به گزارش پارس نیوز، 

«همه چیز درباره آقای ف» همه‌چیز درباره «فرهاد شهره» است؛ مردی ۵۰ ساله که در سال‌های جوانی‌اش به دلیل هم‌زمانی خدمت سربازی‌اش با سال‌های جنگ مدت کوتاهی به جبهه رفته بود و حالا سال‌هاست به عنوان خواننده در مجالس عروسی و مهمانی‌ها می‌خواند و این نمایش به مرور زندگی او و اطرافیانش و معضلات و سبک زدگی طبقه اجتماعی او می‌پردازد. نمایشی تک نفره به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی و بازی احمد مهرانفر که اولین بار سال ۸۸ اجرا شد و با اندکی تغییر اکنون پس از ۹ سال در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است.

آرش عباسی (کارگردان و نمایشنامه‌نویس) درباره نمایش «فرهاد شهره» گفت: این فرد از طبقه به شدت پایین جامعه است و در خود نمایش هم درباره این حرف می‌زنیم که چرا با اینکه سال‌هاست به کار خوانندگی مشغول است در این طبقه مانده و بالا نمی‌رود. اساسا می‌خواستم زندگی این آدم و قشری که او متعلق به آن است را نشان دهم و طبیعی است که برای نشان دادن این زندگی نیاز دارم روی وجوه و آدم‌های مختلفی که در زندگی‌اش هستند، مکث کرده و ولو خیلی کوتاه آنها را نشان‌ دهم. در این حد که بدانیم او خواهری دارد که با مشکلات عدیده‌ای روبروست و داماد و مادرش چه نوع زندگی و مشکلاتی دارند.

عباسی ادامه داد: فکر کردم در این جنس نمایش لازم است روی جزئیات کار کنیم نه کلیات. نمی‌خواستم درباره چیزهای بزرگ صحبت کنیم بلکه از ابتدا قصد داشتم درباره چیزهای دم دستی و پیش پا افتاده حرف بزنم؛ مسائلی کوچک که در زندگی او به شدت تعیین‌کننده هستند آنقدر که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت.

او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چقدر با این طبقه و روابط و نوع زندگی‌شان آشنایی داشته و مورد به خصوصی از خواننده‌ای که در مجالس می‌خواند را مدنظر داشته است؟ گفت: در میان کارهایی که تاکنون نوشته و کارگردانی کرده‌ام؛ یادم نمی‌آید نمایشنامه‌ای داشته باشم که مابه‌ازای بیرونی برایم نداشته باشد یعنی از کسی و شخصیتی شروع نشده باشد.

کارگردان نمایش «همه‌چیز درباره آقای ف» ادامه داد: تمام کاراکترهایی که رویشان کار کردم و نقش اساسی در نمایشنامه‌هایم داشته‌اند همه با چنین پیش زمینه‌ای مواجه بوده‌اند. حتی «آناکارنینا» که فضایی غیر ایرانی دارد باز برایم نمونه بیرونی در اطرافم داشته و شخصیت‌هایش را از آنچه که دیده‌ام انتخاب کرده‌ام یا «نویسنده مرده است» و «آفتاب از میلان طلوع می‌کند» و نمایش‌های دیگر... شخصیت‌های تمام اینها را یکجا دیده‌ام. در مورد «همه چیز درباره آقای ف» هم طبیعی است که مثال شخصیت فرهاد شهره را دیده باشم و خیلی هم زیاد دیدم منتها لزومی ندارد که عین آن حتما در همین قصه باشد.

عباسی با اشاره به اینکه «خیلی دلم می‌‌خواست در این اثر نمایشی به نوعی درباره نگاه غلطی که بر جامعه هنری ما حاکم است حرف بزنم» گفت: یک خودبزرگ‌بینی در تمام قشر هنری ایران وجود دارد که در کشورهای دیگر آنقدر برجسته نیست؛ اینطور که جامعه هنری ما فکر می‌کند کار ویژه و خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد. حالا درست است که من درباره یک بخشی از جامعه حرف می‌زنم که بعضی‌ها در هنرمند بودنش هم شک دارند یعنی نمی‌توان اسم آرتیست رویشان گذاشت اما مهم این است که خودشان فکر می‌کنند ما خیلی هنرمندیم. این شخصیت (فرهاد شهره) خودش را با خوانندگان درجه یک کشور هم‌تراز می‌داند، حین مکالمات تلفنی ادعا می‌کند خوانندگان بزرگ کشور کنار او هستند یعنی مدام به خودش و جامعه دروغ می‌گوید. عین چیزی که در هنر ما در حال رخ دادن است.

خودآرتیست پنداری اعتماد مردم را از بین‌ برده/خالتورها خود را هنرمند فرض می‌کنند

او با بیان اینکه این مساله در تئاتر امروز ما هم هست، گفت: اگر به تعداد نمایش‌هایی که هر شب در تهران روی صحنه است نگاه کنید می‌بینید عدد عجیب و غریبی است؛ بررسی کنید ببینید چند نفر از اینها را می‌شناسید؟ کاری از آنها دیده‌اید و فکر می‌کنید سبکی از تئاتر را اجرا می‌کنند؟ باید بگویم تعدادشان اغلب به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد. اما اگر از همه آنها بپرسید حرفه‌تان چیست؟ می‌گویند ما کارگردان و نویسنده تئاتریم. در صورتی که هیچ شناختی از اینها ندارید و کاری از آنها ندیده‌اید. به صرف اینکه یکبار با پرداخت پول توانسته کاری را روی صحنه ببرد؛ فکر می‌کند کارگردان سینما و تئاتر است. در مورد خواننده‌ها هم همین است؛ خیلی‌ها به خودشان می‌گویند خواننده. اینها در کجا آوازی و ترانه‌ای خوانده‌اند و چرا به خود می‌گویند خواننده؟ صرف اینکه یک قطعه در جمع دوستانش خوانده و پخش شده این عنوان را به خود می‌دهند.

عباسی خاطرنشان کرد: در یک نگاه ساده شاید بگویید اینکه هرکسی خود را خواننده و کارگردان تئاتر بداند؛ می‌تواند به کسی آسیبی نزند و بگوییم بگذار در وهم خودشان به سر ببرند. اما در نگاهی کلان‌تر می‌بینیم که نه، این خودبزرگ‌بینی و خود آرتیست‌پنداری که در جامعه هنری ما وجود دارد به خود شخص و جامعه آسیب می‌زند و اعتماد مردم را می‌گیرد.

کارگردان نمایش «آناکارنینا» ادامه داد: چند نمایش الان روی صحنه می‌رود که تماشاگر بعد از دیدنش با خودش می‌گوید «تئاتر این بود؟ پس دیگر به تماشای تئاتر نمی‌روم.» در واقع این آثار باعث می‌شود خیلی‌ها دیگر به تماشای تئاتر نیایند. در بقیه هنرها هم این مساله وجود دارد؛ ببینید چقدر سریال در تلویزیون ساخته می‌شود که هرکدام برای سه ماه پخش می‌شود اما با ریزش مخاطب مواجه است چون مخاطب فکر می‌کند این ترکیب‌بندی، قصه دم‌دستی و کارگردانی و شکل اثر، به شعور او توهین می‌کند و خب این اتفاق به اعتماد مخاطب آسیب می‌زند.

عباسی درباره نگاه جامعه هنری نسبت به افرادی که «فرهاد شهره» آن را نمایندگی می‌کند و خالتور خوانده می‌شوند، گفت: اساسا دو طیف از این شکل‌های هنری داریم؛ یک بخش همان است که در موسیقی و تئاتر و سینما وجود دارد و شامل افرادی است که صرفا برای خنداندن آمده‌اند و مخاطب خودشان را هم دارند و پرفروش هم می‌شوند. من هرگز منکر وجود آنها و تلاش‌شان نمی‌شوم و به نظرم آنها هم کار خودشان را انجام می‌دهند و این طرف ماجرا هم کار خودشان را.

او با بیان اینکه «البته این وسط یک چیزهایی باهم قاطی خواهد شد» گفت: در همین موسیقی مثلا موسیقی کوچه‌بازاری می‌تواند قاطی چیزی شود که در اصطلاح به آن موسیقی خالتور می‌گویند. در حالی‌که اینها از اساس باهم ماهیتی جداگانه دارند. تئاتر سیاه‌بازی ممکن است زمانی جزئی از تئاترهایی شود که این روزها به نام تئاتر آزاد در سینماها اجرا می‌شود که اتفاق درستی نیست. آن نوع تئاتر هم می‌خنداند و شوخی‌هایی دارد که ممکن است متعارف نباشد اما این دو خیلی باهم فرق دارد. آنچه که باعث می‌شود یکسری از نمایش‌هایی که مد شده در سینماها اجرا شود برای هنرمندان دافعه داشته باشد؛ این است که مرزهایی انگار شکسته می‌شود فقط به صرف اینکه تماشاگر را بخندانیم و اتفاقا همین ماجرا بد است. اگرنه آن هم بلیت می‌فروشد و استقبال هم می‌شود و روی پاست. به نظرم باید این دو باهم مرزبندی شوند. ما نمی‌توانیم به صورت مطلق بگوییم این قشر هنرمندند و آن یکی نه؛ همه هنر خلاقه و ایده‌هایی دارند و شکل بیان و نوع ایده‌هایشان باهم متفاوت است.

کارگردان نمایش «نویسنده مرده است» درباره انتخاب دوباره احمد مهرانفر برای نقش «فرهاد شهره» پس از ۹ سال و در اجرای مجدد این اثر گفت: سال ۸۸ و در اجرای نخست «همه چیز درباره آقای ف» با احمد مهرانفر صحبت کردم؛ آن موقع‌ها هر کاری در آن بازی می‌کرد را دنبال می‌کردم چون نوع بازیش را دوست داشتم مثل همیشه که دوستش دارم و برایم بازیگر درجه یک و جذابی بوده و دلم می‌خواست با او این کار را انجام دهم اما تا قبل این موضوع با هم آشنایی نداشتیم. متن را فرستادم و خواند و خوشبختانه دوستش داشت و اجرا کردیم که البته در خرداد ۸۸ روی صحنه رفت که شرایط خوبی نبود و آن‌چنان که باید و شاید دیده نشد.

عباسی ادامه داد: در تمام این سال‌ها دنبال این بودم که دوباره این کار را اجرا کنم اما احمد گرفتار کارهای سینمایی و تلویزیونی شده بود و خیلی فرصت نداشت. من منتظر بودم تا خودش بتواند این نقش را بازی کند و هیچ‌وقت فکر نکردم که ممکن است بتوانم با بازیگر دیگری آن را کار کنم. چون به نظرم این نقش متعلق به احمد مهرانفر شده بود. بنابراین ترجیح می‌دادم اگر هم‌چنان فرصت نمی‌کرد، مثل این ۱۰ سالی که صبر کردم ۱۰ سال دیگر هم شده صبر کنم تا وقت کند و بازیگر این نمایش شود. چون فکر می‌کنم نقش برای احمد بود و برای خودش هم خواهد ماند.