متن مداحی شهادت «حضرت علی علیهالسلام» + روضه و اشعار
جدیدترین متن مداحی شهادت حضرت علی، روضه و اشعار را در ادامه بخوانید.
ماه رمضان از ماههای پرفیض سال، دارای آداب و برخی اعمال به خصوص در شبها و روزهای ویژه است. از جمله اینها شبهای قدر یا به عبارتی شبهای شهادت حضرت علی (ع) است. شبهایی سرشار از حس و حالی معنوی که بندگان بایستی آگاهیهای لازم را کسب کنند، اما به خاطر داشته باشیم که انسان میتواند تمام ایام و ساعات خود را همانند شبهای قدر، قدر بداند و خویشتن را بیابد. ما نیز با فرا رسیدن ایام شهادت حضرت علی (ع) سعی کردیم تعدادی متن مداحی شهادت امیر المومنین را به همراه روضه و اشعار مختلف در سایت قرار دهیم. با باشگاه خبرنگاران جوان همراه باشید.
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
دم نبود آدم نبود و عالم نبود علی بود
بعد حضرت حق فقط یکی بود اونم علی بود
آب خاک و دریا نبود دنیا نبود علی بود
حضرت مسیحی نبود و موسی نبود علی بود
ثروت سلیمان نگین انگشترش نمیشه
اون فاتحه خیبره کسی منکرش نمیشه
قربون سیاست مداری و هیبت و وقارش
رنگ رعد و برق میپره با یک برق ذوالفقارش
میزنه به میدون با ذکر یا زهرا دم میگیره
به چه صحنهای پشت سرش اباالفضل قدم میگیره
همه گلها بر جمالش قربون ابروی هلالش
هرکی تو میدان با حیدر رو به رو شد بد به حالش
یا علی علی یا حیدر
یا علی بگو خستگی برون کن
یا علی بگو اهل عالم و غرق در جنون کن
خاطرات معراج حضرت مصطفی علی بود
آخرین کلام خدا به احمد یک یا علی بود
دست حق علی صوت حق صدای خوش علی بود
هر کجای عرش عکس ناز عاشق کش علی بود
علی عالم رو صفا داد علی قلبم رو جلا داد
علی امشب دست قول سفر کرب و بلا داد
علی علی علی علی
همه بر گردِ بسترن این بار
همه تا صبح تا سحر بیدار
بینِ کوچه یتیمها با شیر
بین ِ. خانه چهار چشمِ نظار
در اتاقی حسین و کلثوم و
زینب و مجتبی که فاطمه وار
همه بر گردِ بستر ِ. بابا
روضه خوانن روضهای خونبار.
ولی آنسو به پشت در عباس
سر نهاده به شانهی دیوار
آخ قربون ادبت، دو سه بار اومد بره جلو، به خودش گفت: جای من اونجا نیست...
در دلش پهلوان چه غوغا داشت
غصهی بچههای زهرا داشت
امیرالمؤمنین، همه حرفاش رو که زد، با اون چشم نیمه باز (کاری کرده بود ابن ملجم، تا وسط چشمها شکاف خورد) دیگه چشما درست نمیدید... چشاش رو باز کرد
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
آه عباسِ من کجا مانده
حرفهای من و تو جامانده
فرصتِ تیغ داری ات شده است
خیز هنگامهی بلا مانده
نوبتِ رو سپیدی ِ. من و توست
چشمِ زهرا به کربلا مانده
قول دادم به مادرِ زینب
که دلت قرص شیرِ ما ماند
شبی که داشت میرفت، گفت:: حسین من چی میشه؟ گفتم:فاطمه غصه نخور، یه عباس میاد کربلا، زیر و رو میکنه همه جارو... نگید چرا شب شهادت علی داریم از عباس میگیم، امشب شب ِ. شروع مأموریتِ عباسِِ، از امشب به بعد عباس شد عباس... *
قول دادم به مادرِ زینب
که دلت قرص شیرِ ما مانده
حرم دخترت نمیلرزد
که علمدارِ خیمهها مانده
چه خیال از سپاهیان حرام
غیرت اللهِ مرتضی مانده
تیغِ تو ذوالفقارِ فاطمه است
وعدهِ گاه من و تو علقمه است
سقای دشت کربلا اباالفضل
اباالفضل اباالفضل
سالار دست از تن جدا اباالفضل
اباالفضل اباالفضل
پشتِ حسین بن علی تا شده
واویلا
پای عدو به خیمهها وا شده
واویلا
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
دست هایش زتن جدا شده بود
گیسویش روی مَشک وا شده بود
تا دلِ اَبرویش تَرَک برداشت
جگر مَشک بوریا شده بود
چهره اش غرق خونِ فرقش بود
چقدر شکلِ مرتضی شده بود
حرمله باز هم هدف زده بود
بین چشمش سه شعبه جا شده بود
کارِ زانو نبود از بس تیر
سهمگین مثل نیزهها شده بود
بذار یه چیزی رو برات باز کنم، چهار هزار تیر انداز عباس رو نشانه گرفتن، از این چهار هزار تیر، بگیم هزار تاش خطا بره، که من میگم نرفته، آخه همه تیر انداز ماهرن، همه دوره دیدن، هر تیری زدن به هدف زدن، چهار هزار تا تیر، دیگه بدنش پیدا نبود،ای وای... همه تیرها یه طرف، تیر سه شعبه یه طرف، بعضیها میگن، تیر تا نصفش تو چشم فرو رفته، هر کاری کرد با زانو در بیاره نشد، وقتی عمود تو سرش زدن...
تا زمین خورد موجی از خون زد
تیر از پشت سر بیرون زد
حالا بگو: یا اباالفضل.. دستت رو بیار بالا، به اباالفضل، به کاشف الکرب، بگو الهی العفو...
شعر شهادت حضرت علی (ع)
شب قدر است و بابایی کنار دخترش باشد
بود خرسند دختر زینکه بابا در برش یاشد
کند سعی وتلاشی خوش به بابا بگذرد امشب
به روی زانوی بابای خوب خود سرش باشد
ببیند او دگرگونی احوال پدر امشب
به لبها آیهی امن یجیب المضطرش باشد
علی با فکر فردا آسمان را بنگرد هردم
تو گویی کو شهادت در خیال منظرش باشد
شب قدر عجیبی دارد امشب مرتضی حیدر
دل دختر بشور افتاده بهر دلبرش باشد
خدایا کاش امشب را نباشد هیچ پایانی
که از تیغ جفا مولا علی خونین سرش باشد
نیاید آن زمانی که ندای قد قتل آید
زمین وآسمان در سوگ تنها لنگرش باشد
نیاید آندمی که دخترش زینب سرش بیند
غمین ازبهر حال وروز بابا حیدرش باشد
نیاید روزهای بی پناهی یتیمانی
وکوفه شاهد قتل امیر و رهبرش باشد
اسماعیل تقوایی
مداحی شهادت حضرت علی
شعر نوحه شهادت حضرت علی (ع)
علی آنکه مهر فروزان/کشد از جمالش خجالت
علی آنکه با تیغ فتنه/فدا شد به راه عدالت
علی نور ایمان/علی اصل قرآن
بُود این نوایم/علی جان علی جان
یا حیدر یا مرتضی...
به مرثیههای غریبی/شده دیده از داغ اوتر
علی کشتهی راه دین شد/وَ جانش شد از غصه بر لب،
ولی گویم از عمق جانم/امان از دل زار زینب
چه درد بزرگی/چه داغ عظیمی
نصیبش شد از غم/دوباره یتیمی
یا حیدر یا مرتضی...
همیشه به چاه غریبی/بُوَد ناله و آه حیدر
خوش آن امتی که همیشه/بُوَد پیرو راه حیدر
دل پیروان حقیقی/بُود در پناه ولایت
خوشا آن کسانی که هستند/همیشه به راه ولایت
بُود اهل دین را/دو راه سعادت
ولایت ولایت/شهادت شهادت
لبیک یا مرتضی...
اشعار شهادت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع)
آسمان دل غربتکده ام بارانی ست
ابری ام دیدهی ماتم زده ام بارانی ست
مثل پروانه دلم دربه در سوختن است
گریهی شمع همه زیر سر سوختن است
این چه داغیست که جان همه را سوزانده است
در دل قبر دل فاطمه را سوزانده است
این چه دردیست که تا یاد غمش میافتم
مثل خس در گذر باد غمش میافتم
در هوایش که به من نام معلق بدهید
حقتان است ولیکن به منم حق بدهید
بار سنگین غمش خانه خرابم کرده است
هر طبیبی به مداوام جوابم کرده است
حسن از هیبت نامش جملی را انداخت
باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد
حضرت واژهی برخاستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز. نگاهت میشد
شمع بزم فقرا صورت ماهت میشد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخمهای دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بی کستر بود
زینبای وای دوباره سر یک بستر بود
اشعار شهادت حضرت علی علیه السلام
فرق شکسته بین بستر مانده بابا
در بین بستر یاد کوثر مانده بابا
در فکر رودررویی با زهراست اینک
چشم انتظار روی دلبر مانده بابا
بگذار باهم غصه اش را باز خوانیم
گویا که یاس اش پشت آن در مانده بابا.
اما چرا در لحظههای آخرینش
ذکر حسین دارد وَ مضطر مانده بابا
مابین حرف هایش مدام از هوش میرفت
با گریه گفتم حرف دیگر مانده بابا؟
گفتا که عباس و حسینم را صدا کن
کرببلا. حرف برادر مانده بابا
روزی رسید که دختری فریاد میزد
روی زمینای وای بی سر مانده بابا ...
امیدواریم در شبهای قدر حاجت روا شده و موجی از آگاهی در زندگی تان جاری شود. / التماس دعا
انتهای پیام/
ارسال نظر