به گزارش پارس نیوز، 

حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه السلام به دنیا آمدند. ایشان همچنین در حدود ده سال از امامت عمویشان حضرت مجتبی علیه السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم تر پیشوایی واقع می شد.

امام سجاد‌(ع) بنا به مشیت الهی در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی بیمار بودند و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشیدند.

امام زین‌العابدین(ع) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیّه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمودند و هرگاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریک می کردند. ایشان با احتیاط تمام، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار می داد. امام(ع) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به کار بردند، به طورى که دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر ایشان را تفسیر می کند.

گفتنی است؛ امام چهارم شیعیان چهل سال پس از واقعه جانگداز کربلا، در روز 12 و یا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملک، مسموم گردیدند و در 56 سالگى به شهادت رسیدند. مزار شریف آن حضرت در مدینه در قبرستان بقیع می‌باشد.

شاعران آیینی کشورمان هر کدام به یاد عزای سالار شهیدان (ع) و یاران وفادارشان ابیاتی را سروده‌اند که شما می توانید در این گزارش اشعار ویژه شهادت امام سجاد (ع) را بخوانید.

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) حسن لطفی

من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم

من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم

کسی نمانده برایم غریب می‌میرم

کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم

کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد

کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد

قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم

نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم

چگونه با که بگویم غروب غمگین است

غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است

من اشکِ بی کسیِ خیمه‌گاه را دیدم

میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم

که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست

به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست

حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند

تمام نیزه به‌دوشان پِیِ‌سرش بودند

به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد

به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد

چگونه با که بگویم غروب را دیدم

به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم

صدای هلهله‌ها تا به گوش ما آمد

صدای حرمله از پشت خیمه‌ها آمد

به پشتِ خیمه نوکِ نیزه‌ای زمین می‌خورد

کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می‌بُرد

حرامیان نه فقط گاهواره می‌بُردند

لباس را زِ تَنی پاره‌ پاره می‌بُردند

به رویِ دوش همه تازیانه می‌آمد

زِ گوشهای همه گوشواره می‌بُردند

درونِ خیمه زمین‌گیر بودم اما سوخت

تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت

زِ داغ تاول آتش صدای ما می‌سوخت

میان شعله سر و دست و پایِ ما می‌سوخت

چگونه با که بگویم حکایتِ سر را

حکایت عطش و خیزران و پیکر را

زمانِ غارت ما بود و خنده‌ی دشمن

که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را

نمیرود زِ خیالم دَمی که می‌دیدم

به سمت نیزه‌ی بابا نگاهِ دختر را

دوید کودکی و یک نفر به دنبالش

گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) رضا قاسمی

در چهل سالِ گذشته اشک من رگبار بود

ابرِ باران‌زای چشمم روز و شب پربار بود

از گلویم آب خوش پایین نرفته هیچ وقت

کامم از خشکیِ داغِ تشنگی سرشار بود

زندگی کردم تمام خاطرات خویش را

پیش چشمم روضه‌ها هر روز ، در تکرار بود

آه از آن لحظه که دیدم جسم بابا را به خاک

پیکری که روی آن انگار ، یک نیزار بود

از همان ساعت که روی نیزه‌ها خورشید رفت

دائما پیش نگاهم رقص نیزه‌دار بود

من نماز اشک می‌خواندم به محراب بلا

روبرویم روی نیزه قبله ای سیّار بود

وای ، از شام و تمام چشم‌های هیز آن

دست‌هایم بسته بود و عمه در بازار بود

روضه‌های شام ، از کرب و بلا هم بدتر است

مُردم از این داغ ، که ناموس ، در انظار بود

وای ، از طشت طلا و قاریِ بزمِ شراب

آیه خواند و در جوابش خیزران در کار بود

وای ، از چشمِ خریدار و نگاه هرزه اش

کار او اصرار و کار عمه‌ام انکار بود

کاش پایم وا نمی‌شد روی این دنیای پست

روزگار از بسکه با من سخت و بدرفتار بود

منشاء این هتک حرمتها همان روزی ست که

دید ، حیدر همسرش بین در و دیوار بود

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) علیرضا برنا

از سرورِ هر دو عالم نزد ما غم بهتر است

گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است

واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است

در سلوکِ ما فرات از آب زمزم بهتر است

گریه هایم را بگیری بی گمان دق میکنم

مردن از دنیاى بی گریه برایم بهتر است

در جواب اینکه شأن گریه کن های تو چیست

از برای این سوال «الله اعلم» بهتر است

هر که به جایی رسید از نوکریِ تو رسید

نوکری تو ز آقایی عالم بهتر است

نوحه دم دادیم و با این دم مسیحا دم شدیم

از دم روح القدس واللهِ این دم بهتر است

یازده ماه از خدا ماه شما را خواستیم

از تمام ماه ها ماه محرم بهتر است

انبیا در آخرِ خط میشوند عبدالحسین

آخرِ این راه از آغازِ آن هم بهتر است

رتبه ی پیرِغلامان تو نزدِ فاطمه است

چون غلامیِ شما با قامتِ خم بهتر است

گر به زیرِ ناودانِ کعبه هم باشم ولی

معتقد هستم که باشم زیرِ پرچم بهتر است

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) علی اکبر لطیفیان

کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید

چشم های سپید یعقوب و بوی پیراهنی که می آید

مرد سجاده ای که درک نکرد هیچ کس آیه ی مقامش را

در هیاهوی شهر کوفه نداد هیچ کس پاسخ سلامش را

تا عزاداریش شروع شود دیدن شیرخواره ای کافی ست

تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشواره ای کافی ست

وقت افطار کردنش هر شب تا که چشمش به آب می افتاد

تشنگی ضریح لب هایش یاد طفل رباب می افتاد

من نمی دانم این که خاکستر چه به روز سر امام آورد

زیر زنجیر پیکر زردش معجزه بود اگر دوام آورد

گیرم از دست کوفه راحت شد سنگ طفلان شام را چه کند؟

گیرم از دست کوچه سنگ نخورد مردم پشت بام را چه کند؟

تا که این مرد قافله زنده‌ست حرفی از طفل کاروان نزنید

پیش این مرد گریه، جانِ حسین حرفی از چوب خیزران نزنید

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) حاج غلامرضا سازگار

من آن گلم که خفته به خون باغبان من

نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من

مرغ بهشت وحی ام و از جور روزگار

ویرانه های شام شده آشیان من

هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب

هجده سر بریده بود سایبان من

زنهای شام خنده به ناموس من زدند

این بود احترام من و خاندان من

زنجیرها به زخم تن من گریستند

دشمن نکرد رحم به اشک روان من

گردید نقش خاک زسنگ یهودیان

از نوک نی سر پدر مهربان من

شام بلا و طشت طلا وسر حسین

گردید قاتل پدرم میزبان من

من اشک ریختم زبصر او شراب ریخت

با آنکه بود آیه کوثر به شأن من

من ناله می زدم زدل او چوب خیزران

من تن به مرگ دادم او سوخت جان من

«میثم» خدا جزات دهد در عزای ما

کز نظم تو عیان شده سوز نهان من

 

بهترین اشعار شهادت امام سجاد(ع)

شعر شهادت امام سجاد(ع) سید رضا موید

در جسم جهان فیض بهارانم من

عالم چون زمین تشنه، بارانم من

در زهد دلیل پارسایان جهان

در عشق امام جان نثارانم من

فرزند حسین و زینت عبّادم

شایسته ترین سجده گذارانم من

با این همه منزلت ز سوز دل و جان

روشنگر بزم سوگوارانم من

چون لاله همیشه از جگر میسوزم

چون شمع همیشه اشکبارانم من

--

من نور دل پیمبر و زهرایم

روشنگر بزم عترت طاهایم

افروخته تر ز شمع افروخته ام

دل سوخته تر ز لاله صحرایم

با ذکر دعا و خطبه و اشک و پیام

من حافظ انقلاب عاشورایم

بیمار فتاده در دل آتش و خون

لب تشنه، خسته بر لب دریایم

آن طرفه شهید زنده ام من که به عمر

از تیغ جفا بریده اند اعضایم

--

آنم که به هر گام خطرها دیدم

در هر نفس از ستم شررها دیدم

با آن که ز کربلا، دلم خونین بود

در شام همى خون جگرها دیدم

با آن که به خاک و خون بدیدم تن‌ها

بر عرشه نیزه نیز، سرها دیدم

در باغ به خون نشسته کرببلا

افتاده، قلم قلم شجرها دیدم

یک سو، تن صد چاک پدرهاى شهید

یک سو، تن پامال پسرها دیدم

--

من دیده ام آنچه را که دیدن سخت است

دیدن نه همین بلکه شنیدن سخت است

از ورطه طوفان زده ی آتش و خون

بر ساحل آرزو رسیدن سخت است

هفتاد و دو تن ز بهترین یاران را

دیدن به زمین و دل بریدن سخت است

بار غل و زنجیر چهل منزل راه

با پیکر تب دار کشیدن سخت است

جانبخش بود صداى قرآن اما

از رأس پدر به نى شنیدن سخت است

آن کس که امامتش به خون شد آغاز

وآن کس که خلیل کربلا بود منم ...

دردا که چه آورد قضا بر سر من

ای کاش نمیزاد مرا مادر من

انتهای پیام/