فرماندهی که زکاتش را در میدان جهاد پرداخت
شیشه خودرو پایین بود؛ دو تن از نیروهای خودی در آن بیهوش بودند و بخاری نیز روشن بود. تصور کردیم که ممکن است داعش آنها را به شهادت رسانده باشد و آن خودرو نیز تلهگذاری باشد.
سیدابوذر تالاری از فرماندهان جبهه مقاومت پیرامون شاخصههای فرماندهی و رفتاری سردار شهید شاهرخ داییپور توضیح داد: نخستین خصلت فرماندهی این شهید روحیه فداکاری و ایثارگریاش بود. ما در مناطق حساسی همچون حلب، تدمور، بوکمال و سایر نقاط که جبهه مقاومت در آن حضور دارند فعالیت داشتیم. من دو سال در جوار او بودم و در موقعیتهای حساس قرار گرفتیم.
وی افزود: شهید شاهرخ داییپور در جایگاه مدیریت نظامی هیچگاه کم نگذاشت و از تمام تجربه، توان و ظرفیت خود استفاده میکرد. او به دنبال امکانات یا سیاهی لشکر نبود. از طرفی بیگدار به آب نمیزد. برای اینکه عملیاتها به مشکل برنخورند بارها تا نزدیکی دشمن پیشروی میکردیم و کارهای اطلاعاتی و شناسایی را انجام میدادیم. این فعالیتها شب یا روز نمیشناخت و در موقعیتهای مختلفی برای اینکه از امکانات داعش و سایر مسلحان در آنجا آگاه شویم فعالیتهای اطلاعاتی انجام دادیم. این حضور نشانه روح بزرگ و ایمان بالای او بود.
این فرمانده جبهه مقاومت با اشاره به اینکه شهید شاهرخ داییپور این کارها را انجام میداد تا تلفات کمتری بدهیم، گفت: انجام ساعتها کار اطلاعاتی و عملیاتی برای این بود تا سایر فرماندهان در اتاق عملیات با منطقه و دشمن آشنا باشند و در نهایت به این جمعبندی برسیم که چگونه میتوانیم یک خروجی موفق از کارهایمان با وارد آمدن ضربه سنگین به دشمن داشته باشیم.
تالاری در بخش دیگر سخنانش یادآور شد: شهید شاهرخ داییپور انسان دست و دلبازی بود. در قرارگاهی که ما حضور داشتیم امکان داشت هر لحظه بچهها به شهادت برسند. از همین رو بارها خودش به منطقه میرفت و با توجه به امکاناتی که در منطقه بود برای رزمندگان صبحانه یا ناهار تهیه میکرد. در شرایط جنگی بچهها برای شکم به جبهه نیامده بودند و بارها پیش آمده بود که کیفیت و کمیت غذا کم باشد. اما خصلت سفرهداری شهید شاهرخ داییپور باعث میشد که محیطی شاد و خوب را برای رزمندگان ایجاد کند.
وی با اشاره به اینکه شهید شاهرخ داییپور زکات علوم نظامیاش را در میدان جهاد پرداخت کرد، گفت: از دیگر شاخصههای فرماندهی این شهید انتقال تجربه و دانش نظامیاش به فرماندهان جوان بود. شهید شاهرخ چیزی را در سینهاش حبس نمیکرد و آنچه را که میدانست به رزمندگان منتقل میکرد. در منطقه جوانان نخبهای حضور داشتند که شاید تجربه کمی داشتند اما شهید شاهرخ با حوصله با آنها برخورد میکرد. حتی در معدود برخوردهایی از جانب اندکی از افراد مورد توهین و بیاحترامی واقع شد اما روحیه گذشت و بزرگواری او باعث شد تا آن اشخاص شرمنده او شوند.
تالاری بیان کرد: روزی برای سرکشی به منطقهای کوهستانی رفتیم تا از رزمندگانی که در شیارها به کمین دشمن نشسته بودند سرکشی کنیم و حدود دو کیلومتر باید در دل کوه و هوای بسیار سرد کوهپیمایی میکردیم. با دو خودرو تا نزدیکی این محل رفتیم. کمتر از ۱۰۰ متر با داعش فاصله داشتیم. ساعت سه بامداد پس از آنکه نیروها توجیه شدند به عقب بازگشتیم. در حال برگشت به قرارگاه بودیم که متوجه شدیم یک خودرو "تویوتا" خارج از جاده با چراغهای روشن پارک کرده است. با رعایت اصول حفاظتی به آن نزدیک شدیم. شیشه خودرو پایین بود. دو تن از نیروهای خودی در آن بیهوش بودند و بخاری نیز روشن بود. تصور کردیم که ممکن است داعش آنها را به شهادت رسانده باشد و آن خودرو نیز تلهگذاری باشد. پس از چک کردن خودرو و پاک بودن آن به این نتیجه رسیدیم که بچهها خواب هستند چرا که قلبشان میزد.
وی ادامه داد: دلیل بیهوشی بچهها این بود که آنها در عملیات پی در پی شرکت کرده بودند و از خستگی زیاد در حین رانندگی بیهوش شده بودند. آنها را به ماشین خود منتقل کردیم و به قرارگاه آوردیم. حتی هنگامی هم که به قرارگاه رسیدیم آنها از خواب بیدار نشدند. فردای آن روز این دو رزمنده از ما عذرخواهی کردند. اگر شهید شاهرخ آن شب آن خودرو را نمیدید قطعا ممکن بود توسط دشمن به شهادت برسد.
این فرمانده مقاومت در پایان توضیح داد: باید به جنبه عبادی شهید شاهرخ نیز اشارهای داشته باشم. در جبهه مقاومت برخی از رزمندگان قبل از نماز صبح بیدار میشدند و نماز شب و سایر اعمال را انجام میدادند. پس از آن زیارت عاشورا میخواندند و پنج دقیقهای هم ذکر امام حسین (ع) برپا بود، شهید شاهرخ از جمله افرادی بود که چنین توسلی داشت و همواره در نماز جماعت صبح شرکت میکرد.
ارسال نظر