به گزارش پارس نیوز، 

مردی جوان که به خاطر قتل به قصاص محکوم شده بود، با رضایت اولیای دم از مرگ نجات یافت. اولیای دم این پرونده با دریافت مبلغی کمتر از مبلغ دیه قانونی حاضر به گذشت شدند و تصمیم گرفتند پس از دریافت مبلغ مورد نظر آن را صرف امور خیریه کنند.

ماموران پلیس شهرستان دماوند 13 مهرماه سال 87 از درگیری مرگ‌بار در کارگاهی حوالی جاده هراز باخبر شدند و تیم جنایی را در جریان قرار دادند. مقتول پسر جوانی به نام کاوه بود که با سه ضربه کارد از پا درآمده بود. شاهدان ماجرا در تحقیقات پلیس گفتند: عامل جنایت فردی به نام امرالله معروف به اژدر است که میهمان یکی از کارگران کارگاه بود. به‌ این‌ترتیب اژدر در محل درگیری دستگیر شد و در بازجویی‌های اولیه گفت: این درگیری به دلیل فحاشی شروع شد. بعد کاوه یک کارد برداشت. برای اینکه اتفاقی نیفتد دست او را گرفتم و ممکن است در همین حین کارد در بدنش فرو رفته باشد.

 

متهم در ادامه تحقیقات منکر حضور در درگیری شد. بازپرس دادسرای دماوند پس از تکمیل تحقیقات برای اژدر به اتهام قتل عمد قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید آن از سوی دادستان، پرونده برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم به قتل در جریان محاکمه نیز با انکار دوباره قتل گفت: تمام اظهاراتم تحت فشار بود.

در ادامه جلسه دادگاه شاهدان با حضور در جایگاه تایید کردند که ضربه مرگ‌بار را اژدر به بدن کاوه وارد کرده است. پس از این محاکمه قضات دادگاه متهم را مجرم شناختند و او را به قصاص محکوم کردند. با اعتراض اژدر به حکم مجازاتش پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده و حکم نقض شد. به‌این‌ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه 71 دادگاه کشوری ارسال شد و این‌بار جلسه محاکمه مرد جوان به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان تهران با اشاره به کیفرخواست پرونده گفت: با توجه به دلایل موجود در پرونده ازجمله شهادت شهود اقدامات مجرمانه متهم هنگام ارتکاب قتل، اعتراف اولیه او، نظریه پزشکی قانونی و تحقیقات اولیه انجام‌شده از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای دماوند تقاضای مجازات متهم را از محضر دادگاه دارم. در ادامه متهم 34ساله در جایگاه قرار گرفت که با انکار اتهامات خود گفت: روز حادثه قصد داشتم به محل کارم در جاده هراز بروم اما به دلیل اینکه جاده بسته بود پیش خواهرزاده‌ام که در محل وقوع قتل کار می‌کرد، رفتم. در حال استراحت بودم که مقتول با چند نفر به دلیل ریختن زباله در مقابل اتاقش درگیر شد. در ادامه درگیری آنها به فحاشی کشید، من فقط نظاره‌گر این درگیری بودم و هیچ دخالتی نکردم. اعتراف‌های اولیه‌ام هم تحت فشار بازجویی بود. پس از این درگیری من به داخل اتاق رفتم و مشغول تماشای تلویزیون بودم که ماموران من را دستگیر کردند. زمانی که به کلانتری منتقل شدم در آنجا به من گفتند که متهم به قتل کاوه هستم.

با وجود اینکه شاهدان ماجرا در جریان تحقیقات گواهی دادند که اژدر در زمان درگیری یک چاقوی بزرگ در دست داشت و حتی مقتول نیز قبل از مرگش او را به‌عنوان قاتل خود معرفی کرده بود، ولی متهم با تمام این موارد باز هم ادعا کرد که شهادت شهود دروغ بوده و در درگیری هیچ نقشی نداشته است. پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل‌مدافعش، قضات دادگاه ختم رسیدگی به این پرونده را اعلام کردند و برای صدور حکم وارد شور شدند و در نهایت بار دیگر حکم به قصاص صادر کردند.

در نهایت اولیای دم با دریافت مبلغی کمتر از دیه قانونی اعلام گذشت کردند و گفتند این پول را صرف امور خیریه می‌کنند به‌ این‌ ترتیب متهم از مرگ نجات یافت.