تفسیر آیهای از سوره مبارک توبه
تفسیر آیه ۴۹ سوره توبه را در ادامه میخوانید.
توبه به معنى بازگشتن از گناه و کار بد، و نام نهمین سوره قرآن مجید است. نام این سوره از آیه ۱۰۵ آن گرفته شده است. در این سوره داستان متخلّفین از جنگ تبوک آمده است. سوره توبه تنها سوره اى از قرآن است که بدون "بسم اللّه الرّحمن الرّحیم" آغاز مى شود. زیرا اعلان جنگ به مشرکان و برائت از آنان است. پاره اى از موضوعات این سوره عبارتند از: قطع رابطه با مشرکان، جهاد در راه خدا، ستایش مجاهدان راه خدا، لزوم تحصیل علم، و پرهیز از تراکم ثروت، داستان هجرت پیامبر (ص)، موضوع ماه هاى حرام، گرفتن جزیه از اقلّیت هاى مذهبى، سرنوشت منافقان و موضوع زکات. این سوره در مدینه نازل شده و ۱۲۹ آیه دارد.
برای این سوره ده نام ذکر کرده اند، ولی نام «توبه» به دلیل آیات فراوانی که در این باره سخن گفته است و نام برائت به خاطر آمدن در ابتدای سوره، مشهورتر است.
سوره توبه تنها سورهای است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز نشده است. درباره دلیل این امر از قول امام علی علیه السلام آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم برای امان دادن و رحمت است و سوره برائت برای دفع امان و جنگ نازل شده است» ۲ از این رو در ابتدای این سوره "بسم الله" نیامده است.
از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: «هر کس سوره انفال و توبه را قرائت نماید، من شفاعت کننده و گواهی دهنده به سود او در روز قیامت هستم که او از نفاق مبرّا است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، ده حسنه به او عطا میشود و ده گناه از او پاک شده و ده درجه بر درجات او افزوده میشود و عرش و حاملان آن در ایام حضورش در دنیا، بر او درود میفرستند.»
امام صادق علیه السلام: «کسی که سوره انفال و توبه را در هر ماه قرائت کند، هرگز نفاق وارد قلب او نمیشود و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام خواهد بود.»
در تفسیر عیاشی پس از نقل این روایت اضافه کرده است: و روز قیامت بر سفرههای بهشتی همراه شیعیان امام علی علیه السلام روزی میخورد تا اینکه مردم از حساب فارغ شوند.
وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَلَا تَفْتِنِّی أَلَا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ ﴿۴۹﴾
و از آنان کسى است که مى گوید مرا [در ماندن]اجازه ده و به فتنه ام مینداز هشدار که آنان خود به فتنه افتاده اند و بى تردید جهنم بر کافران احاطه دارد (۴۹)
شان نزول:
گروهى از مفسران نقل کرده اند هنگامى که پیامبران (علیهم السلام) مسلمانان را آماده جنگ تبوک مى ساخت و دعوت به حرکت مى کرد یکى از رؤساى طائفه بنى سلمة به نام جد بن قیس که در صف منافقان بود خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) آمد و عرض کرد اگر اجازه دهى من در این میدان جنگ حاضر نشوم زیرا علاقه شدیدى به زنان دارم مخصوصا اگر چشمم به دختران رومى بیفتد ممکن است دل از دست بدهم و مفتون آنها شوم! و دست از کارزار بکشم! پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به او اجازه داد.
در این موقع آیه فوق نازل شد و عمل آن شخص را محکوم ساخت، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) رو به گروهى از بنى سلمه کرد و گفت: بزرگ شما کیست؟ گفتند جد بن قیس، ولى او مرد بخیل و ترسویى است، فرمود: چه دردى بدتر از درد بخل، سپس فرمود: بزرگ شما آن جوان سفید رو بشر بن براء است (که مردى است پر سخاوت و گشاده روى)
تفسیر:
شان نزول فوق نشان مى دهد که انسان هر گاه بخواهد شانه از زیر بار مسؤ لیتى خالى کند از هر وسیله اى براى خود بهانه مى تراشد، همانند بهانه اى که (جد بن قیس) منافق براى عدم حضور در میدان جهاد درست کرد، و آن اینکه ممکن است زیبارویان رومى دل او را بربایند و دست از جنگ بکشد و به (اشکال شرعى) گرفتار شود.
گفتار (جد بن قیس) مرا به یاد گفته یکى از ماموران جبار مى اندازد که مى گفت:: اگر ما مردم را تحت فشار قرار ندهیم حقوقى که دریافت مى داریم براى ما شرعا اشکال دارد یعنى براى رهایى از این اشکال باید ظلم و ستم به خلق خدا کنیم.
به هر حال قرآن در اینجا روى سخن را به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) کرده و در پاسخ این گونه بهانه جویان رسوا مى گوید: (بعضى از آنها مى گویند به ما اجازه ده که از حضور در میدان جهاد خوددارى کنیم و ما را مفتون و فریفته (زنان و دختران زیبا روى رومى) مساز! (و منهم من یقول ائذن لى و لا تفتنى).
این احتمال نیز در تفسیر و شان نزول آیه داده شده است که او (جد بن قیس) به عذر و بهانه زن و فرزند و اموال بى سرپرست خود مى خواست از جهاد صرف نظر کند.
ولى به هر حال قرآن در پاسخ او مى گوید: (آگاه باشید که اینها هم اکنون در میان فتنه و گناه و مخالفت فرمان خدا سقوط کرده اند جهنم گرداگرد کافران را احاطه کرده است) (الا فى الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین).
یعنى آنها به عذرهاى واهى و اینکه ممکن است بعدا آلوده به گناه بشوند هم اکنون در دل گناه قرار دارند و جهنم گرداگرد آنها را فرا گرفته است آنها فرمان صریح خدا و پیامبرش را درباره حرکت به سوى جهاد زیر پا مى گذارند مبادا به شبهه شرعى گرفتار شوند!.
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱- یکى از راههاى شناخت گروه منافقان در هر جامعه اى دقت در طرز استدلال آنها و عذرهایى است که براى ترک انجام وظائف لازم مى آورند چگونگى این عذرها به خوبى باطن آنها را روشن مى سازد.
آنها غالبا به یک سلسله موضوعات جزئى و ناچیز و گاهى مضحک و خنده آور متشبث مى شوند تا موضوعات مهم و کلى را نادیده بگیرند، و براى اغفال افراد با ایمان به گمان خود از الفباى فکرى آنها استفاده مى کنند، و پاى مسائل شرعى و دستور خدا و پیامبر را به میان مى کشند، در حالى که در میان گناه غوطه ورند و شمشیر به دست گرفته بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و آئین او مى تازند.
۲- مفسران در تفسیر جمله (و ان جهنم لمحیطة بالکافرین) گفتگوهاى مختلفى دارند بعضى مى گویند این جمله کنایه از آن است که عوامل و اسباب ورود به جهنم یعنى گناهان آنها را احاطه کرده است؛ و بعضى گفته اند که این از قبیل: حوادث حتمى آینده است که به صورت ماضى یا حال بیان مى شود، یعنى به طور قطع در آینده جهنم آنها را در بر خواهد گرفت.
ولى این احتمال نیز وجود دارد که جمله را به معنى حقیقى اش تفسیر کنیم و بگوییم هم اکنون جهنم موجود است و در باطن و درون این جهان قراردارد و آنها در میان جهنم هستند، اگر چه هنوز فرمان تاثیر کردن آن صادر نشده است، همانگونه که بهشت نیز هم اکنون وجود دارد و در باطن و درون این جهان به همه احاطه کرده است منتها بهشتیان، چون تناسب با بهشت دارند با آن مرتبط خواهند بود و دوزخیان، چون متناسب با دوزخند با دوزخ.
انتهای پیام/
ارسال نظر