40 میلیارد تومان هزینه برای 20 میلیارد سود
نمایشگاه یک فعالیت ضررده است. هم از نظر اقتصادی و هم از نظر علمی و فرهنگی.
نمایشگاه کتاب تهران با نمایشگاههای شبیه خود در جهان تفاوتهای زیادی دارد. مهمترین تفاوتش این است که این نمایشگاه بیشتر با هدف فروش کتاب برپا میشود. با این حال جنبههای مختلف نمایشگاهی آن را هم میشود بهصورت ملموس دید. با این حال این نمایشگاه یک فعالیت ضررده است. هم از نظر اقتصادی و هم از نظر علمی و فرهنگی. این نمایشگاه را از دو جنبه میشود بررسی کرد. یکی جنبه فروشگاهیاش و دیگری جنبه نمایشگاهیاش.
فروشگاه کتاب تهران
سی سال است که در این آوردگاه کتاب میفروشیم. چرا؟ برای اینکه سود کنیم. نشر یک صنعت است و چرخش با فعالیت اقتصادیاش میچرخد. ولی آیا این فروشگاه سود میدهد؟ کل گردش مالی کتاب در این نمایشگاه حداکثر صد و ده میلیارد تومان است. از این فروش حدود بیست درصد سود خالص است. یعنی حدود بیست میلیارد تومان. از طرف دیگر سالی سی تا چهل میلیارد تومان خرج برپایی و سوبسیدهای این نمایشگاه است؛ یعنی ما چهل میلیارد تومان خرج میکنیم تا بیست میلیارد تومان سود تولید شود. حدود سی سال است که این کار را تکرار میکنیم و از اینکه دو برابر سود حاصله خرج کردهایم و ضرر دادهایم پشیمان نمیشویم.
اگر 40 میلیاردی که خرج میشود حق نشر ایران است باید بهگونهای خرج شود که مثلاً 60 میلیارد تومان سود تولید کند نه نصف مبلغ خرج شده. در واقع حق نشر در این نمایشگاه به بدترین شکل خرج میشود و با بریز و بپاش زیاد هدر میرود.
نمایشگاه کتاب تهران
جنبه دوم این آوردگاه رویکرد نمایشگاهی آن است. این جنبه نمایشگاهی را اکثراً با دو کار نشان میدهیم. یکی با بخش ملل و بازار جهانی و دیگری با فعالیتهای فشرده و گسترده علمی و فرهنگی. تعداد زیادی خارجی را به این نمایشگاه دعوت میکنیم و صدها نشست و کارگاه هم برگزار میکنیم. سؤال؟ این کارها برای چه کسانی است؟ طبیعتاً پاسخ داده خواهد شد برای ناشران و فعالان نشر ایران. آیا در این سی سال دقت کردهایم که در این ایام ناشران را درگیر بخش فروشگاه کردهایم که حتی وقت سرخاراندن هم ندارند؟
ناشران درگیر فروش و غرفهداری هستند. چرا؟ چون به آنها و مردم یارانه دادهایم تا در این چند روز خرج کنند. بنابراین رقابت شدیدی بین ناشران وجود دارد تا پول یارانه را به دست بیاورند. ناشر ایرانی اگر هم دوست داشته باشد نمیتواند از بازار جهانی و نشستهای تخصصی بهرهای ببرد. این نمایشگاه یک تناقض عظیم برای ناشر ایرانی است. از یک سو آنها را درگیر جمع کردن یارانههای توزیع شده بین مردم کردهایم و از طرف دیگر هزینه زیادی کردهایم تا بازار جهانی و فرصت یادگیری برای او ایجاد کنیم. ناشر ایرانی یکی از این دو را باید انتخاب کند. یادگیری و ارتباط با جهان یا پول. ناشر ایرانی در این سی سال پول را انتخاب کرده است.
نکتههایی درباره نمایشگاه کتاب تهران:
۱- هدف این نمایشگاه تولید دانش و انتقال آن نیست. اگر بود که انتشار تولیدات و تجربیات علمی این نمایشگاه جز وظایف اولیه آن قرار داده میشد. سی سال انباشت محتوایی از بخشهای علمی نمایشگاه وجود دارد که در دسترس ناشران و مردم نیست. در حوزه علمی هدف این نمایشگاه انتقال تجربه و دانش نیست فقط شوآف است که در عمل هم چنین شده است.
۲- سی تا چهل میلیارد خرج میکنیم و با تبلیغات زیاد ( که هزینهاش هنوز محاسبه نشده است) بیش از پنج میلیون بازدیدکننده را به اینجا میکشانیم اما هیچ سنجش و پایش و آمار و بررسی و آنالیز و ....درباره مخاطبان وجود ندارد. کاش پنج درصد این مبلغ اختصاص داده میشد حداقل بفهمیم در یک سال آینده باید چه کنیم و نشر ما کجا را کج میرود و کجا را باید تقویت کند و دغدغه و نقد مخاطب ایرانی به نشر ایران چیست و چه محتوایی چرا مورد توجه است و ... . ناشر بنده خدا که نمیتواند این هزینه را بکند تا این نتایج خاص را پیمایش نماید. این وظیفه وزارت ارشاد است. ولی ارشاد گویا استاد خرج کردن است. نه استاد کشف کردن. پنج میلیون نفری که به این نمایشگاه میآیند یک ظرفیت بزرگ تحقیقی است اما دریغ از یک استفاده. وقتی نمیتوانیم از این کارگاه بزرگ محتوایی و آموزشی (کل نمایشگاه) جزوه و فایل تولید کنیم و برای سالها بعد استفاده کنیم و در اختیار نسل جدید بگذاریم و تولید دانش به دنبال آن داشته باشیم میشود همین که سی سال است دور خودمان میچرخیم و همان کارهایی را که سی سال قبل کردهایم تکرار میکنیم.
۳- سالهاست نمایشگاه محل جنگ و دعوا و اختلاف و نزاع درونصنفی است. نمایشگاه کتاب روزعروسی ناشران نیست. روز جنگ ناشران است. شرکت نکنند نمیشود. شرکت بکنند گرفتار حاشیه و دعوا و اختلاف میشوند. دلیل این اختلاف و دعواها چیست؟ بهرهمندی بیشتر از یارانه دولتی. نمایشگاه فضای یادگیری و ارتقا نشر ایران نیست بلکه محل رقابت و دعوای گروههای محتلف نشر برای کسب درآمد بیشتر است. این دعواها از چند ماه قبل از نمایشگاه شروع میشود و تا چند ماه بعد از نمایشگاه ادامه پیدا میکند.
۴- حدود چهل میلیاردی که در اینجا خرج میشود از جیب کل مردم ایران است. ولی بیشترش نصیب ساکنان پایتخت میشود. ما از جیب مردم سیستان و گلستان و کردستان خرج میکنیم برای چه؟ آنها چه بهرهای میبرند؟
۵- بیزینسی که ضررده است ( هم از نظر اقتصادی هم علمی) بدون شک برای عدهای خاص که درگیر بدنه اصلی نشر نیستند سودبخش است. اینگونه برگزار شدن نمایشگاه که نه بازدهی مالی برای نشر دارد نه بازدهی علمی و فرهنگی، خواست واقعی جامعه ناشران نمیتواند باشد. بدون شک در این نمایشگاه با اینکه نشر کشور ضرر میکند عدهای که ناشر هم نیستند و همیشه به بدنه نشر چسبیدهاند سود میکنند.
۶-این آوردگاه اگر فروشگاه است باید سود و زیانش تحلیل شود. اگر نمایشگاه است باید سطح روابط و آموزش و ارتقا کیفیت نشرش تحلیل شود. فروشگاهش باید سود بدهد و نمایشگاهش باید تأثیر علمی و فرهنگی داشته باشد.
وقت آن رسیده است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نمایشگاه کتاب تهران تجدید نظر کرده و این آوردگاه را محل رشد نشر ایران نماید نه محل اختلاف و بریز و بپاش و شوآف.
انتهای پیام/
ارسال نظر