به گزارش پارس نیوز، 

امروز - ۳۰ تیر - سی‌وششمین سالروز شهادت خلبان «عباس دوران» است. خلبانی که رشادت و شهادت فراموش نشدنی او، هم به جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاسی کمک کرد و هم وحشت و ترس صدام از نظامیان ایرانی را چند برابر افزایش داد.

وقتی که خرمشهر آزاد شد، کشورهای عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند و با همراهی آمریکا در صدد ایجاد آتش‌بس برآمدند. درحالیکه هنوز بخش‌هایی از خاک کشور ما در اختیار دشمن بود.

صدام بهترین راه خروج عراق از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد دانست، زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و توسل به حربه‌های دیگر، همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و هیچ پرندهای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها جلوگیری کند.

به همین منظور با امیر سرتیپ دوم «رضا رمضانی» یکی از هم‌دوره‌های شهید دوران «قهرمان حمله ۳۰ تیر به پالایشگاه الدوره بغداد» به  قرار زیر به گفت‌وگویی تفصیلی پرداختیم.

 

شجاعت، مردانگی و مردم‌شناسی «دوران»

**: برای شروع گفت‌وگو از ویژگی‌ها و خصوصیات برجسته و بارز شهید دوران برای ما بگویید.  

امیر رمضانی: شهید دوران»د اوطلب انجام هر نوع ماموریتی بود. گاهی پیش می‌آمد که او را برای استراحت به یک پایگاه هوایی دیگر منتقل می‌کردند، اما خودش شرایط را به نحوی مهیا می‌کرد که باز هم در پایگاه جدید، بیشترین فعالیت‌های عملیاتی و ماموریتی را داشته باشد. مردانگی و جذبه زیاد، ویژگی بارز دیگر شهید دوران بود. دوستان و نزدیکانش بذله‌گویی چندانی از او ندیده بودند. شجاعت، وطن‌دوستی و مردم‌شناسی شهید دوران در مرتبه بسیار بالایی قرار داشت. او نسبت به دین و مردم خود اشراف کامل پیدا کرده بود و برای همین حاضر بود که جان خود را برای آن‌ها تقدیم کند. دوستانی که با شهید دوران پرواز مشترک داشته‌اند تعریف می‌کنند که او اگر آخرین تیر و فشنگ خود را در آن طرف خاک خالی نمی‌کرد امکان نداشت وارد مرز خودمان شود.

 

می‌توانست پلاتین‌های پایش را بهانه کند اما نکرد

**: در نقل‌قول‌هایی که از خلبانان هم‌دوره‎‌ای شهید دوران وجود دارد، تاکیدات فراوانی بر پیگیری بسیار زیاد این شهید برای انجام ماموریت‌ها علیه ارتش بعث عراق وجود دارد. در این مورد هم توضیح دهید.

امیر رمضانی: شهید دوران به خوبی درک کرده بود که یک نظامی است و اولین وظیفه یک نظامی، حفاظت و حراست از خاک و ناموس مردم کشورش است. او علی‌رغم اینکه چندی قبل از شروع جنگ تحمیلی، تصادف شدیدی داشت و یکی از پاهایش پُر از پلاتین شده بود و خیلی راحت می‌توانست با این بهانه در ماموریت‌ها شرکت نکند، اما همواره داوطلب اول انجام ماموریت‌ها بود. حتی قبل از آنکه ماموریت جدیدی طرح‌ریزی شود به فرماندهان ارشد خود سفارش می‌کرد که «در ماموریت بعدی هرکجا که می‌خواهد صورت بگیرد نام من در فهرست خلبانان قرار دهید».

خلبان‌هایی که کنار گذاشته شدند اما برگشتند

**: مقوله «داوطلب بودن برای انجام عملیات» در همه رده‌های نیروهای مسلح وجود دارد. این ویژگی تا چه اندازه در نیروی هوایی برجسته بود؟

امیر رمضانی: همه خلبانان نیروی هوایی که من آنها را می‌شناختم، به شدت داوطلب انجام ماموریت بودند. اجازه بدهید چند نمونه خاص ذکر کنم. «چنگیز سپهر»، «حسین دل‌حامد» و «غفور جدی اردبیلی» از جمله شهدای نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس بودند که با مشاهده تهاجم وحشیانه صدام به خاک کشورمان، برای حضور در ماموریت‌ها داوطلب شدند و خوشبختانه مجددا به نیروی هوایی برگشتند. آن زمان نیروی هوایی به تخصص این خلبانان نیاز فراوانی داشت. این خلبان‌ها انصافا تا پای جان برای سربلندی میهن خود تلاش کردند.

نباید همراهی کشورهای غیرمتعهد را از دست می‌دادیم

**: برگردیم به سراغ عملیات غرورآفرین بمباران پالایشگاه «الدوره». از ابتدا شروع کنیم. چه شد که صدام در آن شرایط خاص تصمیم گرفت میزبان اجلاس غیرمتعهدها در بغداد باشد؟

امیر رمضانی: عملیات ناامن جلوه دادن بغداد در ۳۰ تیر سال ۶۱ و در شرایطی انجام شد که عملیات‌های غرورآفرین طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس به صورت متوالی انجام شده بود و ما توانسته بودیم خرمشهر را آزاد کنیم. در آن مقطع تنها بخش‌های محدودی از خاک ما در اختیار صدام بود و او مجبور بود به خاطر دفاع از بصره، از آن مناطق محدودی که در اختیار داشت به شدت حراست کند تا آن مناطق مجددا توسط رزمندگان ما آزاد نشوند. به لحاظ سوق‌الجیشی صدام در آن مقطع هیچ حرفی برای گفتن نداشت. او که بعد از «جمال عبدالناصر» داعیه رهبری جهان عرب را داشت، آمده بود ۳ روزه خوزستان را فتح کند و در عرض چند روز نظام ما را ساقط کند، اما طولی نکشید که فهمید که همه رجزخوانی‌هایش نزد سران کشورهای عربی پَرپَر شده است. در چنین شرایطی صدام به دنبال یافتن راه‌حلی بود تا وجهه سیاسی از دست رفته خود را بازگرداند و بهترین راه را برگزاری اجلاس جنبش کشورهای غیرمتعهد در بغداد دانست. تمام تلاش خود را برای گرفتن این میزبانی در سازمان ملل انجام داد و سرانجام موفق شد. صدام، هم می‌خواست نشان دهد بغداد ناامن نیست و ایران جرات نفوذ به دیوار آهنینی که او دور بغداد کشیده را ندارد و هم قصد داشت با تبلیغات گسترده‌ای که در پی برگزاری این اجلاس برای خودش انجام می‌دهد، وجهه از دست رفته‌اش در میان کشورهای عربی را دوباره به دست بیاورد. ما تحت هر شرایطی نباید اجازه برگزاری این اجلاس در بغداد را می‌دادیم. در آن شرایط که بلوک غرب و شرق علیه ما بودند و به هر شکل ممکن صدام را حمایت می‌کردند، ما نباید همراهی کشورهای غیرمتعهد را از دست می‌دادیم.

 

دیوارآهنین بغداد «غُلو» نبود

**: آیا دیوار پدافندی بغداد که صدام آن را با دیوار مسکو مقایسه می‌کرد، صرفا یک «غُلو» بود؟

امیر رمضانی: به هیچ‌وجه؛ دیوار آهنین بغداد که صدام دائما به آن می‌نازید یک غلو نبود. این دیوار بسیاری از پرنده‌های هوایی ما را زده بود. پدافند شوروی در بغداد مستقر بود. این سامانه پدافندی در آن زمان مستحکم‌ترین قدرت پدافندی بود. ما ۲۲ شهید خلبان داریم و ۱۲۰ هواپیمای ما با آسیب‌های فراوان پس از انجام عملیات به پایگاه‌های داخل کشور بازگشته‌اند و این نشان می‌دهد که قدرت پدافندی عراق بسیار بالا بوده است.

نامه مهم ولایتی به رئیس جمهور وقت

**: سیر تصمیم‌گیری برای حمله به پالایشگاه الدوره بغداد چگونه بود؟

امیر رمضانی: در ابتدای تیر ماه سال ۶۱ آقای ولایتی به رئیس جمهور وقت نامه می‌نویسد و می‌گوید «هم‌اکنون نمایندگان عراق در سازمان ملل در حال رایزنی برای حضور نفرات تشریفاتی و امنیتی کشورهای غیرمتعهد در بغداد هستند و می‌دانید که اهمیت تشکیل این کنفرانس در بغداد برای صدام همانند حفظ خرمشهر برای اوست». ولایتی در ادامه این نامه می‌نویسد «تمام تلاش‌های سیاسی ما برای جلوگیری از این اقدام تاکنون به نتیجه نرسیده و تنها یک راهکار نظامی می‌تواند جلوی این اقدام را بگیرد».

 

دقیقا عین قوانین جنگ را پیاده کردیم

**: چرا نیروی هوایی برای انجام این ماموریت مهم انتخاب شد؟

امیر رمضانی: یک راهکار نظامی ما این بود که یک گروه کماندویی از بچه‌های ما خودشان را به نحوی به بغداد برسانند و در آنجا یک عملیات ایذایی انجام دهند، اما نظام جمهوری اسلامی ایران اهل خرابکاری و انجام عملیات ایذایی نبود. یک راهکار دیگر، انجام حمله زمینی از سمت قصر شیرین به سمت بغداد بود، این مسیر با آنکه کوتاه‌ترین مسیر زمینی میان دو کشور بود، اما به دلیل آنکه یک دشت وسیع بر سر راه آن وجود داشت امکان تلفات دادن نیروهای خودی در آن دشت بالا بود و به همین جهت این گزینه نیز از میان گزینه‌های مطرح شده حذف شد. ضمن اینکه ما در آن زمان موشک زمین به زمین نداشتیم که با آن بغداد را بزنیم. البته موشک‌های کوتاه‌برد «فراگ» ما از دزفول به سمت عراق شلیک می‌شدند، ولی این موشک‌ها برای شهرهای بزرگ عراق پاسخگو نبود. در نهایت تنها راهکار نظامی باقیمانده، حمله هوایی به بغداد شد. ما در جریان این عملیات نظامی دقیقا عین قوانین جنگ را پیاده کردیم و به هیچ نیروی غیرنظامی یا ساختمان شخصی آسیب نرساندیم. ما پالایشگاه الدوره عراق را زدیم.

خبرنگاران خارجی باید متوجه ماجرا می‌شدند

**: دلایل استراتژیک بودن موقعیت پالایشگاه الدوره چه بود؟

امیر رمضانی: پالایشگاه الدوره به پایگاه هوایی «الرشید» بغداد بسیار نزدیک بود و ما می‌خواستیم ناتوانی نیروی هوایی عراق در دفاع پدافندی از این شهر به اثبات برسانیم ضمن اینکه با ایجاد اختلال در تأمین سوخت شهر بغداد و نیز ایجاد و دود و آتش قابل رؤیت برای خبرنگاران خارجی، توان هر نوع پرده‌پوشی را از رژیم عراق بگیریم.  اگر ما یک پایگاه کم اهمیت‌تر را می‌زدیم ممکن بود خبرنگاران عراقی و همچنین خبرنگاران بین‌المللی حاضر در عراق متوجه موضوع نشوند.

شهید عباس دوران / نفر سمت چپ

طرح‌های مختلف حمله به پالایشگاه الدوره

**: با توجه به قدرت دیوار پدافندی عراق که درباره آن صحبت کردید، آیا انجام ماموریت توسط تنها ۲ هواپیما یک ریسک نبود؟

امیر رمضانی: نه، ما مطمئن بودیم با همان ۲ هواپیما قادر به شکستن دیوار بغداد هستیم. طرح‌ریزی‌های مختلفی برای حمله به بغداد صورت گرفت در برخی از این طرح‌ها ۲۰ جنگنده برای شکستن دیوار پدافندی بغداد در نظر گرفته شد و در برخی از طرح‌ها ۱۰ جنگنده. ما می‌دانستیم در دفاع چند لایه پدافندی عراق، احتمال مورد اصابت قرار گرفتن هواپیماهای ما بالاست. کماآنکه همان دو هواپیمایی هم که این عملیات را انجام دادند به شدت مورد اصابت قرار گرفتند. در نهایت تصمیم بر این شد که، چون هدف ما صرفا «ناامن‌سازی بغداد» است نیازی به شرکت ۱۰ یا ۲۰ فروند جنگنده در این عملیات نیست و تنها دو فروند هواپیما نیز می‌توانند این هدف ما را به سرانجام برسانند. ما کار کمی را به کار کیفی تبدیل کردیم. بهترین خلبان‌هان فراخوانده شدند. «عباس دوران»، «اکبر توان‌گریان»، «محمود اسکندری»، «منصور کاظمیان»، «ناصر باقری». این خلبانان به نحو کامل توجیه عملیاتی شدند.

اصابت بی‌نهایت ترکش به هواپیما

**: هواپیمای مرحوم محمود اسکندری که در این عملیات حضور داشت، با چه اوضاع و احوالی به کشور برگشت؟

امیر رمضانی: هر دو هواپیمای ما در حین رفتن به سمت بغداد و در آسمان بغداد با پدافند سنگین عراق مواجه شده و مورد اصابت قرار گرفتند. موقع بازگشت هواپیمای مرحوم اسکندری به کشور، هنگامی که تعداد ترکش‌های اصابت کرده به آن شمارش شد، گفته نشد که این هواپیما ۱ یا ۲ یا ۱۰ یا ۲۰ ترکش خورده، گفتند «بی‌نهایت ترکش به هواپیما اصابت کرده است». حتی ترکش به کلاه خلبان دوم هواپیمای مرحوم اسکندری هم اصابت کرده بود.

ارتفاع ۱۰ تا ۲۰ متری هواپیماها از سطح زمین

**: اصابت ترکش به کلاه این خلبان به خاطر پرواز در ارتفاع پایین بود؟

امیر رمضانی: بله، حرکت هواپیماهای عباس دوران و محمود اسکندری آنقدر شجاعانه و با ارتفاع پایین بود که پدافند عراق حتی توانسته بود از ارتفاعات بالای بغداد هم تیرباران را انجام دهد. پایین بودن ارتفاع پرواز به این دلیل بود که رادارها و موشک‌های عراقی نتوانند هواپیماها را شناسایی و مورد اصابت قرار دهند. ارتفاع پرواز بین ۱۰ تا ۲۰ متر از سطح زمین بود.

یَلی به نام محمود اسکندری

**: حیف است که از محمود اسکندری و دلاوری‌های او در جنگ برای ما نگویید. اگر اطلاعات بیشتری از ایشان دارید به ما بگویید.

امیر رمضانی: محمود اسکندری برای خودش یک یَلی بود. او نفر دوم حمله به اچ ۳ بود. پس از آنکه هواپیمای شهید خضرایی در جریان حمله به اچ ۳ آسیب دید و مجبور شد برای انجام تعمیرات در سوریه فرود اضطراری داشته باشد عراقی‌ها تمام زورشان را زدند که این هواپیما به ایران برنگردد. آن‌ها تمام تدابیر را اندیشیده بودند. حتی نقشه چسبیدن جنگنده به پایین یک هواپیمای مسافربری از سوریه به مقصد ایران هم لو رفته بود و نشد که انجام بشود. در چنین شرایطی محمود اسکندری شجاعانه در کابین خلبانی این هواپیمای جنگنده نشست و به پرواز درآمد و از شمال بغداد عبور کرد و هواپیما را در پایگاه هوایی همدان بر زمین نشاند. این دلاوری در شرایطی انجام شد که پدافند عراق به‌شدت هواپیما را تیرباران می‌کرد. محمود اسکندری کسی بود که در اوج بمباران پدافندی عراقی‌ها در جریان عملیات بیت‌المقدس، قدرتمندانه و داوطلبانه در کابین خلبانی هواپیما نشست و آن پل معروف ارتش بعث در نزدیکی جزیره ام‌الرصاص را بمباران کرد. این پل را عراقی‌ها نگه داشته بودند تا اگر خرمشهر را از دست دادند از طریق آن به خاک عراق برگردند. داغ‌هایی که محمود اسکندری بر دل صدام گذاشت، فراموش نشدنی هستند.

 

ماجرای ایجکت منصور کاظمیان از هواپیما

**: منصور کاظمیان که آن روز در کابین عقب هواپیمای شهید دوران قرار داشت، چگونه از هواپیما ایجکت کرد؟  

امیر رمضانی: بله، منصور کاظمیان آن روز از هواپیما ایجکت کرد و به مدت ۱۰ سال اسیر صدامی‌ها بود. او که آن روز در کابین عقب هواپیمای شهید دوران قرار داشت نقل می‌کند که «در آن شرایط سخت و حساس که هواپیما به شدت مورد اصابت قرار گرفته بود و موتور سمت چپ جنگنده آتش گرفته بود، شهید دوران یک ساختمان را به من نشان داد و گفت به نظر من این یک ساختمان به احتمال زیاد همان ساختمان برگزاری اجلاس است و حالا که نمی‌توانیم با این وضعیت به ایران برگردیم بهتر است باز هم ایجاد ناامنی کنیم». صحبت‌ها و کشمکش‌های منصور کاظمیان و عباس دوران برای ایجکت کردن از هواپیما چند لحظه‌ای ادامه داشت. کاظمیان می‌گوید من در یک لحظه نفهمیدم که آیا حرارت موتور آتش گرفته سمت چپ هواپیما به صندلی من منتقل شد و موجب ایجکت شدن من شد یا اینکه شهید دوران من را ایجکت کرد.  

دوران نمی‌خواست اسیر عراقی‌ها شود

**: این صحت دارد که شهید دوران اعلام کرده بود به هیچ وجه در خاک عراق ایجکت نمی‌کند؟

امیر رمضانی: بله، آن‌طور که نقل شده شهید دوران بارها به هم‌کابینی‌های خود گفته بود که من تحت هیچ شرایطی در خاک عراق نمی‌پَرَم (از هواپیما ایجکت نمی‌کنم). او به هیچ‌وجه نمی‌خواست اسیر عراقی‌ها شود.

عملیات ۳۰ تیر ۶۱ استشهادی نبود

**: این عملیات را می‌توان یک عملیات استشهادی قلمداد کرد؟

امیر رمضانی: خیر، این عملیات با هدف استشهادی انجام نشد بلکه هدف ما شکستن دیوار هوایی چند لایه عراق بود که موفق هم شدیم. شهادت دلاورانه شهید دوران در جریان عملیات پیش آمد و اتفاقا ما را بیشتر به اهداف‌مان نزدیک کرد.

تمام اهداف عملیات محقق شد

**: آیا ما توانستیم از انجام این عملیات به اهداف از پیش ترسیم شده خود دست پیدا کنیم؟

امیر رمضانی: ما در جریان این حمله به تمام اهداف از پیش تعیین شده خودمان رسیدیم. هم بغداد را ناامن جلوه دادیم هم از دیوار پدافندی عراق با هر سختی که بود عبور کردیم و هم پالایشگاه الدوره را زدیم. ضمن اینکه برگزار نشدن اجلاس غیرمتعهدها در عراق که به موجب این عملیات حاصل شد پیروزی بسیار بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاسی بود.

 

فاتحه‌خوانی راننده عراقی برای شهید دوران

**: اگر خاطره به‌خصوص و کمتر شنیده شده‌ای از این عملیات دارید برای ما بفرمایید.

امیر رمضانی: خاطره من مربوط به خود عملیات نیست. برای ۱۸ سال پس از آن عملیات است. «محمدعلی اعظمی» یکی از آزادگان ما که در سال ۷۹ از اسارت آزاد شد می‌گفت: «مدتی قبل از آزادی، هنگامی که در اتوبوس بودیم و به محل شهادت شهید دوران در بغداد رسیدیم، راننده اتوبوس که فردی عراقی بود توقف کرد، از پشت صندلی راننده بلند شد، رو به ما کرد و گفت: الطیاره عباس دوران. محل سقوط هواپیما را به ما نشان داد و از اتوبوس پیاده شد و به احترام شهید دوران در همانجا فاتحه خواند».

مستشاران آمریکایی اجازه بروز توانمندی متخصصان ما را نمی‌دادند

**: با توجه به اینکه در خلال صحبت‌هایتان چندین بار از آسیب دیدن جدی هواپیماهای ما توسط پدافند عراق صحبت کردید، بفرمایید که توانایی متخصصان فنی ما در زمینه تعمیر و بازسازی قطعات تا چه اندازه بود؟

امیر رمضانی: خلبانان جان‌برکف نیروی هوایی در روزهای آغازین دفاع مقدس، در کابین جنگنده‌هایی می‌نشستند که فاقد بسیاری از استانداردهای لازم و ضروری بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران نظامی آمریکا از خاک جمهوری اسلامی ایران، ناگهان نیروی هوایی ما در زمینه تعمیر، بهسازی و بازسازی قطعات مختلف جنگنده‌های هوایی با یک خلا مواجه شد. خصوصا آنکه جنگ هم آغاز شده بود و جنگنده‌های ما که از ماموریت‌های مختلف برمی‌گشتند، نیاز به تعمیرات، رفع نواقص و بازسازی‌های اساسی داشتند. البته انصاف حکم می‌کند که در اینجا به این نکته اشاره کنیم که نیروهای فنی و متخصص نیرو هوایی، قبل از پیروزی انقلاب هم اگر شرایط خاصی پیش آمد می‌توانستند توانایی‌های خود را نشان دهند، اما مستشاران آمریکایی اصلا اجازه ظهور و بروز توانمندی متخصصان ما را نمی‌دادند. آمریکایی‌ها در این زمینه هم همانند بسیاری از موضوعات دیگر در پی حفظ قدرت انحصاری خود بودند. این مستشاران اگر می‌دیدند متخصصان فنی ما بدون اذن آن‌ها دست به کاری می‌زنند با آن‌ها به صورت جدی برخورد می‌کردند. همین دلایل باعث شد که متخصصان هوایی ما در ابتدای دفاع مقدس، تجربه عملیاتی چندانی را برای مرمت و سرویس قطعات مختلف هواپیماها نداشته باشند.

عزت و آبرویی که شهید دوران به ایرانیان داد را بسیاری از سیاستمداران نتوانستند بدهند

**: در پایان اگر صحبت خاصی یا نکته ناگفته‌ای باقی مانده، برای ما بفرمایید.

امیر رمضانی: در شرایط سخت و ویژه ابتدای دهه ۶۰ که گروهک‌هایی مثل منافقین، با تبلیغات مسموم خود فضای جامعه را متشنج و غبارآلود کرده بودند، انسان‌های آزاده‌ای همچون شهید دوران‌ها، شهید یاسینی‌ها، شهید اردستانی‌ها و سایر رزمندگان ما، به واسطه شناخت واقعی که از دین و مردم و مملکت خود به دست آورده بودند، مسیر حق و باطل را گم نکردند و جان خود را که عزیزترین سرمایه آن‌ها بود در طبق اخلاص گذاشتند. عزت و آبرویی که آخرین ماموریت شهید دوران در خاک عراق به ایرانیان داد را شاید بسیاری از سیاستمداران ما نتوانسته‌اند تا کنون برای مردم به دست بیاورند.