نیستان «کلوپ آدمهای ناراضی» را منتشر کرد+عکس
داستان کوتاه در میان علاقمندان به کتاب و مطالعه در ایران گونه ادبی قابل تأملی است که با دیده احترام و به چشم یک متن قابل توجه به آن نگاه میشود.
بسیاری از داستانخوانهای ایرانی چه حرفهایها و چه آماتورها خاطره دلنشینی از خوانش داستانهای کوتاه در ذهن خود دارند و بخش مهمی از شیرینترین و مهمترین لحظات مطالعه خود را با این ژانر سپری کردهاند.
این روزها این گونه ادبی در ایران به نوعی در حال بازگشت به دوران گذشته خود است. دورانی که در آن داستان کوتاه نه مجالی برای عرضه توان تکنیکی نویسنده در خلق یک روایت که بستری برای بیان دغدغههای فردی و اجتماعی نویسنده است. از این منظر بسیاری از داستانهای کوتاه منتشر شده در کشور این روزها به شکلی نوشته و منتشر میشوند که به دور از هر نوع حساسیت و دغدغه تکنیکی و فرمی، گرهگشای یک مسئله اجتماعی و یا فرهنگی باشد و از همین زاویه دید است که نویسنده موفق داستان کوتاه این روزها باید یا صاحب دیده ظریف و نکتهسنجی برای کشف زیر و بمهای جامعه زیستی خود باشد و یا از چنان تجربه زیستی وسیعی برخوردار است که بتواند دغدغههایی فراتر از روزمرگی برای روایت داشته باشد. سالها پیش از این داوود غفارزادگان از نویسندگان کوتاه نویس موفق دهه هفتاد توانست تلفیقی از این دو اتفاق را در جریان داستانکوتاه نویسی در ادبیات ایران از خود به ثمر برساند و آثار را خلق کند که هنوز نیز قابل رجوع و تامل هستند.
کتاب «کلوپ آدمهای ناراضی» مجموعه چهار داستان کوتاه از شتیلا زرنگار است که دقیقا با تلفیقی ماهرانه از این دو عنصر نوشته شده است. داستانهایی با محوریت انسان تنها رها شده در ساختارهای تفکر مدرنیستی برای زندگی. به باور دیگر اگر بپذیریم که انسان مدرن زندگی و زیست خود را در تک لحظههایی سرنوشتساز رقم میزند و باقی آن را در مسیر این تک لحظه جاری و ساری میکند، هنر داستاننویسی زرنگار در این اثر نیز ساختی متحورانه از این تک لحظههاست. او راوی انسانها و لحظههایی زیستی از زندگی آنهاست که مانند یک داروی مخدر ذره ذره ذهن مخاطب را به تسخیر مفهومی که درصدد بیان آن است در میآورد و در ادامه او را در بستر آن زمینگیر میکند و ناچار از اندیشیدن میکند.
داستانهای کوتاه «کلوپ آدمهای ناراضی» داستانهایی برای خلق لحظههای تامل و تفکر در مفاهیم عالی زندگی است چنانچه یکی از زیباترین آنها یعنی عشق در داستان ابتدایی کتاب خودش را با قدرت به رخ مخاطب میکشاند.
زرنگار به خوبی در داستانهایش قدرت تعلیق را به خدمت داستاننویسی درآورده و مخاطب را با وقایع و افرادی روبرو میکند که تلفیق مواجهه آنها با هم گاه عاشقانهای قابل تامل و در عینحال وهم انگیز خلق میکند که نه تنها به زمان و مکانی خاص تعلق ندارند که در بستر زمان و مکان نیز جاری و ساری هستند و برای هر زمانه و ذهنی قابل اعتنا خواهند بود.
انتهای پیام/
ارسال نظر