشارهای آمریکا دانست و ادامه داد: همواره یکی از افتخارات اتحادیه اروپا نمایش یک چهره هنجارمند ازخود در عرصه بین المللی بوده و برجام نیز به عنوان نوعی توافق بین المللی مبتنی بر قطعنامههای سازمان ملل پیگیری اروپا را درپی داشته است. اما به طور خاص فشار فرانسه و انگلیس به شوار امنیت در راستای تنبیههای شدیدی است که از جانب آمریکا به انها وارد شده تا شبه اجماعی را برضد برنامه هستهای ایران در عرصه بین المللی فراهم کرده در نتیجه باید گفت که وضعیت فعلی اتحادیه اروپا ناشی از نوعی ابهام و بلاتکلیفی در اولویتهای بین المللی اتحادیه اروپابوده که خود نمایانگر یک بحران عمیق در میان اعضای این اتحادیه به سبب وجود دوگانگیها و تفاوت در اولویتهای مابین اعضا خود این اتحادیه درنگاه به موضوع ایران است.
کارشناس مسائل سیاست خارجی تلاشهای آمریکا درجهت ایجاد فشار بر ایران را حامل دو نتیجه مهم در اتحادیه اروپا دانست و تشریح کرد: اهتمام کاخ سفید در جهت ایجاد فشار به ایران دو نتیجه را در بر خواهد داشت. اول اینکه آن دسته از اعضای اتحادیه اروپا نظیر آلمان را که همچنان به دنبال همکاری اقتصادی با تهران و ادامه تجارت با ایران هستند مجاب کرده که به دیدگاه آمریکا متمایل شوند و از سوی دیگرهم باعث شده تا برنامهها و طرحهای اجرایی که برای فعالسازی SPV بین اتحادیه اروپا وجود داشته با اخلال مواجه شود. ناگفته نماند که اکنون هم در برخی محافل صحبتهایی مبنی بر تلاش واشنگتن برای محدود سازی SPV به بحث کشاورزی، دارویی و بشردوستانه به ایران در جریان است و این امر به منطله عملی نشدن اهداف ایران از راه اندازی SPV در جهت فروش نفت و دریافت ارز برای صادرات نفت اینهاخواهد بود. اما اینکه راه اندازی SPV مد نظر ایران تا چه میزان عملی خواهد بود به میزان مقاوت اعضا اتحادیه اروپا از جمله آلمان وابسته است.
مسعودی همچنین درپاسخ به این سوال که آیا پس از اظهارات اخیر موگرینی مبنی براینکه "با آمریکا بر سر ایران اختلاف داریم، اما به همکاریمان ادامه میدهیم" کماکان میتوان به اجرایی شدن spv امیدوار بود خاطرنشان کرد:حتی اگر بخواهیم بک سناریو بد بینانه درباره SPV در نظر گرفته و بگوییم این مکانیزم مالی حاصلی برای کشورمان دربر نداشته و هدف مهم ایران یعنی بازگرداندن پول نفت را در بر نخواهد گرفت، اما باید گفت که این روندی که درحال شکل گیری است بیش از هرچیز موجب شده تا درعرصه بین المللی واقعیتها وفرصتهای جدیدی را نه تنها برای ایران بلکه برای برخی دیگر از کشورهایی که عقیدههایشان نزدیک به ایران است فراهم کرده و تبدیل به یک الگوی تقریباً پذیرفته شده بینالمللی بین ایران و دیگر کشورها شده تا در پس آن کشورمان بتواند مکانیزمهای مالی مستقلی را با هرکدام از این کشورها برپا کند یعنی ایران پس از اقدامات منفی و مخرب آمریکا درجهت تحریمهای شدید و کمابیش با پی گیری یک پویایی دیپلماسی و ابتکار دیپلماتیک با این کشورها وارد مذاکرات فنی و تکنیکی شده تا بتواند تبادلات ماتلی خود را در قالب یک سازوکار مالی جداگانه و خارج از تحریمهای آمریکا پیش ببرد.
وی در ادامه با اشاره به صحبتهای موگرینی مبنی بر اینکه مشکلات اروپا و آمریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ جمهوری خواه تشدید درباره آینده روابط واشنگتن و اروپا پس از پایان ریاست جمهوری ترامپ گفت: این امر که تصور کنیم که پیوندهای بنیادین و زیرساختهای عمیق و کهن میان کشورهای اروپایی و آمریکا در عرض یک دهه آینده نابود خواهد شد یک ساده انگاری آشکار است، زیرا درحال حاضر یکی از بزرگترین اعتلافات نظامی میان امرکا و اروپا موسوم به ناتو در جریان است و دست کم باید بگوییم تا زمانی که این ائتلاف نظامی و امنیتی بر این روابط سایه افکنده نمیتوان خوشبین بود که این کشورها از هم سیاستهای جدایی را دنبال کنند کمااینکه روابط عمیق تجاری، سیاسی و تکنولوژی بین آنه را نیز نمیتوان نادیده گرفت. ناگفته نماند که حتی اگر جدایی میان اروپا و کاخ سفید هم اتفاق بیفتد تاثیری بر تهران نخواهد داشت، زیرا ایران هم مانند بسیاری از کشورها وقدرتهای بزرگی مثل چین، روسیه و ترکیه در این دوران گذار نظم بینالمللی به دنبال تعریف یک جایگاه متفاوت و جدیدی از خود بوده و نبایدبا این تفکر که اتحادیه اروپا کاملا از امریکا جدا میشود از راه خود بازمانیم.
مسعودی ادامه داد: اگر یک رئیس جمهور دموکرات در کاخ سفید حضور داشته باشد و دوباره پیوندهای میان اتحادیه اروپا و آمریکا عمیقتر شود ممکن است در مسائل مربوط به حقوق بشر و مسائل منطقهای مشکلات ما بیشتر شود، اما دست کم از این وضعیت خلاف هنجار و آشوب زدهای که در روابط بینالملل حاکم است خارج شده و مسائلی که بین ایران و غرب (اتحادیه اروپا و امریکا) به طور کلی وجود دارد به مسائل قابل حل تبدیل خواهند شد، زیرا الان بیش از هرچیز مسئله اصلی عنصر تهدید هستی شناختی و تهدید وجودی است که از سمت کاخ سفید نسبت به ایران شاهد هستیم؛ که اصولاً موجودیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران و تمدن ایران در این منطقه نادیده گرفته میشود و ایران از زاویه نگاه عربستان و اسرائیل در حال نگریسته شدن است از همین رو حتی اگر فرض کنیم بعد از ترامپ یک اتحاد عمیقتری بین اروپا و آمریکا شکل خواهد گرفت به نظر مسائل ایران و اروپا به مسئلههای قابل حلی تبدیل شده و بین ایران و غرب همانطور که ما در برجام هم توانستیم از طریق نهادهای بینالمللی و دیپلماسی چند جانبه با اتحادیه اروپا و آمریکای آن زمان توانستیم به یک نقاط مشترکی دست پیدا کنیم. در آینده بازهم میتوان مسائل خودرا بر اساس یک سری قراردادها و زمینههای مشترک حل و فصل کنیم.
کارشناس مسائل سیاست خارجی با اشاره به صحبتهای اخیر هوک مبنی بر خواستار شدن همکاریهای اروپا با تحریمهای امریکا احتمال این همراهی را اینگونه تشریح کرد: این امر بستگی به این موضوع دارد که اتحادیه اروپا تا چه میزان میخواهد بر راهی که در استقلال خود پیش گرفته مصمم بایستد. یعنی آیا اروپا میخواهد به همین وضعیت حرکت تحت سلطه و هژمونی آمریکا ادامه دهد؟ که اگر این روند را ادامه دهد به طور قطع این نتیجه را درپی دارد که آمریکا در اینده به خودش اجازه دهد درباره همه مسائلی که مربوط به مسائل کشورهای اتحادیه اروپا ست دخالت کند مثلاً اتحادیه اروپا آیا میخواهد با چین یک رابطه تجاری آزاد داشته باشد یا خیر؟ و یا اینکه اتحادیه اروپا در خاورمیانه چقدر نفوذ داشته باشد و چه راهبردی را در پیش بگیرد؛ که اگر اتحادیه اروپا قرار است با همین روال ادامه دهد امنیت اتحادیه اروپا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا و یا آنچه که ما در روابط بینالملل به عنوان منافع حیاتی اتحادیه اروپا تلقی میکنیم در آینده دچار خدشه شده و معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار اتحادیه اروپا خواهد بود.
وی ادامه داد: ممکن است که اروپا بخواهد از این فرصتی که مسئله ایران و شکافهای که بین اتحادیه اروپا و دولت ترامپ در کاخ سفید وجود دارد استفاده کند و امنیت و منافع حیاتی خودش را به صورت نه کاملاً مستقل، اما نه لزوماً تحت مفاهیمی که آمریکا به دنبال آن است دنبال کند. در نتیجه سرنوشت رابطه ایران و اروپا به نوعی در پیوند و رابطه تنگاتنگ با سرنوشت خود این اتحادیه است و به نظر میرسد که اتحادیه اروپا مجبور است در این جهانی که به سمت نوعی تجدید ساختار نظمبینالمللی یا تجدیدنظر در نظم لیبرال بینالمللی حرکت میکند برای خود نقشی را به عنوان آینده مستقل از آمریکا ترسیم کند کما اینکه چندی پیش مکرون هم اشاره کرد که ما میخواهیم ارتش مستقل از آمریکا را داشته باشیم و در مقابل خطراتی مثل چین، روسیه و حتی آمریکا مستقل عمل کنیم. این خود دارای یک پیامی است که طرفداران استقلال و طرفداران هویت مستقل و هنجارمند اتحادیه اروپا مانند تفکراتی شبیه آلمان در داخل اتحادیه اروپا در حال تقویت است، اما برای مثال کشوری مانند انگلیس همچنان در مدار یورو آنتاتیک یا غربگرایی یا انتالتیکی خود در حال حرکت است و به همین دلیل روند جدایی از اتحادیه اروپا را دارد دنبال میکند و این نشان دهنده این است که آینده اروپا به سمت یک نوع شبه استقلال از آمریکا در حال حرکت است.
مسعودی باتوجه با صحبتهای مطرح شده توسط سران اتحادیه اروپا روند برجام را اینگونه پیشبینی کرد:امروز گروههای مختلف سیاسی داخل و بخشهای مختلف در داخل حاکمیت از برجام به عنوان یک برگ برنده سیاسی در حال استفاده هستند وبه همین دلیل به نظر میرسد که دولت فعلی ایران به دلیل سرمایهگذاری بسیار زیادی که در برجام عمل آورده و "برنامه جامع اقدام مشترک "مهمترین و آشکارترین دستاورد سیاسی و بینالمللی دولت است دوت نمیتواند یکباره با یک شیفت اساسی تلاش کند تا از مکانیزمهایی به غیر از برجام سیاست خارجی خود را پیش ببرد. اما درمقام پیشبینی باید گفت که با توجه به تحلیلها و دیدگاهی که در وزارت خارجه ایران و دولت جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی وجود دارد احتمالا ایران به یک اجرای حداقلی از تعهدات کشورهای اروپایی و کشورهای دیگری مانند چین و روسیه نسبت به برجام راضی خواهد شد.
کارشناس مسائل سیاست خارجی تاکید کرد:حتی اگر دولت متمایل شود به این که ایران از برجام خارج شود و روندهای دیگری را دنبال کند به نظر میرسد که جریانهای مختلف و گروههای سیاسی مختلف باخروج ایران از برجام مخالفت خواهند کرد. جالب این است که حتی اگر ریاست جمهوری ایران هم به خروج از برجام راضی شود بدنه دیگر مردم و هسته قدرت امکان این کار را نمیدهند، زیرا نتیجه بعدی آن این است که میتوان بر سر مواد دیگر نیز مذاکره کرد؛ بنابراین با روند موجود به طور خوش بینانه ایران میتواند به این تعهدات و اجراهای حداقلی کشورهای غربی درباره برجام کفایت کند و پیش رود و در بدبینانهترین حالت هم این احتما وجود دارد که ایران بخشی از تعهدات غیر اساسی خود را نسبت به برجام به صورت بازگشت پذیر کم کند. برای مثال بخشی از بازرسیهای دورهای آژانس را کم کرده و یا خود را به لحاظ غنیسازی سطح بالاتر آماده کنیم تا این امر به عنوان اهرم فشاری برای پیشبرد اهدافمان خود درجهت فشار به به غرب و اتحادیه اروپا استفاده کنیم که غرب را متوجه کنیم درصورتی بخواهد بااین روند پیش رود ایران هم میتواند تعهدات خود را به طور کامل زیر پا گذاشته و فراموش کند.
ارسال نظر