به گزارش پارس ، به نقل از فارس، مرکز مطالعات بین المللی و امنیت « مریلند» در گزارشی مبسوط از « پوشش رسانه ای برنامه هسته ای ایران» به قلم « یوناس سیگل» و « سراناز بارفروش» به تحلیل پوشش رسانه های آمریکایی و انگلیسی از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ از این مسئله پرداخته و می نویسد: پوشش خبری بحث های بین المللی درباره برنامه هسته ای ایران به ندرت از نقل قولهای مقامات آمریکایی، ایرانی، اروپایی و دیگر مقامات دولتی فراتر رفته و کمتر به ارزیابی های سیاسی و گزینه هایی پرداخته که متفاوت از برداشت های رسمی هستند. این تمایل منجر به ارزیابی های ناقص از گزینه های پیش روی سیاستگذاران شده است. بارزترین مثال از این الگو که در آن اظهارات مقامات دولتی بر پوشش روزنامه ای اخبار مربوط به برنامه هسته ای ایران غالب است، گزارشات درباره سیاست قهری دوسویه دولت اوباما بود.

اخبار روزنامه ای مربوط به مذاکرات سال ۲۰۰۹ ژنو درباره مسئله هسته ای ایران و توافق تبادل سوخت بر آنچه که مقامات آمریکایی، غربی و اروپایی به عنوان نتیجه مورد قبول مذاکرات می دانستند، متمرکز بود: کوتاه آمدن ایران، از جمله همکاری کامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی و محدودیت های شدید یا ممنوعیت توانمندی های هسته ای استفاده ای دوگانه دارند. مقاله واشنگتن پست در ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۹ گزارش داد که اگر تهران تا پایان سال به درخواست های آمریکا پاسخ جدی ندهد، آمریکا و شرکایش بحث درباره تحریم های فلج کننده را آغاز می کنند. به طور مشابه، روزنامه وال استریت ژورنال در مقاله دوم اکتبر ۲۰۰۹ خود نوشت: برغم نشانه های اولیه از پیشرفت در مذاکرات میان ایران و اعضای شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان در ژنو، انتظار می رود که مقامات آمریکایی برای اعمال تحریم های یکجانبه و یا جدید سازمان ملل تلاش کنند مگر اینکه تهران در هفته ها و ماههای آینده به آنچه که می گوید عمل کند. هنگامی که مذاکرات نتیجه مورد انتظار را در چارچوب زمانی مورد نظر آمریکا نداشت، اخبار روزنامه ها بر لزوم اعمال تحریم ها برای فشار بیشتر بر ایران متمرکز شد.

روزنامه ها به جای پرسش درباره منطق تحریم ها بر اظهارات مقامات آمریکایی متمرکز بودند

در حالیکه برخی روزنامه ها بر احتمال عدم موفقیت تحریم ها برای وادار کردن تهران به دادن امتیاز متمرکز بودند، برخی مقالات نیز درباره دیگر گزینه های سیاسی محتمل صحبت می کردند که می تواند منجر به نتیجه ای مورد قبول دو طرف شده و از وقوع اقدام نظامی جلوگیری کند. حتی تعداد کمی از روزنامه ها بر احتمال اینکه فشار بر ایران ممکن است منجر به بی ثباتی منطقه ای و یا تصمیم ایران به ساخت سلاح هسته ای شود، تاکید داشتند. برخی از مقالات نیز به تاثیر ضرب الاجل ظاهری که مقامات آمریکایی اعمال کرده اند یا تناقضات موجود در سیاست های آمریکا که انگیزه های کمی را در ایران برای توافق با شرایط ۱+۵ ایجاد می کرد، اشاره می کردند. هنگامی که شورای امنیت سازمان ملل در نهایت درباره قطعنامه های تحریمی بیشتر در ژوئن سال ۲۰۱۰ صحبت کرد، روزنامه ها درباره منطق تحریم ها صحبتی نکردند. در عوض اکثر روزنامه ها بر نظرات مقامات آمریکایی و دیگران متمرکز بودند که تحریم ها باید جمهوری اسلامی را به آغاز مذاکرات سیاسی متوقف شده درباره آینده برنامه هسته ایش وادار کند (روزنامه واشنگتن پست، ۱۰ ژوئن ۲۰۱۲) .

روزنامه های غربی پاسخ ایران به تحریم ها را بی اهمیت جلوه دادند

پوشش روزنامه ای در این بازه زمانی توجه کمی به شکست تلاش های برزیل و ترکیه برای جلوگیری از تحریم ها کرد و به انتقاد آنها از قطعنامه تحریم ها و سیاست اتخاذ شده توسط ۱+۵ اشاره ای نکرد. روزنامه ها همچنین توجه کمی به پاسخ ایران به تحریم ها کردند و در مقالات خود آن را بی اهمیت جلوه دادند. به طور مثال، روزنامه نیویورک تایمز در نهم ژوئن ۲۰۱۰ و پس از نقل قول از یکی از سفرای ایرانی که منطق تقابل در رویکرد تحریمی را مورد سوال قرار داده بود، به سرعت به سراغ نگرانی های دیگر منابعی رفت که می گفتند تحریم ها در برخورد با انحراف فعالیت های هسته ای ایران تاکنون بی تاثیر بوده اند. این مسئله پوشش اخبار را به سمت بحث درباره سیاست دوسویه برد و به این احتمال که ایران ممکن است با مقاومت در برابر فشارهای فزاینده پاسخی منطقی به آنها دهد، اشاره ای نکرد.

پس از اعمال تحریم های تنبیهی بیشتر علیه ایران، روزنامه ها از اوایل سال ۲۰۱۲ بر تلاش های مقامات آمریکایی و اسرائیلی برای مهار ایران با تهدید حمله نظامی اشاره کردند. مقامات اسرائیلی تهدید به احتمال حمله نظامی در آینده ای نزدیک می کردند و مقامات آمریکایی می گفتند در صورتی که دیپلماسی منجر به کوتاه آمدن ایران نشود، همه گزینه ها را مد نظر قرار خواهند داد. این تغییر در پوشش روزنامه ای پس از مذاکرات علنی بین مقامات آمریکایی و اسرائیلی درباره بهترین راه برای مقابله با ایران ایجاد شد. مثلا روزنامه گاردین در ۱۸ فوریه ۲۰۱۲ نوشت که مقامات آمریکایی هر روز بیش از گذشته متقاعد می شوند که تحریم ها ایران را از پیگیری برنامه تسلیحات هسته ایش باز نمی دارد و اینکه آمریکا هیچ گزینه ای غیر از حمله به ایران یا تماشای حمله اسرائیل احتمالا پیش از پایان سال ۲۰۱۲ نخواهد داشت. هیچ یک از روزنامه های آمریکایی و انگلیسی برغم تمرکز بر تغییر این سیاست، به تاثیر افزایش صحبت درباره جنگ بر رفتار ایران و یا احتمال اینکه حمله به ایران ممکن است نتیجه عکس داشته باشد، اشاره ای نکردند.

تمرکز روزنامه ها بر اظهارات مقامات رسمی منجر به کاهش فضای مذاکرات شد

هنگامی که روزنامه ها تلاش می کردند دلیل عدم موافقت ایران با بازرسی آژانس اتمی از تاسیسات نظامیش را توضیح دهند، هیچ یک به این مسئله نپرداختند که تهدیدات نظامی ممکن است دلیل این سرسختی ایران باشد. تعداد زیادی از مقالات روزنامه ای درباره برنامه هسته ای ایران بر جنبه های سیاسی و دیپلماتیک این مسئله تمرکز داشته و همین مسئله منجر به تکیه صرف آنها به اظهارات منابع رسمی و نسخه های سیاسی دولتی شد. این تمایل در طول زمان افزایش یافت و باعث محدودتر شدن بحث های سیاسی و شکست در ارائه فضای کافی برای مذاکرات شد. به طور کلی، روزنامه ها بیشترین تعداد مقالات خود را درباره جنبه های سیاسی و دیپلماتیک بحث ها درباره برنامه هسته ای ایران نوشتند که بر سیاست داخلی کشورها و دیپلماسی جهانی بین این کشورها و آنهایی که بر اعمال و تاثیر تحریم ها تاکید دارند، متمرکز بود.

تمرکز بر زوایای سیاسی و دیپلماتیک بحث ها بر سر برنامه هسته ای ایران تاثیرات عمده ای بر جای می گذارد: یکی اینکه منجر به تکیه شدید به منابع رسمی و کاهش چشم انداز پوشش رسانه ای با تمرکز بر مواضع سیاسی رسمی می شود که در نتیجه مقالات روزنامه ای نمی توانند نتایج احتمالی را مورد بررسی قرار داده و زمینه لازم برای ارزیابی ادعاها و مقابله با آنها را برای مخاطبان فراهم کنند. در واقع به عنوان زیرمجموعه ای از کل مقالات نمونه مورد بررسی، مقالات سیاسی/دیپلماتیک را می توان به عنوان تسهیل کننده گفت وگوهای غیررسمی میان اعضای ۱+۵، ایران و اسرائیل عنوان کرد. بدین ترتیب، نظراتی که در این مقاله ها ارائه می شود، نشان دهنده اظهارات بازیگران مختلفی است که به جای ارائه حقایق بی طرفانه تر و ارزیابی های مستقل به پیگیری برنامه های سیاسی خود می پردازند. تعداد مقالات سیاسی/دیپلماتیک به مرور زمان افزایش یافت که این نشان دهنده تاثیرات این نوع پوشش اخبار است. از زمان انتشار اولین دوره از چنین مقالاتی در سپتامبر ۲۰۰۹ تا چهارمین دوره آنها در اکتبر ۲۰۱۲، درصد نقل قول ها از مقامات سیاسی/دیپلماتیک از ۳۵ درصد همه مقالات به ۴۹ درصد مقالات مربوط به برنامه هسته ای ایران افزایش یافت.

نقل قول از مقامات ایرانی و اروپایی به تدریج کاهش یافت

روزنامه های واشنگتن پست و گاردین بیشترین درصد مقالات نظری و تفسیری خود را با ۲۷ و ۲۲ درصد به این نوع مطالب اختصاص دادند اما چهار روزنامه دیگر در ۱۵ درصد از پوشش اخبار مربوط به مسئله هسته ای ایران به این نوع مقالات پرداختند. مقامات دولتی بیشترین درصد منابع نقل قول ها را در پوشش روزنامه ای اخبار مربوط به برنامه هسته ای ایران تشکیل می دادند که در این میان مقامات آمریکایی و پس از آن ایرانیها بیشترین رکورد را دارا هستند. انواع مقامات دولتی که به گفته های آنها استناد می شد در طول زمان تغییر کرد و اظهارات مقامات آمریکایی و اسرائیلی بیش از مقامات ایرانی و اروپایی در نقل قول ها ظاهر شدند. سه روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال، واشنگتن پست و نیویورک تایمز به طور قابل توجهی از اظهارات مقامات آمریکایی و نه دیگر منابع استفاده می کردند و مقامات آمریکایی به طور متوسط در یکی از دو مقاله مربوط به مسئله هسته ای ایران حضور داشتند.

مایه تعجب نیست که روزنامه های گاردین و فایننشال تایمز (به طور متوسط یک مقاله از هر ۵ مقاله) دو برابر مقامات دیگر کشورها از اظهارات مقامات اروپایی استفاده می کردند. همچنین روزنامه های ایندیپندنت و گاردین نسبت به دیگر روزنامه ها بیشتر بر اظهارات مقامات اسرائیلی تکیه داشتند و واشنگتن پست و نیویورک تایمز نیز رتبه های بعدی را در این زمینه در اختیار دارند. روزنامه های فایننشال تایمز و وال استریت ژورنال نسبت به بقیه روزنامه ها کمتر از اظهارات مقامات اسرائیلی استفاده کردند (به طور متوسط حدود یک بار در هر هفت مقاله) .

از میان ۹۱۹ منبع غیردولتی شناسایی شده، کارشناسان و تحلیل گران اندیشکده ها ۳۹ درصد، مقامات موسسات بین المللی ۱۸ درصد و نمایندگان رسانه های خبری ۱۷ درصد از منابع خبری رسانه ها را تشکیل می دادند. کمترین مورد استفاده مربوط به منابعی بود که نماینده سازمان های خصوصی و دیگر شخصیت های عمومی، منابعی که نامی از آنها برده نشده و اعضای جامعه بودند. روزنامه های نیویورک تایمز، فایننشال تایمز و واشنگتن پست به صورتی تقریبا یکسان اما بیشتر از سه روزنامه دیگر بر اظهارات کارشناسان و تحلیل گران اندیشکده ها تمرکز داشتند (به طور متوسط یکی در هر سه مقاله) . روزنامه گاردین و واشنگتن پست بیشتر بر منابعی که نامی از آنها برده نشده تکیه می کردند (به طور متوسط یک بار در هر ۱۰ مقاله) و هر شش روزنامه به طور متوسط یک بار در هر ۲۰ مقاله گفته های افراد جامعه را منعکس می کردند.

ادامه دارد…