افشین هاشمی در یادداشتی که اختصاصا در اختیار «صبا» قرار داده است، به شرح جزئیات این ماجرا پرداخت که در ادامه، متن کامل آن را می خوانید:
من از سام قریبیان به دلیلِ ثبت فیلمنامهی نوشته شده توسط من به نامِ خودش (که دوستانه به او داده بودم تا بخواند) شکایت کردم و خوشبختانه شورای داوری فیلمنامه را به من بازگرداند. در آن زمان با وساطتِ بعضی دوستان و البته عدمِ تمایلِ خودم به هیاهو و جنجال، موضوع را رسانهای نکردم. که البته اشتباه کردم! فیلمنامه من اقتباسی ایرانی از فیلمِ معروفِ «دخترِ خداحافظی» ساخته هربرت راس و نوشته نیل سایمون است که با نامِ «خداحافظ دختر شیرازی» پروانه ساختش صادر شده است. طیِ سالِ گذشته که من درگیرِ ساختِ فیلمِ «خاله قورباغه» و همچنین فراهم کردنِ
سرمایه برای این فیلم بودم، سام قریبیان همان ایده را با بازنویسیِ دیگری در کشوری دیگر ساخته است!
تابستانِ ۹۵، ایشان پیشنهادِ یک همکاری در
تئاتر به من و الناز شاکردوست دادند. در اولین نشستمان ما به او پیشنهادِ تعویضِ متن دادیم، و من یکی از ایدههای قدیمیام را مطرح کردم: «دخترِ خداحافظی»نوشتهی نیل سایمون که درباره زندگیِ یک بازیگرِ تآتر است و به من نزدیک؛ و من میتوانم آن را برای صحنه بازنویسیِ ایرانی کنم و نقشِ مردش بشود یک بازیگر تآتر آبادانی.. در اولین فرصت با خانم شاکردوست به تماشای فیلم نشستیم و هردو نظرِ مساعدِ خود را درباره تبدیلِ این فیلم به تآتر اعلام کردیم. من فیلمِ دوبله را در اختیارِ سام قریبیان قرار دادم تا ایشان نیز ببینند. در مشاوره با آقای شهرام زرگر ـ از بهترین مترجمانِ آثارِ سایمون در
ایران ـ متوجه شدیم این از معدود آثارِ سایمون است که از ابتدا برای فیلم نوشته شده و نمایشنامه نبوده است. سام قریبیان در جستجوی اینترنتیِ خود برای یافتنِ فیلمنامه انگلیسیِ اثر، به جایی نرسید، در نتیجه دستیارِ ایشان ـ خانم رویا بیگی ـ از روی فیلم شروع به تایپِ گفتوگوها و صحنههای فیلم کردند و نسخهی وُردِ آن در اختیارِ من قرار گرفت تا نوشتنِ نمایشنامه را آغاز کنم. شیوهی کار من این بود که ابتدا فیلمنامه نیل سایمون را به یک فیلمنامه ایرانی، و سپس یک نمایشنامه ایرانی تبدیل کنم.
تقریبا نیمه تیرماه، پس از نگارشِ حدودِ ۲۰ صفحه از فیلمنامه از سام قریبیان دعوت کردم تا آنچه تا آن لحظه نوشته شده را بخوانم و بشنود. در این نشست نشاط فراهانی ـ مدیر تولید ـ و عرفان ابراهیمی ـ بازیگر تآتر ـ نیز حضور داشتند.
پس از نگارشِ حدودِ ۸۰ صفحه از فیلمنامه، در نشستی با سپیده عبدالوهاب ـ تدوینگر ـ بابک گودرزینژاد ـ مستندساز ـ و رضا مرتضوی ـ آهنگساز ـ فیلمنامه را خواندم و همه متفقالقول بودند که این اثر برای سینما بسیار بهتر و جذابتر خواهد بود، مخصوصا با توجه به تولیدِ بسیار کمهزینهاش. عینا این خوانش و نظرخواهی با الناز شاکردوست هم تکرار شد و البته همه این دوستان اصرار به ساختِ این فیلم توسطِ خودم داشتند.
اوایلِ مرداد، پس از خواندنِ فیلمنامه برای سام قریبیان، پیشنهاد دادم برای تآتر متنِ دیگری انتخاب کنیم و فیلمنامهای که نوشتهام و به نظرم خوب هم شده را با هم برای سینما کارگردانی کنیم. این پیشنهاد با استقبالِ ایشان روبهرو شد و قرار شد نام را هم عوض کنیم که همان ابتدا فیلمِ فرنگی یادآوری نشود. سه روز بعد از این قرار، ایشان از من خواستند فیلمنامه را برایشان بفرستم تا هم دوباره مطالعه کنند و تلاششان را برای جستجوی سرمایهگذار آغاز کنند. من این نسخه ناتمام را ساعتِ ۳و۵۹ دقیقهی صبحِ سهشنبه ۵ مرداد (۲۶جولای)، در ۸۲ صفحه، به شکلِ فایلِ پیدیاف، با نامِ خود به عنوانِ نویسنده (بر اساسِ اثرِ نیل سایمون) در صفحه اولِ آن برای خودم
ایمیل کردم. سپس در ساعتِ ۹و۵۷ دقیقهی صبحِ همانروز، همین نسخه را برای ایشان فوروارد کردم.
من در روزِ چهارشنبه ۶ مرداد با خبر نگارش فیلمنامه «خداحافظی دختر» توسط سام قریبیان در خبرگزاری «صبا» مواجه شدم، همان موقع با قریببیان تماس گرفتم،
تلفن خود را پاسخگو نبودند و در یک مکالمه تلگرامی من این موضوع را در میان گذاشتم که سام پاسخ داد: این خبر شایعهست و یکی خبر دروغ درز داده است، نسبت به خبر بی تفاوت باش!
پس از این مکالمات، من همچنان به حرفهای ایشان اعتماد کردم و نگارشِ فیلمنامه را ادامه دادم اما بعد از مدتی متوجه شدم سام قریبیان متاسفانه فیلمنامهی من را در بانک فیلمنامه خانه سینما به نامِ خود ثبت کردهاند و اصلا خبرنگار صبا از این طریق متوجه شده و خبررسانی کرده است!
در نتیجه من علیرغمِ میلِ باطنی مجبور به شکایت از سام قریبیان شدم. در داوری مشخص شد که نسخه ثبت شده، فیلمنامه من است که ایشان نام خود را جایگزین کردهاند و نسخه دیگر همان فیلمنوشتِ فیلمِ «دخترِ خداحافظی» است (نسخهی تایپ شده از روی فیلم) و بامزه این که اثر نیل سایمون هم به نامِ ایشان ثبت شده است. از آنجا که به تازگی خبر ساخت این فیلم در کشوری دیگر منتشر شده است، صرفا جهت اطلاع برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفادههای احتمالی بعدی این موضوع را رسانهای کردم.
گفتنی است، تمامی اسناد حرف های افشین هاشمی نزد «صبا» محفوظ است.
ارسال نظر