آیا تقلید کردن منافی عقل و شعور است؟
تقلید معقولانه نه تنها با شعور شهروندی تعارضی ندارد بلکه شعور شهروندی و عقلانیت حکم میکند انسانی که در حوزهی معرفتی و در حوزهای از نیازهایش که تخصص ندارد به متخصص مراجعه کند.
قبل از شروع بحث در ابتدا بفرمایید قائل شدن ارتباط میان تقلید و ولایت پذیری با شعور شهروندی عقلانی است؟ اصلاً میتوان ارتباطی میان آنها برقرار کرد؟ چه در مقام نفی و چه در مقام اثبات.
یکی از مباحث مهم در فلسفهی تقلید این است که آیا تقلید و به دنبال آن ولایت پذیری یک اصل عقلایی و شرعی است؟ یعنی اگر یک انسانی که تخصص در مسایل دینی ندارد به متخصص مراجعه کند آیا این رجوع عقلایی است و همچنین شرعی است؟ با شعور شهروندی سازگاری دارد یا خیر؟ گاهی اوقات در میان برخی از عوام گفته میشود که انسان عاقل چرا باید تقلید کند؟ و اصلاً تقلید کار انسان عاقل نیست، من در جواب عرض میکنم که تقلید دو نوع است یک وقت تقلید، تقلید معقولانه است و گاه تقلید کورکورانه، تقلید کورکورانه رجوع جاهل است به جاهل اما تقلید معقولانه رجوع جاهل است به عالم، بنابراین در تقلید معقولانه انسان آنچه را بلد نیست از کسی فرا میگیرد که بلد است، علم دارد، آگاهی دارد زحمت کشیده، تلاش کرده و به یک دستاورد علمی رسیده و از آن استفاده میکند و این البته مشروط به این است که ما اطمینان، یقین و وثوق پیدا کنیم به این که آن شخصی که از او تقلید میکنیم و به او رجوع میکنیم کارشناس است. متخصص و صاحب نظر است، یعنی علم به تخصصاش پیدا کنید.
رجوع چنین شخصی عقلایی است و این تقلید معقولانه است، همهی عقلا در طول حیات بشر و در تمام ملل، نحل و جوامع بشری از تقلید معقولانه استفاده میکنند البته انسان گاهی اوقات از تقلید کورکورانه هم بهره میبرد و بشر اگر تأمل کند به خطای آن پی میبرد و میفهمد که چنین تقلیدی غلط است این هم گاهی اوقات در میان مردم اتفاق میافتد ولی اگر انسان عاقلی به عقل خودش مراجعه کند میفهمد که اگر فردی هیچ تخصصی ندارد و از نظر دانش مانند اوست چرا باید از او تقلید کند؟ به همین خاطر خدای سبحان عامل تقلیدگرایی کورکورانه را در گرایش به شرک مذمت کرده و در آیههای 22 و 23 سورهی زخرف میفرماید: «بلکه گفتند ما پدران را به عقاید و آیین یافتیم و البته ما هم در پی آنها رویم بر هدایت هستیم و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.»
پس ببینید نتیجهی اول این است که ما به هیچ وجه انسانی در دنیا نداریم که نیاز به تقلید نداشته باشد. همه اهل تقلید هستند ولی تقلید دو نوع است، زمانی تقلید کورکورانه است و رجوع جاهل به جاهل است و زمانی دیگر تقلید معقولانه است یعنی رجوع جاهل یا غیرمتخصص به عالم و متخصص است و عقل بشر هم این تقلید را تأیید میکند.
آیا این تأیید عقلی ملازم شرعی هم محسوب میشود؟
این تقلید معقولانه را، شرع هم امضا کرده و بنابراین تقلید معقولانه نه تنها با شعور شهروندی تعارضی ندارد بلکه شعور شهروندی و عقلانیت بشری حکم میکند انسانی که در حوزهی معرفتی و در حوزهای از نیازهایش که تخصص ندارد به متخصص مراجعه کند، وقتی بیمار میشود به پزشک مراجعه میکند، وقتی میخواهد ساختمانی بنا کند از مهندس معماری و عمران کمک بگیرد، وقتی اتومبیلش نیاز به تعمیر داشته باشد آن را به تمیرگاه میبرد تمام این رفتارها نشان میدهد که شعور شهروندی اقتضا میکند در امری که انسان تخصص ندارد به متخصص آن مراجعه کند. یکی از اموری که انسانها ممکن است در آن تخصص نداشته باشند مسایل دینداری، فقاهت و احکام شرعی است.
همان طور که یک انسان غیرمتخصص در مورد مسایل پزشکی به پزشک مراجعه میکند و این رجوع هم رجوع عقلایی است. یک غیرمتخصص و غیرآشنا به احکام شرعی هم باید به کارشناسی خبره که فقیه جامعالشرایط است مراجعه کند، پس میبینید همهی فقها در رسالههای عملیهی خود به این مسایل پرداختهاند که انسان یا باید متخصص و کارشناس باشد یعنی دین را بداند و حقیقت آن را آگاه باشد و احکام را بشناسد یا اگر نمیداند به شخص متخصص که مرجع تقلید اعلم است مراجعه کند، این مطلبی است که همهی فقها در کتابهای فقهی خود به آن پرداختهاند.
ارسال نظر